افزودن دیدگاه

تصویر asma bikas
نویسنده asma bikas در

سلام .از همتون برای پیگیریتون ممنونم.

باید بگم یکی از آرزوهای پدر من ازدواج کردن منه.ولی این موضوع رو غیر ممکن می‌دونه چون تنها راه برام حقیقت مونده که نمیشه ،به هرکس بگیم من دختر نیستم نه تنها میرم بلکه آبرومون تو کل شهر میره .

اون آقایی که قرار بود باهاش ازدواج کنم به لطف زن بابام رفت و پشت سرش هم نگاه نکرد چون زن بابام به شدت اونو از من ناامید کرده بود و به من گفت اجازه نمیدهم با این وضعیتت زن خواهر زاده ی من بشی و موفق شد،خیلی التماس کردم اجازه بدن باهاش حرف بزنم شاید قبولم کنه ولی گفتن نه ،گفتن آبرومون میره،در صورتی که من به اون مرد اعتماد داشتم و میدونستم حتی اگر قبولم نکنه آبروم رو هم نمیبره ،ولی خب این موضوع تموم شد و اون برای همیشه رفت.

من شرمندم ،چون دلم میخواست مثل بقیه دخترا دست نخورده باشم ولی نیستم چه بی گناه چه با گناه فرقی نمیکنه اصل اینه که همه مردا به یه چشم می بینن و اونم فقط دختر نبودنه  اصلا شما خودتون حاضرید برای برادر یا پسرتون دختری مثل من رو بگیرید؟مسلما نه!

زندگی خیلی سختی دارم بعد از طلاق مادرم سخت گیری ها برای من شروع شد تا به امروز من حتی گوشی از خودم ندارم و دادشم گوشیشو بهم میده تا بیام و دنبال حل مشکلم بگردم . و تنها راه نجاتم ازدواجه که اونم غیر ممکن ترین کاره.

فقط از همه ی دخترا می‌خوام مواظب این گوهر باارزششون باشن خیلیاشون به خواست خودشون اونو از دست میدن و چون زمان زیادی ازش نگذشته راحت ترمیم میشن;این انصاف نیست واقعا. فکر کنم اینکه برای مرد زندگیت دست نخورده باشی و خودتو حفظ کنی خیلی لذت بخشه ، من که نمیتونم بچشم من حتی دختر بودن رو هم نچشیدم حتی اون خون ریزی که باید رو یادم نمیاد اما شما از خودتون دریغش نکنید.

یه جایی خواندم یه دختر نوشته بود فشار جنسی رو نمیتونم تحمل کنم و دیگه به فکر باکره بودنم نیستم و می‌خوام برم پی خوشیم! دلم سوخت، اون کجا و من کجا!

 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
14 + 2 =
*****