احتمالا در کودکی در خانمتون ترسهایی ایجاد شده و در ضمیر ناخوداگاهش مونده. ایشون باید خودش مشاوره بره و تعریف کنه که کودکیش رو چجوری و در چه شرایطی گذرونده.
بنظر میاد ترس از دست دادن حامی داره. باید دید در بیداری هم مثلا وقتی یک مدت بی خبر از خانواده اش باشه چنین فکرهایی به ذهنش خطور میکنه یا مثلا وقتی شما از خونه بیرون میرید ترس از تصادف یا صانحه و یا از دست دادن شما رو داره؟؟؟
اگه این افکار وسواس گونه رو دارند باید مشاوره بشند. یک کتاب هم هست در این رابطه به عنوان " از حال بد به حال خوب" از دیوید دی برنز. این کتاب رو میتونید از نت دانلود کنید ... فایل صوتیش هم هست. اگه ترسهایی که کتاب مطرح کرده در خانمتون هست نیاز به مشاوره تخصصی دارند. که احتمال میدم خانمتون در بیداری هم فوبیای از دست دادن عزیزان رو داشته باشند.
احتمالا در کودکی در خانمتون ترسهایی ایجاد شده و در ضمیر ناخوداگاهش مونده. ایشون باید خودش مشاوره بره و تعریف کنه که کودکیش رو چجوری و در چه شرایطی گذرونده.
بنظر میاد ترس از دست دادن حامی داره. باید دید در بیداری هم مثلا وقتی یک مدت بی خبر از خانواده اش باشه چنین فکرهایی به ذهنش خطور میکنه یا مثلا وقتی شما از خونه بیرون میرید ترس از تصادف یا صانحه و یا از دست دادن شما رو داره؟؟؟
اگه این افکار وسواس گونه رو دارند باید مشاوره بشند. یک کتاب هم هست در این رابطه به عنوان " از حال بد به حال خوب" از دیوید دی برنز. این کتاب رو میتونید از نت دانلود کنید ... فایل صوتیش هم هست. اگه ترسهایی که کتاب مطرح کرده در خانمتون هست نیاز به مشاوره تخصصی دارند. که احتمال میدم خانمتون در بیداری هم فوبیای از دست دادن عزیزان رو داشته باشند.
موفق باشید.