افزودن دیدگاه

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

ببین آقا شما همیشه یک حرفی میزنید و بعد دیگه ما جوابی از شما دریافت نمی داریم.

صفت ذاتا پول پرست و پول دوست و ... در رابطه با بنده حقیر مصداق پیدا نمی کنه. من خودم شاغلم و اونطوری که همسرم گاهی قسطها رو حساب میکنه میگه حقوق من دوبرابر ایشان هست. کارت حقوقیم هم همیشه دست همسرم بوده و هست. هیچوقت هم در این 15 سال سرک به حساب ایشان نکشیدم. به خدای محمد همین الانی که دارم این مطلب را تایپ میکنم از میزان حقوق ایشان اطلاعی ندارم.هیچوقت هم نداشتم. شاید دلیلش اینست که نیازی هم نداشته ام. چه شما حمل بر خودستایی کنید، چه نکنید؛ بنده یک حس غنای ذاتی دارم. افسرده نیستم ولی هیچ چیز این دنیا دل مرا نمی برد. از کودکی چنین بودم. روزی که با ایشان ازدواج کردم هم خانه داشتم هم ماشین. چون خیال استقلال داشتم که مشاوره کردم، گفتند مورد اتهام قرار میگیری. ایشان 4 ماه بود بصورت قراردادی سرکار رفته بود. هنوز هم ایشان قراردادی هستند. ایشان خود همیشه می گوید هرجا خواستگاری رفتم از مایملکم پرسیدند، تو تنها کسی بودی و هستی که در این عوالم نبودی و نیستی! البته ایشان بنده خدا مالی هم نداشتند. من وجودِ خودِ ایشان را مال میدانم. دو سال پس از ازدواجم هم واسطه ما خواهرم را برای پسر خود گرفت. الان هم خواهرم بنوعی جاری من است.
خواستگار متمول هم از فامیل داشتم که چادر و عقایدم رو قبول نداشتند. من هم افکار انها را قبول نداشتم.
برخلاف خانمها به بازار رفتن علاقه ای ندارم. در صورت ضرورت با همسرم میروم و هرچه بردارم ایشان حساب میکند. لباس خودم و فرزندانم را خودم میدوزم. لباس زمستانشان را هم خودم میبافم.گاهی کیفم را هم خودم میدوزم. عاشق این هستم که از اشیای غیرقابل مصرف چیزی بسازم. تا آنجا که همسرم اجازه دهد چیز آماده نمیخرم. منتها ایشان به فکر سیاتیک من هستند. اجازه نمیدهند دیگر برخی کارها رو انجام بدهم. ساده زیستی را بیشتر دوست دارم. ماهیانه همسرم 50 تومن در کیف من میگذارد که من چون پول تاکسی نمیخواهم بدهم انهم میماند که سرماه برمیدارد و به بچه ها میدهد. این رویه زنی 40 ساله نیست. این سبک زندگی 40 ساله است.

و اما مهریه، همانطور که عرض کردم برای برخی زندگیها حکم پشتوانه و اهرم بازدارنده را دارد. چه بسا اگر مهریه ای نباشد خیلی از اختلافات جزیی به طلاق منجر شود. و من طلاق را برنمیتابم.
میدانم که شما و برخی مجردین میگویید ان زندگی که مهریه نگهش دارد به درد نمی خورد. ولی شاید برای یک خانم همان میزان هم ارجحی و وجهی بیابد که جسارتا شما تحلیل آن را در نمی یابید.

در رابطه با خیانت؛ اگر واضع قانون، من بودم ، ان موقع بیان دیدگاهم شاید وجهی داشت. ولی خوشبختانه قانون را نه من نوشته ام، نه بر آن تبصره میزنم. بنابراین هرچه بگویم نظر شخصی و گزافه گوییست. لذا از بیان نظرم در این رابطه صرفنظر میکنم.
ولی این نکته را به همسرم گفته ام (مهم نیست شما هم بدانید) اگر روزی بر فرض محال راهی به غیر از طلاق نیافتم؛ (انهم نه در فروض عدم تفاهم و امثالهم که من بلدم اختلافات را مدیریت کنم. شما فرض بگیرید، در فرض "ارتداد" که کلیه راهها را بر خودم مسدود ببینم) آنگاه نه تنها از مهریه ام میگذرم، بلکه حق ایشان را از سهمی که در قلبم دارد میپردازم. 

اگر اینجا پی وی داشت دلیل اینکه چرا یک زن نباید مهریه اش را ببخشد را بلحاظ احترامی که برایتان قائلم توضیح میدادم. ولی در این فضای عمومی بدلیل اینکه جنبه بدآموزی دارد و ممکنه است مردی شیطنت کند و بدینویسله همسرش را بیازارد، از بیانش صرفنظر میکنم. ولی همینقدر بدان که از منظر حقوقی بخشیدن مهریه اشتباه محض است.

و نکته آخر؛ من برای شما چه متاهل باشید چه مجرد، در هر صورتیکه آرامش بیشتری می یابید ، ارزوی سعادت دنیوی و اخروی و حسن عاقبت دارم. امین

حکم مستوری و مستی همه بر خاتمت است. 
کس ندانست که آخر به چه حالت برود

.....

اگر تمایل داشتی کمی از خودت بگو بدانیم حداقل با چه شخصیتی صحبت می کنیم.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
3 + 2 =
*****