افزودن دیدگاه

تصویر یا مهدی (عج)
نویسنده یا مهدی (عج) در

سلام .با تشکر از پاسخ هایی که دادید و راهنمایی های خوبتون.
راستش من آدم خیلی احساساتی هستم به طوری که گاهی مشکلات دیگران از مشکلات خودم برام سخت تر جلوه می کنه و خیلی غصه ی دیگران را می خورم.
زمانی متوجه شدم دوستم مشکلی داره و حالت افسردگی داره .من که می دونستم اون چند سال پیش یکی از خواهرانش را هم از دست داده و حالا هم که پدرش را از دست داده و ازدواج هم نکرده و به اقرار خودش دوستی هم نداره و حتی حاضر نمی شد که با من درد دل کنه و احساساتش را همیشه مخفی می کنه این برای من خیلی سخت بود ،اونقدر که حاضر بودم هر گونه فداکاری انجام بدهم تا به او کمکی کنم و احساس وظیفه می کردم راجع به او.
البته حالا خودم را پیدا کردم و سعی کردم دیگه رابطه ی دوستیم روی زندگیم تاثیر نگذاره ولی از طرفی احساس می کنم تنها گذاشتن او یه جور نامروتی و بی وفایی هست اونم در شرایطی که داره ولی خوب اون میگه احتیاجی به دوست نداره. 
ولی من متوجه شدم خلا عاطفی که داره باعث وابستگی او به یک شخص شده و خیلی نگرانش هستم،از طرفی او نمی خواد این مسئله را قبول کنه و همین باعث اختلاف ما شده.
حالا من مانده ام چه کنم؟نه می توانم نسبت به دوستم بی خیال شوم و نه او دیگر تمایلی به ادامه ی این دوستی داره.خوب می فرمایید او را رها کنم و رابطه را قطع کنم.من میترسم خداوند راضی به این کار نباشد و با خود می گم شاید خدا من را سر راهش قرار داده تا به او کمکی کنم!واقعا خودم هم گیجم نمی دونم چه تصمیمی بگیرم.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 3 =
*****