افزودن دیدگاه

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

سلام 

بنده همونی هستم که کامنت اول رو گذاشتم و صحبت از شیطان داشتم.

ببینید احساساتی بودن یعنی چی دقیقا.اگه منظور اینه که سر هر چیزی متاثر بشید و حالتون عوض بشه جوری که زندگیتون مختل بشه.به نظر خودتون درسته؟!

مثلا بد حالی دوست قدیمی باعث بشه شما در منزل رفتارتون با همسرتون تغییر کنه.مسلما کسی به این حال نمیگه حال خوب و تایید نمیکنه.حتی اگه دوست شما مشکل خیلی جدی ای داشته باشه.دلیلش هم اینه خانواده در اولویت باید باشه.شما فردا بخاطر درد دل نکردن با دوستتون بازخواست نمیشید اما بخاطر کم حوصلگی و بد رفتاری با خانواده باید پاسخگو باشید.

پس الان دو تا حرفه.اول اینکه باورتون این باشه که اصل خانوادست.

دوم اینکه ایا میتونید در این راه موفق بشید مثلا عصبانی نشید یا احساساتی نشید.

که معلومه اول باید قبول داشته باشید که اصل خانواده ست بعد به بقیه مسائل برسیم.نوشتید دوستم حالش بده و نگرانشم هستم.خب این انسان دوستی شما عالیه.اما مگه کار مفیدی از شما ساخته ست.وقتی خودش نمیخواد حرف بزنه شما چیکار میتونی بکنی.تازه اگه هم بتونید کاری بکنید برای وقتیه که اسیبی به خانواده نزنه.پس شما مسئول زندگی خودت هستی و بدحالی دیگران رو نباید شما درمان کنی.حالا اگه یوقت خودش اومد کمک خواست و شما هم دیدی کمک کردن بهش اسیبی به خانواده نمیزنه اون موقع کمک خوبه.اسیب هم منظورم هر نوع ناهنجاری در منزله مثلا درد دل اونو گوش بدید بعد بیایید تو خونه ناراحت یگوشه بشینید حال بچه ها و همسر خودتون هم بد بشه.این اسیبه دیگه.

ولی مورد اول که نوشتید وابسته شدید و الان گرفتار شدید مربوط به توانایی شما در رسیدن به هدفه.که میتونید یا نه.

همونطور که عرض کردم ماجرای احساساتی که فقط بهتون اسیب میزنه القای شیطانه.به اینصورت که با روشهایی که داره و الان فرصتش نیست بگم مدام در ناخود اگاه شما کار میکنه و تلاش میکنه این احساس وابستگی رو شدید کنه.نشون به این نشون که هر وقت به معنویات نزدیک میشید اون حس کم میشه.هر قدر به موسیقی بیشتر گوش بدید یا در تنهایی باشید حس وابستگی شدید میشه.

اما موضوع اصلی شما فقط این دوستتون نیست.مشکل جای دیگه ست .

در واقع این وابستگی هم نباشه یه سوژه ی دیگه پیدا میشه که شما براش احساسات خرج کنید تصور من اینه همواره طی سالهای گذشته احساسات شما ازارتون داده و ساعتهای زیادی از زندگیتون صرف فکر کردن های غم انگیز یا گریه های بی امان شده باشه.لذا باید برای کنترل احساسات کاری بکنید که هم عصبانیتها درست میشه هم دلسوزیهای بیربط هم وابستگی و ...

راه های تقویت هاله رو مطالعه کنید .بخشی از این راهها رو در کانال تلگرامیم نوشتم نقد طب روحانی اگه سرج کنید کانال میاد.اما خلاصه بگم این میشه که تا جایی که میتونید هنجارگرا باشید.خلاصه ی حرف همینه.خوب بودن خوب زندگی کردن خوب حرف زدن  خوب فکر کردن و...نماز و مستحبات و اعمال عبادی و استعاذه در زمان احساساتی شدن هم مفیده یعنی هر وقت دلتنگ دوستتون شدید چهار قل رو بخونید هر قدر که میتونید.و از جمله ی اعوذ بالله من الشیطان الرجیم و بسم الله الرحمن الرحیم برای هر لحظه و هر کاری استفاده کنید.

گاهی اوقات شیطان از نقاط مثبت ما وارد میشه.

موفق و موید باشید

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
8 + 2 =
*****