افزودن دیدگاه

تصویر "نمی دانم" چون سقراط
نویسنده "نمی دانم" چون سقراط در

جناب؛ انچه که فرمودید (فضربوه علی الجدار) چون من علم درایه و رجال نمی دانم؛ در همین حد میتوانم خدمت شما عرض کنم که در چنین مثالی مصداق پیدا می کند:

روزی یکی از حاکمان که گنجینه های بزرگ طلا فراهم کرده بود، از کعب الاحبار (جاعل حدیث) پرسید: " اگر کسی زکات واجب طلا و نقره خود را داده باشد؛ ایا واجب است کار دیگری هم انجام دهد؟ گفت : اگر تک تک اجرهای خانه اش هم از طلا و نقره باشد ؛ هیچ چیز دیگری بر او واجب نیست".

خب بله ؛ این رو را با آیه شریفه : (وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنْفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ _ و کسانی که طلا و نقره را گنجینه و ذخیره می‌کنند و در راه خدا انفاق نمی‌کنند آنها را به عذابی دردناک بشارت ده.) مطابقت می دهیم. متوجه میشویم که ان حدیث، ساختگی است ؛ بله اینجا درست میفرمایید؛ فضربوه علی الجدار

نه در ایه وضو و (الی) در مرافق؛ که برخی در دروس خارج از فقه شان میفرمایند: حروف در بلاغت و ادب عربی فقط وضع شده است برای ایجاد ربط بین کلمات. حرف معنای دیگری ندارد نه انتفاع و نه ضرر و نه ابتداء و نه انتهاء. به هیچ کدام حرف دلالت نمی کند.

مساله بعدی شما بحث از حجيت ظواهر آيات است که بله، اگر ظواهر آيات حجت نباشد، نظر به اينكه نصوص بسياركم است، از آيات به عنوان دليل اصلي احكام چيزي باقي نمي ماند تا دراستنباط احكام شرعي بدان استناد شود.

اما حجيت ظواهر آيات قرآن مجيد همچون ظواهر سنت وساير امارات ظني به دليل معتبر قطعي نيازمند است تا با ترتيب صغري و كبراي منطقي بتوانيم به مطلوب قطعي دست يابيم. به عبارت ديگر ظواهر آيات دليل ظني است و دليل ظني مادامي كه مستند به دليل قطعي نباشد، حجت نيست. لذا بايد دليل قطعي بر حجيت ان وجود داشته باشد تا استناد به ظواهر آيات، صحيح باشد. مهمترين دليل بر حجيت ظواهر، سيره عقلاست.

مساله بعدی شما اینست که گویی ملاک صحت را جمعیت می دانید. هیچ دلیل عقلی بر این نیست، برادرم

.....

مطلب اخر اینکه بزرگوار نمی دانم حس من درست هست یا نه!!! من در کلام اخیر شما نوعی خشم می بینم.

چرا عصبانی میشوی برادرم؟ من اینجا کسی نیستم. تا انجا که می دانم آقای فرضی پوریان به اینگونه سوالات پاسخ می دهند. اگر فکر میکنید با کلام من قانع نمیشید یا پناه بر خدا شما را در عقیده سست میکنم، ملتمسانه از شما بزرگوار خواهش میکنم درخواست استیناف (تجدید رسیدگی) دهید؛ برادرم.

من اینجا صرفا تا استاد فرضی پوریان سرشان خلوت شود، به رسم یک همکلاسی با شما مباحثه کردم.

ان شاء الله مؤید باشید. ببخشید که وقت شما را گرفتم.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 0 =
*****