افزودن دیدگاه

تصویر سردارآبادی

خانم مسیح

ما یک اشتراکی باهم داریم اونم عقل هست. فارق از این که باور دینی من چیه و باور شما چه؟ لذا میخوام یک بحث عقلی داشته باشم.

در نوشته های شما پیداست که قبول دارید؛ زن و مرد در خیلی از چیز ها باهم تفاوت دارند که یکی از اون ها همان بحث احساسات بود.

از این طرف میگید که ما میخواهیم حقوق زن و مرد یکی شود.

میخوام بگم این دو جمله ی  شما با هم نمیخونه اگر زن و مرد با هم متفاوت هستند و هرکدام یک ظرفیت خاص به خود دارند پس باید طبق ظرفیت آنها قانون تعریف شود نه بصورت تساوی

همیشه مساوی بودن به معنای عدالت نیست عدالت یعنی هر چیز را جای خودش قرار دادن

 در متن قبلی خودم یک مثالی زدم که دوباره تکرارش می کنم. اگر ما قبول داشته باشیم که ماشین سواری با ماشین باری با هم متفاوت هستند لذا قوانین نباید بین این دو ماشین یکی باشد چون هر کدام ویژگی های خاص خود را دارند که نمیشود یک قانون را برای هر دو اجرا کرد.

لذا یک مرد نمی تواند در همه جاها بخاطر ویژگی های جسمی و روحی که دارد کارهای یک زن را انجام دهد و بالعکس

پس در راستای این ویژگی های متفاوت وظایف هر کدام تغییر خواهد کرد و این تغییر وظایف باعث ایجاد حق در مقابل هم می شود بطور مثال اگر برای یک زن و مرد این وظیفه تعریف شد که برای یک زندگی خوب و ایده ال مرد در بیرون از خانه تلاش کند و زن هم در محیط خانه؛ در این صورت برای زن و مرد حقوقی ایجاد خواهد شد که زن و مرد باید در قبال این حقوق به هم پاسخ گو باشند.

با این مقدمه ای که خدمت شما عرض کردم میرسیم به آن جایی که اسلام بر اساس آن حقوق زن و مرد را بیان می کند که در خیلی از موارد زن می تواند ضمن عقد؛ شروطی را برای خودش تعیین کند و مثلا بگوید من هر وقت دوست داشته باشم می توانم از خانه خارج شوم و هیچ گونه اجازه ای هم نگیرم.
به این نکته نیز باید توجه داشت که اسلام در این مورد اجازه از شوهر را بصورت مطلق بیان نمی کند و استثنائاتی نیز دارد حتی زمانی که هیچ شرطی در ضمن عقد انجام نداده باشد.

مقدمه ی عقلی که عرض کردم در مصادیق دیگر حقوق زن و مرد صادق است.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
8 + 11 =
*****