افزودن دیدگاه

تصویر 7292Mahdi
نویسنده 7292Mahdi در

خب چیزی که نوشتی این رو بیان نمیکرد .جوری نوشتی که انگار خودت هزینه کردی سفره عقد کرایه کردی مهمون ها دعوت شدن میوه شیرینی تو هم صدات رو در نیاوردی تا همه چی اماده بشه کسی هم چیزی نمیدونه بعد خیلی مرموز عاقد پرسیده وکیلم که عقدتون رو بخونم گفتی نه...که خب این نمیتونه حرکت یه ادم سالم باشه.

اما حالا میگی اولا مراسم عقدی نبوده.شما رفتید دفتر خونه ی عاقد قبلش هم گفتی نمیام یا نمیخوام ولی زورت مثلا به بابا نرسیده گفتی جهنم میرم ولی اونجا میگم راضی نیستم.که این ماجرا با حالتی که اول نوشتی خیلی فرق داره.و قصه معقولتره و ممکنه  همچین اتفاقی بیافته البته به این شرط که بزور پدر رفته باشی محضر و الا بازم همون میشه چون اگه میتونستی یکاری کنی که نرید دفتر خونه باید همون کارو میکردی.

شما چرا ماجرا رو بطور خصوصی با پدر زنت مطرح نمیکنی.بهش زنگ بزن بگو خصوصی میخوام مطلبی رو بگم که یوقت کسی کنارش نباشه گوش بده و ماجرا رو کامل براش توضیح بده.بگو دخترت داشت با پسری حرف میزد که متوجه شدم وقتی هم که فهمید من شنیدم انکار هم نکرد کفت همینه که هست.میخوای بخواه نمیخوای نخواه.بهش بگو شما خودت جای من بودی چیکار میکردی.

شاید ماجرا جور دیگه ایه .پدرش میتونه خیلی کمکت کنه.گفتن ماجرا به پدر دختر هم اشکالی نداره و مصداق ابرو ریزی نمیشه.بعدش یا ماجرا  رو برات حل میکنه مثلا پیگیر میشه میبینه داشته با داداشش حرف میزده ولی شما جوری برخورد کردی که ناراحت شده و روی لجاجت اون جواب رو داده.و یا اینکه اگه درست باشه بخاطر ابروی دخترش هم که شده بهت فشار نمیاره

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 7 =
*****