افزودن دیدگاه

تصویر 7292Mahdi
نویسنده 7292Mahdi در

سلام

ببین دخترم شما هم قصه ای داری مثل خیلی از دخترهای دیگه که سالها قبل این تجربه ها رو پشت سر گذاشتن.من فال بد نمیزنم ان شاالله که خیره و پسر خوبیه و مناسب هم هست و ازدواج هم میکنید خوشبخت هم میشید.این یه بحث دیگه ایه.

اما تا حالا چند تا خواستگار رو بخاطر این پسر رد کردی!؟و چند تای دیگه رو هم رد خواهی کرد.چون مطمئنی این پسره میاد و خوشبخت هم میشید.اما اگه نیومد چی.اگه اومد و فرد مناسبی نبود چی.

خیلی شرایط حساسی داری کاش قبل از اینکه تا اینجا پیش بری همون اوایل از دخترهایی که ازدواجشون به تاخیر افتاده سوال میکردی چرا شما نتونستید ازدواج کنید.اغلب اینها به هوای یه پسری منتظر موندن خواستگارها رو رد کردن و اون پسر هم نیومده و.....حالا سن رفته بالا خواستگار ندارن.

میدونی چرا بابا مخالف اینجور پسرهاست و اگه بدونه ارتباط داشتید مخالفت میکنه .فکر میکنی چرا؟! مگه با دخترش سر لج داره .بابا خودش چند سال پیش پسر بود دیگه .یعنی مثل من مثل همه ی مردهای دیگه.خیلی بهتر از شما میدونه یه جوان چی تو سرشه.بهتر از شما پسرها رو میشناسه.میدونم حتی الان که اینا رو میخونی اخمات رفته تو هم که بابامون کم بود اینم اومده همون حرفا رو میگه .اما غیر از من بازم میان مینویسن دیگه .اگه کم بود خودت بنویس که بیشتر نظر بدید .میان برات نظراشون رو میگن ببین اگه غیر از حرف من  ایا چیزی میگن .همه میدونن شما الان در استانه ی یک اشتباه بزرگ هستی.اصرار شما با وصلت با این اقا پسر بصلاحت نیست.

شما هم انتظارت برای اون اشتباهه چون پسره .به خودت نگاه نکن که بعد از اشنایی با اون پسر دیگه به هیچ پسری فکر نمیکنی پسرها اصلا همچین روحیه ای ندارن هیچ تضمینی نداره اون حتما بیاد خواستگاری.ولی جوری رفتار میکنه که شما اطمینان پیدا کنی که میاد والا ارتباطتون قطع میشه.چون شما ادامه نمیدی اونم میدونه اینو.پس تعجبی نداره بگه میام خواستگاری .بعدش هم که بیاد شما هر چی از هم دیگه اطلاعات دارید و تفاهم پیدا کردید رو بذار کنار.و ماجرا رو بسپار به بابا اون حرفهای شما و توافقهاتون خیلی برد داشته باشه تا یک ماه بعد ازدواجه بعدش همه چی عوض میشه و شکل واقعی بخودش میگیره بعد فکرش رو بکن اگه خدای نکرده بزنه اتفاقا یکی باشه از اون ادمایی که هیچ وقت نمیتونی تحملشون کنی چیکار میکنی.توی شهر غریب .اگه فردا دیدی دست بزن داره.اخلاقش بده و...

این اشنایی رو اصلا روش حساب نکن.سه سال نگو بگو ده سال.ده سال دوستی مجازی یک طرف یک هفته با هم زندگی کردن یکطرف.ممکنه ده سال رو همش با بگو بخند گذرونده باشن ولی نتونن یه هفته همو تحمل کنن.

به نظرم مثل یه دختر خانم خوب اصیل ایرانی به اون پسر بگو این ادرس اینم تلفن هر وقت خواستید تشریف بیارید .باقیش رو بسپار به بابا بذار بیان اصلا هم نگو همون پسره .ببین شاید بابا خوشش اومد .و موافقت کرد.اگه هم نکرد اصرار نکن.

خدا میدونه خیلی ناراحت شدم یعنی نگران شدم چون سرنوشت همچین دخترایی خب تقریبا معلومه.تو هم مثل دختر خودم .خدای نکرده پشیمون میشی.اصرار نکن و ماجرا رو به بابا بسپار.اگه خواستگار هم اومد  زودی رد نکن.

تو رو خدا به بزرگترها اعتماد کنید حداقل دوبرابر سن شما تجربه دارن.دنیا دیده ترن روی حسابی حرف میزنن که شما جوانها از اون بی خبرید...

موفق .خوشبخت.صبور و عاقل باشی دخترم

 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 13 =
*****