نگرانی مادر و مادربزرگ درباره اتفاق ناگوار قابل درک است و طبیعتا با توجه به دوری آقاپسر از خانواده، این نگرانی هم تشدید میشود. اشاره کردید که رابطه آقاپسر با دخترخاله اش از کوچکی بوده و تا با این سن ادامه داشته است؛ یعنی مادر آقاپسر از قبل نسبت به رابطههای هنجارشکنانه فرزندش مطلع بوده است، ولی اقدامی برای جلوگیری این رابطه کاری نکرده است!؟ چه مدت است که آقاپسر دور از خانواده زندگی میکند؟ آیا خوابگاهی در محل کار آقاپسر وجود ندارد که همان جا مستقر شود؟
اینها سوالاتی است که میتواند به حل مسئله کمک کند. از طرفی بی شک رو آوردن این موضوع به آقاپسر بدون راه حل منطقی، گرچه ممکن است به صورت مقطعی تاثیرگذار باشد، ولی در دراز مدت قبح این مسئله برای او ریخته خواهد شد و دوباره به این رابطه ادامه خواهد داد. لذا بدون اینکه این موضوع به روی ایشان آورده شود، بهتر است برای حل این مشکل دنبال راه حلی منطقی و معقول باشیم تا مانع از ادامه این رابطه گناه آلود شویم.
اشاره کردید که محل کار آقاپسر از خانواده دور است. گرچه ما نمیدانیم که دقیقا کار آقاپسر چیست، ولی بی شک حضور خانواده در کنار ایشان توأم با نظارت کافی میتواند مانع از ایجاد اینگونه ناهنجاریها شود. از این رو در صورت امکان لازم است که ایشان انتقالی بگیرد و نزد خانواده برگردد یا اینکه خانواده انتقال پیدا کند به محلی که آقاپسر کار میکند؛ چراکه احتمال خطر ابتلای او به این ناهنجاری ها با حضور و نظارت خانواده کمتر خواهد شد. اگر امکان انتقالی از هردو طرف نه برای آقاپسر و نه خانواده وجود ندارد، در آن صورت باتوجه به اصل هزینه-فایده بررسی کنید که آیا دوری آقاپسر از خانواده و گرفتار شدن وی به این ناهنجاری ارزش این کار را دارد یانه؟
البته در کنار آن، خانواده میتواند با همفکری و مشورت مادربزرگ، جوری برنامه ریزی کند که تنها زمانی که آقاپسر در خانه نیست اجازه داده شود، خاله به همراه دخترش به مادربزرگ سر بزند. گرچه باتوجه به اینکه این رابطه از کوچکی بوده است، به نظر میرسد که این رابطه بسیار عمیقتر از آن است که با این برنامه ریزیها بتوان جلوی آن را گرفت. لذا به نظر نمیرسد که راهکارهای فوق یک راه حل موثر و بلند مدتی باشد، بلکه نهایتا به صورت کوتاه مدت میتواند موثر باشد و دوباره احتمالا این رابطه هنجار شکنانه ادامه پیدا میکند.
در آن صورت، بهترین راه حل این است که دنبال یک راه حل موثر و بلندمدت باشیم. قطعا این نوع رابطه هنجارشکنانه، حاکی از نیاز آقاپسر به ازدواج است و اگر نیاز او به صورت منطقی و مشروع پاسخگویی شود، این رابطه هنجارشکنانه هم تمام میشود. لذا توصیه میشود که خانواده با آقاپسر درباره ازدواج صحبت کنند تا اگر نظر آقاپسر در این زمینه مثبت است، شرایط ازدواج را برایش فراهم نمایند.
البته فراهم کردن ازدواج برای آقاپسر 17 ساله؛ بدین معنی نیست که بلافاصله وی را بدون آمادگی، آگاهی و تجربه وارد زندگی مشترک کرد! و نگران این شد که با این شرایط سنی چگونه او را وارد زندگی مشترک کرد، بلکه میتوان با قرار دادن دوره نامزدی و عقد، یک فاصله معقولی تا ورود به زندگی مشترک ایجاد کرد تا در این مدت هم طرفین ازدواج، آمادگی لازم برای ورود به زندگی مشترک را پیدا کنند.
با سلام به شما کاربر محترم
نگرانی مادر و مادربزرگ درباره اتفاق ناگوار قابل درک است و طبیعتا با توجه به دوری آقاپسر از خانواده، این نگرانی هم تشدید میشود. اشاره کردید که رابطه آقاپسر با دخترخاله اش از کوچکی بوده و تا با این سن ادامه داشته است؛ یعنی مادر آقاپسر از قبل نسبت به رابطههای هنجارشکنانه فرزندش مطلع بوده است، ولی اقدامی برای جلوگیری این رابطه کاری نکرده است!؟ چه مدت است که آقاپسر دور از خانواده زندگی میکند؟ آیا خوابگاهی در محل کار آقاپسر وجود ندارد که همان جا مستقر شود؟
اینها سوالاتی است که میتواند به حل مسئله کمک کند. از طرفی بی شک رو آوردن این موضوع به آقاپسر بدون راه حل منطقی، گرچه ممکن است به صورت مقطعی تاثیرگذار باشد، ولی در دراز مدت قبح این مسئله برای او ریخته خواهد شد و دوباره به این رابطه ادامه خواهد داد. لذا بدون اینکه این موضوع به روی ایشان آورده شود، بهتر است برای حل این مشکل دنبال راه حلی منطقی و معقول باشیم تا مانع از ادامه این رابطه گناه آلود شویم.
اشاره کردید که محل کار آقاپسر از خانواده دور است. گرچه ما نمیدانیم که دقیقا کار آقاپسر چیست، ولی بی شک حضور خانواده در کنار ایشان توأم با نظارت کافی میتواند مانع از ایجاد اینگونه ناهنجاریها شود. از این رو در صورت امکان لازم است که ایشان انتقالی بگیرد و نزد خانواده برگردد یا اینکه خانواده انتقال پیدا کند به محلی که آقاپسر کار میکند؛ چراکه احتمال خطر ابتلای او به این ناهنجاری ها با حضور و نظارت خانواده کمتر خواهد شد. اگر امکان انتقالی از هردو طرف نه برای آقاپسر و نه خانواده وجود ندارد، در آن صورت باتوجه به اصل هزینه-فایده بررسی کنید که آیا دوری آقاپسر از خانواده و گرفتار شدن وی به این ناهنجاری ارزش این کار را دارد یانه؟
البته در کنار آن، خانواده میتواند با همفکری و مشورت مادربزرگ، جوری برنامه ریزی کند که تنها زمانی که آقاپسر در خانه نیست اجازه داده شود، خاله به همراه دخترش به مادربزرگ سر بزند. گرچه باتوجه به اینکه این رابطه از کوچکی بوده است، به نظر میرسد که این رابطه بسیار عمیقتر از آن است که با این برنامه ریزیها بتوان جلوی آن را گرفت. لذا به نظر نمیرسد که راهکارهای فوق یک راه حل موثر و بلند مدتی باشد، بلکه نهایتا به صورت کوتاه مدت میتواند موثر باشد و دوباره احتمالا این رابطه هنجار شکنانه ادامه پیدا میکند.
در آن صورت، بهترین راه حل این است که دنبال یک راه حل موثر و بلندمدت باشیم. قطعا این نوع رابطه هنجارشکنانه، حاکی از نیاز آقاپسر به ازدواج است و اگر نیاز او به صورت منطقی و مشروع پاسخگویی شود، این رابطه هنجارشکنانه هم تمام میشود. لذا توصیه میشود که خانواده با آقاپسر درباره ازدواج صحبت کنند تا اگر نظر آقاپسر در این زمینه مثبت است، شرایط ازدواج را برایش فراهم نمایند.
البته فراهم کردن ازدواج برای آقاپسر 17 ساله؛ بدین معنی نیست که بلافاصله وی را بدون آمادگی، آگاهی و تجربه وارد زندگی مشترک کرد! و نگران این شد که با این شرایط سنی چگونه او را وارد زندگی مشترک کرد، بلکه میتوان با قرار دادن دوره نامزدی و عقد، یک فاصله معقولی تا ورود به زندگی مشترک ایجاد کرد تا در این مدت هم طرفین ازدواج، آمادگی لازم برای ورود به زندگی مشترک را پیدا کنند.
موفق باشید.