افزودن دیدگاه

تصویر به تو از دور سلام

سلام بر شما کاربر محترم

راستش در سؤال شما این جمله که فرمودید "وقتی اون آقا خونشون بوده رابطشون رو دیده" برای من مبهم بود. ولی خب شما خود بهتر به شرایط و موقعیت خواهرتون واقفید. اگر می دانید که خواهرتون شرایط نگهداری و یا دقت لازم و مراقبت و فرصت کافی رو در قبال فرزندشان ندارند؛ با خواهرتون صحبت کنید که با پسرش صحبت کنه و آماده اش کنه که بره پیش پدرش! احتمال داره که چون تا حالا با مادرش زندگی کرده از زندگی کردن با پدرش ابا داره. امیدوارم مادرشون حرفهایی نسبت به پدرشون بهشون نگفته باشند که بچه ناخودآگاه ترسیده شده باشه.  
و اگر می دونید که خواهرزاده تون از پدر و خانواده پدریش میترسه ازتون خواهش میکنم ترسش رو بریزید. این جفای بزرگی هم در حق بچه و هم در حق پدر بچه است. چون این ترس تا بزرگسالی همراه آدمه! ولو اینکه فکر می کنید پدرش اسماً فقط پدره و پدری نمی کنه و بی قید هست و ...؛ ولی بازهم بخاطر سلامت روان خواهرزاده تون ترسش رو از پدرش بریزید.

در رابطه با ازدواج خواهرتون؛ فارغ از مسأله اعتیاد همسر موقتشون و صلاحیت ایشان؛ بطور کلی ازدواج کردن حق ایشون هست و بالاخره پسرشان باید توجیه بشند.
پسرخواهرتون چه با پدرش، چه مادرش زندگی کنه، باید ازدواج آنها رو بپذیره؛ هیچ گریزی نیست. اصلا به نفع خودش هست که بپذیره و کنار بیاد با این مسأله! و هرچه زودتر قضیه براش عادی سازی شه بهتره. چون معمولا پسرها در نوجوانی تعصب خاصی روی اینجور مسائل پیدا می کنند. پس تا بچه است عادی سازی کنید.
شما میتونید در قالب داستان و خاطره های ساختگی و ... براشون عادی سازی رو شروع کنید. لازم نیست اسم مادرش رو بیارید ولی به گوشش واژه ناپدری و زن پدر و زندگی با انها رو آشنا کنید. 

موفق باشید. ان شاء الله که خواهرزاده تون بهترین عاقبت رو داشته باشند.آمین

یاعلی

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
18 + 2 =
*****