افزودن دیدگاه

تصویر ZAHRASADEGHZADH
نویسنده ZAHRASADEGHZADH در

ریشه شک من مربوط به چند سال قبل میشه که خانواده من خبر نداشتن یه فردی اومده بود و در مورد نامزدم به دروغ چیزایی به پدر و مادرم گفته بود که داره به دخترتون خیانت میکنه خیلی تحقیق کردیم و متوجه شدیم که اون فرد دشمن خانواده همسرم بوده و تمامی حرفاش دروغ بوده و حقیقت نداشته و بعد از اون من شکاک شدم حقیقت روح خودم دیگه داره ازرده میشه اصلا این حالمو دوست ندارم تا نامزدم زنگ میزنه میگه میرم همراه رفیقم سالن فوتبال میگم نه داره دروغ میگه شاید با یه زن قرار داره واقعا دیگه دارم اذیت میشم 

 

 

اینجایی که ما زندگی میکنیم نامزد داری مشکلی نیس یکم طولانی هست همه همین طورن 

و من به دلیل ادامه تحصیل فعلا نمیخام عروسی کنم چون ما استان فارس زندگی میکنیم و من باید برای ادامه تحصیل به تهران برم و فک میکنم با این افکار منفی نمیتونم از همسرم دور باشم و اونجا ازش دورم نمیدونم چیکار میکنه و چیکار نمیکنه من واقعا دیگه کم اوردم و نمیدونم چیکار کنم 

 

اعتماد به نفس دارم و میدونم که همسرم واقعا منو دوست داره برام کاملا ثابت شده و قلبا میدونم که بهم خیانت نمیکنه چون خیلی دوستم داره اما زمانی که شک و تردید به سراغم میاد نمیتونم اصلا باهاش مقابله کنم فکرمو خراب کرده اصلا نمیتونم تمرکز کنم واقعا دیگه موندم که چیکار کنم 

 

 

چندتا رفیق داره که حس میکنم اهل دختر بازی و این کارا باشن خودشم در این رابطه باهام حرف زده و بهم گفته اونا نامزد ندارن که اینکارا میکنن من تو رو دارم و نیازی به هیچکس ندارم اینارو قبول دارم اما بازم شک تردید نمیزاره که واقعا بیخیال رفتار کنم و حالم خوب باشه و حال که میخام برم دانشگاه واقعا ناراحتم چون با این افکار منفی واقعا برام سخته دور از همسرم باشم

خیلی همسرم رو دوست دارم طاقت دور موندن ازشو ندارم و فک  میکنم این بدبینی ها و شک ها همش بخاطر دوست داشتن زیاده چون بیش از اندازه دوسش دارم 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
13 + 5 =
*****