هر چند انسان بدون اختيار خويش پا به عرصه هستى گذاشته است؛ اما در مقابل، از نعمتى بى نظير برخوردار گشته و آن عبارت است از «هستى»، «وجود» و آثار آن. در مقابل «عدم»، «نيستى» و «ندارى» نقمت و زيانى بى نظير است. خداوند لطف بزرگى فرموده كه ما را از عرصه نيستى به هستى درآورده است و ما بايد شكرگزار چنين هديهاى باشيم و لو آن كه اختيار و اراده ما در آن، هيچ نقشى نداشته باشد.اليته اگر خوب دقت كنيم ترجيح «زندگي» بر مرگ و «بود» بر نبود در نهاد هر انساني نهفته است.واگر در ميان انسانها كسي مخالف اين نظر باشد به جهت برخي مشكلات پيش آمده است كه بايد سعي كند از جلو راه خود بر دارد.نه اينكه بخاطر مشكلات به اصل حيات و زندگي بدبين و پشيمان باشد.
ثانياً گرچه انسان در آمدن به عالم هستى، مختار نيست، ولى باز خداوند بر اساس لطف و رحمتش، او را در چگونه زيستن، چگونه بودن، چگونه رفتن و چگونه حركت كردن، كاملاً آزاد گذاشته است و اين خود نعمتى بس گرانبها است كه متأسفانه بشر از آن حسن استفاده را نمىكند.
با عرض سلام و خسته نباشید.
هر چند انسان بدون اختيار خويش پا به عرصه هستى گذاشته است؛ اما در مقابل، از نعمتى بى نظير برخوردار گشته و آن عبارت است از «هستى»، «وجود» و آثار آن. در مقابل «عدم»، «نيستى» و «ندارى» نقمت و زيانى بى نظير است. خداوند لطف بزرگى فرموده كه ما را از عرصه نيستى به هستى درآورده است و ما بايد شكرگزار چنين هديهاى باشيم و لو آن كه اختيار و اراده ما در آن، هيچ نقشى نداشته باشد.اليته اگر خوب دقت كنيم ترجيح «زندگي» بر مرگ و «بود» بر نبود در نهاد هر انساني نهفته است.واگر در ميان انسانها كسي مخالف اين نظر باشد به جهت برخي مشكلات پيش آمده است كه بايد سعي كند از جلو راه خود بر دارد.نه اينكه بخاطر مشكلات به اصل حيات و زندگي بدبين و پشيمان باشد.
ثانياً گرچه انسان در آمدن به عالم هستى، مختار نيست، ولى باز خداوند بر اساس لطف و رحمتش، او را در چگونه زيستن، چگونه بودن، چگونه رفتن و چگونه حركت كردن، كاملاً آزاد گذاشته است و اين خود نعمتى بس گرانبها است كه متأسفانه بشر از آن حسن استفاده را نمىكند.