سلام دختری ۱۹ ساله هستم با خانواده ای مذهبی، چهار سال پیش پسر خاله ام به من ابراز علاقه کرد و من با ایشان فقط در حد چت کردن ارتباط داشتم تا اینکه ایشان یک سال پیش رسما ب خاستگاری من اومدند اما من گفتم ک سنم هنوز کم هست و قصد ازدواج ندارم و ایشان گفتند که بخاطر من صبر میکنند و ما همچنان با همدیگه چت میکردیم تا اینکه باهم بیرون رفتیم و پس از مدتی ایشان با اجازه گرفتن از من، من رو بغل کردن و بوسیدند و کمی هم فراتر رفتیم اما اصلا در حد دخول و حتی نزدیک شدن به ان هم نبود...تا اینجا پیش رفتن برای من و حتی ایشان هم خیلی زیاد بود و من به شدت احساس عذاب وجدان و گناه دارم بطوریکه زندگی طبیعی من مختل شده و واقعا عذاب میکشم، نمیدونم باید چیکار کنم لطفا راهنماییم کنید
سلام دختری ۱۹ ساله هستم با خانواده ای مذهبی، چهار سال پیش پسر خاله ام به من ابراز علاقه کرد و من با ایشان فقط در حد چت کردن ارتباط داشتم تا اینکه ایشان یک سال پیش رسما ب خاستگاری من اومدند اما من گفتم ک سنم هنوز کم هست و قصد ازدواج ندارم و ایشان گفتند که بخاطر من صبر میکنند و ما همچنان با همدیگه چت میکردیم تا اینکه باهم بیرون رفتیم و پس از مدتی ایشان با اجازه گرفتن از من، من رو بغل کردن و بوسیدند و کمی هم فراتر رفتیم اما اصلا در حد دخول و حتی نزدیک شدن به ان هم نبود...تا اینجا پیش رفتن برای من و حتی ایشان هم خیلی زیاد بود و من به شدت احساس عذاب وجدان و گناه دارم بطوریکه زندگی طبیعی من مختل شده و واقعا عذاب میکشم، نمیدونم باید چیکار کنم لطفا راهنماییم کنید