مصائب عاشورا یک حادثه نبود بلکه یک جریان بود و ابتدای آن نیز از مرگ معاویه ملعون آغاز نگردید. بلکه سر سلسلهی این مصیبتها، «اول ظالم» است، که سابقهی آن میتواند به ماجرای سقیفه به صورت علنی و یا به قبل از آن و نفوذ کفار و یهودی مسلکهای منافق به جامعهی اسلامی به صورت غیر علنی برگردد.
قابل توجه است که در این زیارت، یزیدی که ما آن را ریشهی این ظلم و جنایت میدانیم، در مرتبهی پنجم آورده شده است. بدون آن که نام مشخصی به عنوان مصداق از چهار مرحلهی قبل بیاید. چرا که میخواهد توجه مسلمان را به این جلب نماید که کربلا، نتیجهی نتیجهی فتنه و توطئه و بیبصیرتی مردمی بود که چهار مرحله پشت سر گذاشت و پنجمی آنها یزید بود و نه اولی آنها. لذا میبینیم که قبل از یزید، نه تنها چهار مرحله، بلکه امتی لعن شدهاند. امتی که با فتنهگران بودند – امتی که سکوت کردند – امتی که راضی بودند – امتی که به صورت مستقیم و غیر مستقیم، اسباب و زمینههای این فجایع را مساعد نمودند.
در خصوص مراحل نیز، اگر لازم بود اسم بیان میگردید، چنان چه اسمهای عمر سعد، شمر و آل ابی سفیان که همان معاویه و یزید باشند بیان شده است. اما میخواهد توجه مسلمان را از «شخص» و «مصداق» فردی، به جریان سوق دهد. لذا اگر بخواهیم به صورت واضح بیان نماییم که لابد آن چهار نفر اول، ابوبکر، عمر، عثمان و معاویه هستند، باز به نوعی سطحینگری کردهایم. چرا که باید بدانیم، کدام جریانها و عوامل زمینهها را برای کنار زدن «ولایت» در دورانهای متفاوت فراهم آورده است؟
با عرض سلام و خسته نباشید
مصائب عاشورا یک حادثه نبود بلکه یک جریان بود و ابتدای آن نیز از مرگ معاویه ملعون آغاز نگردید. بلکه سر سلسلهی این مصیبتها، «اول ظالم» است، که سابقهی آن میتواند به ماجرای سقیفه به صورت علنی و یا به قبل از آن و نفوذ کفار و یهودی مسلکهای منافق به جامعهی اسلامی به صورت غیر علنی برگردد.
قابل توجه است که در این زیارت، یزیدی که ما آن را ریشهی این ظلم و جنایت میدانیم، در مرتبهی پنجم آورده شده است. بدون آن که نام مشخصی به عنوان مصداق از چهار مرحلهی قبل بیاید. چرا که میخواهد توجه مسلمان را به این جلب نماید که کربلا، نتیجهی نتیجهی فتنه و توطئه و بیبصیرتی مردمی بود که چهار مرحله پشت سر گذاشت و پنجمی آنها یزید بود و نه اولی آنها. لذا میبینیم که قبل از یزید، نه تنها چهار مرحله، بلکه امتی لعن شدهاند. امتی که با فتنهگران بودند – امتی که سکوت کردند – امتی که راضی بودند – امتی که به صورت مستقیم و غیر مستقیم، اسباب و زمینههای این فجایع را مساعد نمودند.
در خصوص مراحل نیز، اگر لازم بود اسم بیان میگردید، چنان چه اسمهای عمر سعد، شمر و آل ابی سفیان که همان معاویه و یزید باشند بیان شده است. اما میخواهد توجه مسلمان را از «شخص» و «مصداق» فردی، به جریان سوق دهد. لذا اگر بخواهیم به صورت واضح بیان نماییم که لابد آن چهار نفر اول، ابوبکر، عمر، عثمان و معاویه هستند، باز به نوعی سطحینگری کردهایم. چرا که باید بدانیم، کدام جریانها و عوامل زمینهها را برای کنار زدن «ولایت» در دورانهای متفاوت فراهم آورده است؟
جهت مطالعه بیشتر به لینک زیر مراجعه فرمایید:
https://btid.org/fa/news/5296