افزودن دیدگاه

تصویر روئین تن مهدی

سلام خدمت شما کاربر گرامی

ضمن تشکر از حسن اعتماد شما به مجموعه

شرایط شما بسیار قابل درک هست، شرایط سختی رو میگذرونید بخصوص اینکه در سنی هستید که به شدت نیاز به توجه دارید،

و شما چه به اشتباه و چه در واقع مورد کم لطفی قرار میگیرید. از این بابت عرض می کنم اشتباه، چون ممکنه واقعا پدر و مادر شما هیچ قصد و غرضی نداشته باشند و شما با توجه به روحیه وسواس و اضطرابی که دارید چنین برداشتی می کنید. مزاح قسمتی از توجه و دوست داشتن هست. پس باید دید واقعا این قضاوت شما درست است یا خیر؟

بهر حال شما می تونید از احساس خودتون بگید و از پدر و مادر خود گله کنید که من حس خوبی نسبت به این تیکه اندازی های شما ندارم، توقع دارم درکم کنید و ... ! سعی نکنید هیجانات خودتون رو توی خودتون بریزید، خیر، در کمال احترام، این احساسات و هیجانات رو ابراز کنید. تا والدین شما در عملکرد خود تجدید نظری داشته باشند. (ضمن اینکه می تونید سایت ما رو به ایشون معرفی کنید تا راهنماییهایی در این زمینه به ایشوند داده بشه)

اولین قدم برای خروج از این چالش اینه که آرامش خودتون رو حفظ کنید. با حفظ آرامش بهتر می تونید تصمیم بگیرید و در صدد حل مشکل بر بیاید. البته خودکشی هم یه راهه، اما چه راهی؟ بدترین راه، راهی که شما رو از چاله وارد چاه خواهد کرد.
پس بهترین کار اینکه که قدم به قدم در حل مشکل گام بردارید.

اونچه باعث افسردگی شما شده اسارتی است که با افکار منفی که خودتون تولید می کنید یا اجازه ورود می دید ایجاد شده، هر چند ممکنه زمینه این افکار منفی رو دیگران مهیا کرده باشن . اما شما اونقدر باید مدیریت افکارتون رو در دست بگیرید که پذیرش هر فکر منفی رو نداشته باشید. انرژی منفی ممکنه واقعی باشه یا نتیجه توهمات و کثرت افکار منفی باشه که دائم امید و چشم انداز به آینده را از خودتون می گیره. در این حالت این افکار هستند که شما رو اداره می کنند نه اینکه شما افکار رو .
راحت بگم، آنچه شخص رو بیش از همه تحت تاثیر قرار میده، افکارش هست. همین افکار هست که تبدیل به رفتار متناسب با افکار میشه. و لذا قدرت شما و انگیزه شما رو برای حتی آشپزی و دیگر فعالیتها میگیره

پیچیده شدن در افکار منفی باعث می شه شیرینی زندگی تون رو بگیره و با مشاهده حال خودتون و زندگی دیگران ، دست به مقایسه بزنید و اقدام به خود خوری کنید و حسرت بخورید که «چرا من مثل دیگران نیستم؟»! شاید این مقایسه ، شما رو به وادی غبطه یا حسادت بندازه که اونا زندگی آسوده تری دارند و چون من نمی تونم در همون لحظه مثه اونا باشم، این باعث بهم خوردگی روحی و افسردگی بشه.
طبیعی است که روحیه شما خراب بشه وقتی عادت به افکار منفی دارید. افکار منفی، روحیه شما رو خراب می کنه و روحیه خراب، اعتماد به نفستون رو ، و اعتماد به نفس ضعیف هم شما رو به رفتار اشتباه وادار می کنه، و مجددا رفتار اشتباه، مجددا روحیه شما رو تخریب می کنه و روحیه که تخریب شد... و همینطور این چرخه ادامه خواهد داشت.

آنچه شما باید انجام بدید این است که این چرخه مهلک رو تخریب کنید، با ورود افکار مثبت و یا رفتار مثبت که به شما عزت نفس و اعتماد به نفس بده. این رو بدونید که شما قوی تر از روزگار هستید، قوی تر از شریط موجود هستید. اونقدر قوی که می تونید شرایط رو طبق میل خودتون مدیریت کنید، فقط کافی است که خودتون رو بشناسید و اعتماد به نفستون رو بالا ببرید.

اما چند نکته
1- استعدادهای خودتون رو بشناسید، و اگر هنری دارید می توانید در خانه انجام بدید(مثل خیاطی یا هر هنری دیگه)، اگر می توانید در همین راستا با مشورت با شوهرتون بازار خانگی راه بندازید

2- به هیچ وجه زندگی خودتون رو با زندگی دیگران مقایسه نکنید، مطمئن باشید همه مشکلات دارند که آرزوی خلاصی از اونها رو دارند. اگر هم می خواهید مقایسه کنید خودتون رو با کسایی که پایین تر از شما هستند و وضعیت اسفناکی دارند مقایسه کنید. و شاکر باشید.

3- صله رحم و دید و بازدید داشته باشید، و لو با تماس، صله رحم طبق روایت به آدمی عمر و نشاط میده.

4-(تکنیک شکرگزاری) هر روز که از خواب بلند میشید به خود و اطراف خود "خوب" نگاه کنید و مثبتها رو ببینید و شکر کنید. از اینکه خدا روز دیگری رو بهتون بخشیده شکر کنید. از اینکه نَفَس می کشید، از اینکه از نعمت پدر و مادرتون بهره مندید، از اینکه استعدادهایی دارید که دیگران ندارن. از اینکه نگاه به آینه می کنید و زیبایی دارید شکرگزار باشید. اعضا و جوارحی دارید که ممکن است دیگران از آن محروم باشند.

5-معنویت خودتون رو تقویت کنید. اگر دقت کنید شما تنها نیستید، با خدا رابطه دوستی برقرار کنید، کسی که خدا رو نداشته باشه تنهاست و لو اینکه در جمع باشه و خودش رو مشغول کنه، اما کسی که خدا رو داشته باشه، با بهترین همنشین دوست شده ، خدایی که همه جا هست و لازم است فقط بهش توجه کنید، بالاخره ما سازه خدا هستیم و خود او گفته آدرس غلط نرید، این یاد من هست این محبت من هست که به شما آرامش میده و شما رو از افسردگی و پوچی نجات میده.
ضمن پایبندی با نمازهای روزانه ، گویا چون وقت بسیاری دارید این دو برنامه زیر رو به طور منظم انجام بدید، خیلی کوتاه و مختصر اما مداوم
* با خدا با زبان خودتون مناجات کنید، شکایت زمونه رو پیش خدا ببرید، از اعماق جان باهاش حرف بزنید، "مناجات" مشتمل بر چندین اصل از اصول روانشناسی است که «حال خوب» به ارمغان میاره. برای اینکه محتوای آماده از مناجات براتون معرفی کنم به مناجات خمس عشر (اوائل مفاتیح) می تونید مراجعه کنید و هر روز یکی از آنها رو بخونید.(مستمراً در ساعت خاصی از روز)

*تفکر: یکی از عناصری که باعث میشه در زندگی روحیه فعالانه داشته باشید (و نه منفعلانه) اینه که اهل تفکر باشید. با یک برنامه منظم (هفته ای دو بار) روی صندلی حتی المقدور در حالی که چشم انداز وسیعی دارید بشینید و تفکر کنید. در مورد خودتون، اینکه کی هستید، و برای چی هستید. با تصویر سازی از بهشتی که قرار است ازش بهره مند بشید، خودتون رو از اسارت زمان حال، بیرون بیاورید.

طبق آموزه های دینی، راهکارهای فوق، به شما لذت و غنای درون خواهد داد، اون وقت براتون فرق نداره که تنها باشید یا در جمع!
مژده دیگر اینکه چون درون زیبایی پیدا می کنید، رفتارهای زیبا از خودتون صادر می کنید، چون همانطور که گفته شد رفتارها معمولا ناشی از افکار و درونیات ما آدماست.

در آخر، برای مساله وسواسی که فرمودید بیشتر توضیح بدید که وسواسی در چه زمینه ای؟ مثال بزنید و در ادامه همین پست بفرمایید تا راهنمایی های لازم داده بشه

منتظر پیام بعدی شما هستم

موفق باشید

 

 

 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
5 + 4 =
*****