من سال ١٣٨٢ ازدواج كردم وداراي ٢فرزند هستم.٢سال پيش با زني اشنا شدم ك متاهل و داراي فرزند بود.ايشان بسيار زيبا بود وليكن داراي شوهر بيكاره و بي غيرتي است ك براي گذراندن زندگيش بادمردهاي بسياري ارتباط داشته و از طريق يكي از دوستان هم ب من معرفي شد.بعد از آشنايي بهش قول دادم ك تمام هزينه هاي زندگيشو بدم ب شرطي ك روابط نامشروعشو كنار بذاره.اون هم قسم خورد و ازهمين زمان بود ك واقعا عاشق هم شديم.براش ي خونه خريدم و ي ماشين صفركيلومتر.تمامي هزينه هاي زندگيشو از الف تا ي دادم ب طوريكه متوسط هزينه ماهانه اش حداقل ٥تا ٦ ميليونه ك بخدا قسم سوا از هداياي گرانقيمت تا حالا دادم.مدتي است شديدا عذاب وجدان گرفتم نه بخاطر ارتباط با نامحرم بلكه ذ اين خاطر ك پس اندازهاي آينده عيالمو ب اين خانم ميدم.مدتي است ك احساس ميكنم ب بهانه هاي مختلف فقط از من پول ميگيره و شايد پس انداز ميكنه.احساس ميكنم ب غير از من ارتباط با ديگري رو هم شروع كرده (مطمئن نيستم) هم عذاب وجدان ميكشم ك اين رابطه رو ادامه بدم و هم عذاب ميكشم ك تنهاش بذارم و اون محبور بشه بخاطر بچه هاش بره ب راه قبليش.تو را خدا درست و منطقي راهنماييم كنيد.ضمنا من هزاران بار با اون سكس داشتم و رو اين دوسال قيم ميخورد ك هيچ ارتباطي با شوهرش نداشته .مدرك من هم دكتراي تخصصي ph.D هست.منتظرتم/خواهش ميكنم نصيحت هايي ك رو كتابها هست نكنين.ي راه منطقي پيش پام بذار چون واقعا عاشقش شدم تو اين ٢سال
من سال ١٣٨٢ ازدواج كردم وداراي ٢فرزند هستم.٢سال پيش با زني اشنا شدم ك متاهل و داراي فرزند بود.ايشان بسيار زيبا بود وليكن داراي شوهر بيكاره و بي غيرتي است ك براي گذراندن زندگيش بادمردهاي بسياري ارتباط داشته و از طريق يكي از دوستان هم ب من معرفي شد.بعد از آشنايي بهش قول دادم ك تمام هزينه هاي زندگيشو بدم ب شرطي ك روابط نامشروعشو كنار بذاره.اون هم قسم خورد و ازهمين زمان بود ك واقعا عاشق هم شديم.براش ي خونه خريدم و ي ماشين صفركيلومتر.تمامي هزينه هاي زندگيشو از الف تا ي دادم ب طوريكه متوسط هزينه ماهانه اش حداقل ٥تا ٦ ميليونه ك بخدا قسم سوا از هداياي گرانقيمت تا حالا دادم.مدتي است شديدا عذاب وجدان گرفتم نه بخاطر ارتباط با نامحرم بلكه ذ اين خاطر ك پس اندازهاي آينده عيالمو ب اين خانم ميدم.مدتي است ك احساس ميكنم ب بهانه هاي مختلف فقط از من پول ميگيره و شايد پس انداز ميكنه.احساس ميكنم ب غير از من ارتباط با ديگري رو هم شروع كرده (مطمئن نيستم) هم عذاب وجدان ميكشم ك اين رابطه رو ادامه بدم و هم عذاب ميكشم ك تنهاش بذارم و اون محبور بشه بخاطر بچه هاش بره ب راه قبليش.تو را خدا درست و منطقي راهنماييم كنيد.ضمنا من هزاران بار با اون سكس داشتم و رو اين دوسال قيم ميخورد ك هيچ ارتباطي با شوهرش نداشته .مدرك من هم دكتراي تخصصي ph.D هست.منتظرتم/خواهش ميكنم نصيحت هايي ك رو كتابها هست نكنين.ي راه منطقي پيش پام بذار چون واقعا عاشقش شدم تو اين ٢سال