افزودن دیدگاه

تصویر mostafavi
نویسنده mostafavi در

اگر از زنان و مردان مجرد فاکتور بگیریم و تنها خانواده‌ها را مورد برسی قرار بدهیم، شاید مهم‌ترین تفاوت بین خانواده سنتی و خانواده مدرن امروزی، این باشد که در خانواده‌های سنتی «فرهنگ جمع‌گرایی» غلبه بیشتری داشته تا «فرهنگ فردگرایی».

در حال حاضر، خانواده‌ها به سمت فردگرایی رفته‌اند؛ ولی در گذشته اینگونه نبود؛ مثلا در خانواده سنتی ممکن بود بچه داشتن زیاد برای زن آزار دهنده باشد، امّا زن متوجه بود نتایجی که از این وضعیت، حاصل می‌شود، در مجموع شامل خانواده می‌شود و به نفع خانواده است.(به دلیل همان نگاه جمع‌گرایی)

به همین خاطر؛ اگر چه زن در جامعه سنتی ما بعضا نمی‌توانسته در خانواده خیلی اعمال نظر بکند [و این، ظلم به او بوده] ولی از این مسأله ابراز ناراحتی نمی‌کرد. به طبع اگر روح جمع گرایی در خانواده کم رنگ شد و روح فردگرایی محوریت پیدا کرد، زیاد شدن بچه‌ها به غیر از مشکلات، چیز دیگری نخواهد داشت؛ زن فکر می‌کند فرزندآوری با رفاهش، با استراحتش [که شاید بشود اسمش را تنبلی گذاشت]، منافات دارد؛ مرد نیز همین طور است؛ می‌بیند در مسایل اقتصادی فشار شدیدی را باید متحمل شود و لذا مایل به داشتن فرزند بیشتر نیست.

بنابراین به نظر می‌آید؛ عامل مهم در سوق دادن خانواده‌ها به سمت کم فرزندی، «فردگرایی» و حفظ منافع فردی است. البته عوامل دیگری؛ همچون مشکلات اقتصادی، بالا رفتن سن ازدواج، روحیه تجمل گرایی و چشم و هم چشمی، آرمان گرایی و ... نیز به یقین در این قضیه دخیل هستند.

امّا تعداد فرزندان بستگی به ظرفیتهای خانواده دارد. یک خانواده ممکن است واقعا ظرفیت اقتصادی، روحی، فرهنگی و اجتماعی بیش از دو فرزند را نداشته باشد.

ولی مشکل اینجاست که خانواده‌هایی که می‌توانند و شرایطش را دارند، دقیقا ضریب رشد جمعیت در آنها پایین‌تر است و متاسفانه در خانواده‌هایی که شرایط بزرگ کردن و پرورش فرزند محدود است، ضریب رشد جمعیت افزایش می‌یابد و این امر هم به خانواده و هم به اجتماع صدمه می‌زند.

باید بپذریم که یکی  از سرمایه‌های مهم یک کشور، نیروی انسانی است. امروزه، یکی از امتیازهای بسیار مهم کشور ما این است که قشر جوانش زیاد است. در برخی کشورهای غربی، اکثر قشر جامعه میان سالند و حکومتها نیز متوجه این خطر شده‌اند، و لذا برای تشویق به فرزندآوری شرایط و امتیازهای بسیار خوبی را فراهم می‌کنند؛ از امکانات رایگان بیمارستانی تا کار و ...

به نظر می‌آید اگر روند کاهش جمعیت در ایران به همین گونه ادامه پیدا کند، کشورمان نیز به زودی با این معضل بزرگ مواجه خواهد شد. لذا اگر نیروی انسانی کاهش یابد و جمعیت اکثری نیروی انسانی ما را، افراد میان سال و یا حتی پیر تشکیل دهند، ما دچار فقدان سرمایه انسانی خواهیم شد و این سرمایه ملی پر اهمیت را از دست می‌دهیم و در حیطه‌های مختلف سیاسی، علمی، امنیتی و نظامی، شدیدا صدمه خواهیم دید؛ بدون نیروی جوان و پر نشاط، ما چگونه می‌خواهیم بخشهای تکنولوژی، صنعتی و علمی کشور را اداره کنیم؟!

لذا ناچار می‌شویم که از بیگانه مدد بگیریم و نیروی انسانی را نیز به واردات خود بیفزاییم! و به یقین زمانی که بیگانه وارد کشور شد، فرهنگ و آسیب‌هایش را هم با خودش می‌آورد.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
6 + 10 =
*****