دوستان منم مشکل همین دوستمون رو دارم اما مشکل من اینجاست که حداقل وقتی آدم نمیتونه ازدواج کنه میتونه از ارتباطات با خانواده این نیاز رو کنترل کنه اما متاسفانه خانواده من اصلا به این مسئله توجه نمی کنن و زیاد از لحاظ عاطفی به من محبت نمی کنند و الان یه خواهر هم داشتم که ایشون هم میخواد بره خونه بخت و الان من تنهای تنها میشم و نمیدونم چیکار کنم نه سنم و شرایط م به ازدواج میخوره و نه جرات شو دارم برم تو پارک و کوچه محل با یه دختر دوست بشم و اصلا اینکار رو زیاد دوست ندارم به نظرتون چیکار کنم که لااقل تا سن ازدواج این نیاز رو کنترل ش کنم؟
دوستان منم مشکل همین دوستمون رو دارم اما مشکل من اینجاست که حداقل وقتی آدم نمیتونه ازدواج کنه میتونه از ارتباطات با خانواده این نیاز رو کنترل کنه اما متاسفانه خانواده من اصلا به این مسئله توجه نمی کنن و زیاد از لحاظ عاطفی به من محبت نمی کنند و الان یه خواهر هم داشتم که ایشون هم میخواد بره خونه بخت و الان من تنهای تنها میشم و نمیدونم چیکار کنم نه سنم و شرایط م به ازدواج میخوره و نه جرات شو دارم برم تو پارک و کوچه محل با یه دختر دوست بشم و اصلا اینکار رو زیاد دوست ندارم به نظرتون چیکار کنم که لااقل تا سن ازدواج این نیاز رو کنترل ش کنم؟