افزودن دیدگاه

تصویر Y
نویسنده Y در

نمیدانم چی بگم

من مدیون هستم 

از نوجوانی شروع کردم ولی وقتی ازدواج کردم

ترک کردم.

میترسیدم از تسخیر روح در فرزندانم 

سالها بعد که فرزندانم بزرگ شدند 

در زندگی من تحولی ایجاد شد 

تسخیر روح 

مشکلات که تا الان با آن مواجه هستم 

تمام بدنم کبود و جای چنگ میباشد 

به خدا اعتقاد خاصی دارم 

خدا ترس و در تمام اعمالم بهشت و جهنم را به یاد می آورم. 

دو شب پیش روح تسخیر شده باعث شد بسپارم حمله کنم شوهرم اجازه نداد 

شوهرم در تمامی مراحل با من هست.

ولی چه کنم 

به من میگناه برو 

به من میگن بر روی آینه پارچه سفید بنداز

و غیره

چی کار کنم از بند تسخیر روح آزاد شم 

sad

 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
7 + 4 =
*****

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.