افزودن دیدگاه

تصویر توفیقی

سلام علیکم

عرض خداقوت دارم خدمت شما مدافعان کشور و از حضور شما و اعتماد به ما تشکر میکنم، ان شالله سرباز امام زمان باشید و در هر کجا هستید سالم و تن درست باشید.

ترس از تاریکی در بسیاری از افراد حتی در بزرگسالی ایجاد می شود که علل مختلفی دارد و این مساله چیزی نیست که باعث شرم و خجالت شود، اگر کسی بخواهد شما را به خاطر این مساله مسخره کند مشکل از کم ظرفیتی اوست نه شما .

در مورد اینکه برای درمان این مساله چه راهکاری وجود دارد مسایلی را خدمتتان عرض میکنم:

ببینید همه ما توی زندگی مون رفتارهای متفاوتی انجام میدیم حتی افراد مختلف در مورد یک مساله مشخص رفتارهای متفاوتی دارند درسته؟ یک مثالی براتون میزنم تا روشنتر بشه، مثلا شما از خیابانی عبور میکنید و میبینید تصادف شده و فردی مجروح کنار خیابان نقش بر زمین شده اگه دقت کنید میبینید هر کسی نسبت به این واقعه یک رفتاری داره که با هم متفاوته، فردی با سرعت به سمت فرد مجروح میره و سعی میکنه بهش کمک کنه؟ فرد دیگری ممکنه فقط تماشا چی باشه و هیچکاری نکنه، دیگری ممکنه سریع با گوشی فیلم بگیره و بزاره توی فضای مجازی، فرد دیگری ممکنه کاملا بی تفاوت از اونجا بگذره و حتی توقف هم نکنه. به نظر شما چرا برای یک اتفاق واحد این همه رفتارهای متنوع انجام میگیره؟

دلیلش افکار ماست، اگر شما با اون صحنه مواجه بشید و توی فکرتون بیات که «اون بیچاره داره از بین میره و به کمک نیاز داره ، وظیفه انسانی ماست که کمکش کنیم» چکار میکنید؟ میرید سمتش و سعی میکنید بهش کمک کنید؛ اگر اون موقع این فکر بیات توی ذهنت که «به من چه ربطی داره دیگران هستند کمکش میکنند» اون موقع رها میکنید میرید؛ ببینید هر فکری توی ذهن باعث میشه که یک رفتاری داشته باشیم .

حالا اگه بخوام این مساله را دقیق و کامل تر کنم اینه که ما علاوه بر افکار و رفتار احساس هم داریم یعنی احساس جسمی و هیجانات که اینها روی هم اثر میگذارند و یک چرخه تولید میکنند که بهش میگن چرخه تجربه:

اول یک موقعیت برات پیش میات، بعد افکاری در ذهنت ایجاد میشه، سپس باعث میشه یک هیجانی تجربه کنی و اون هیجان باعث میشه رفتاری انجام بدی.

لطفا به این مثال در مورد خودتون دقت کنید: شب میشه و تنها در پاسگاه هستی(موقعیت)، توی ذهنت این فکر میات که «نکنه مثل فلانی جن زده بشم» «نکنه دیونه بشم» و...(افکار منفی)، بعد احساس ترس میکنی (هیجان) و ممکنه در بدنتون هم حسی پیدا بشه مثل لرز یا دلشوره(حس بدنی)، در ادامه شما رفتاری انجام میدید مثلا درها رو قفل میکنید، میرید زیر پتو، زنگ میزنید با کسی صحبت میکنید تا آروم بشید (رفتار)، و...

درمان این مساله اینجوریه که اگر توی یکی از این مراحل مداخله کنید و اونو کنترل یا مدیریت کنید چرخه ناکارآمد شکسته میشه و ترس شما هم کمتر میشه. برای مداخله تکنیکها و روشهای خاص خودش دارد. که در ادامه خدمتتان عرض خواهم کرد. یکی از مسایل مهم در درمان، شناخت همین چرخه هست.

اما قبل از آن که تکنیکهای بعدی بگم،  لطفا مطالب ذکر شده را مطالعه کنید، نظرتون رو بیان کنید،  اگر ابهامی یا سوالی وجود دارد مطرح کنید تا در ادامه در خدمتتون باشم.

موفق باشید.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
5 + 6 =
*****

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.