افزودن دیدگاه

تصویر فاطمه زهرا68

ممنون از راهنمایی دوستای عزیز. میدونید چرا موندم چون اولا منو با حساسیتم قبول کرده و بعدش این که ایمانش خیلی زیاده حتی از خود من مومن تره. همیشه میگه من حقو به تو و خانوادت میدم و از این بابت که انقدر طول کشید شرمندم ولی بدون که تو مال من میشی . اگه تصمیم غیر از این داشت حتما تو این دو سال مشخص میشد هیچ سو استفاده ای در کار نبوده ولی فوق العاده صبوره و این اعصاب منو خورد کرده..انقد تو این دو سال من بخاطر نیمدنش باش دعوا کردم ولی اصلا هیچی بم نمیگه حتی چندین دفه بهم زدیم ولی همیشه اونه که پیام میده و معذرت خواهی میکنه. به این که دوستم داره شک ندارم ولی اعصابم ازاین خورده که چرا جلوی خانوادش محکم وای نمیسه باور کنید حساسیتم انقدرام زیاد نیست که بخان انقد ناز کنن..میگه تو عید یا میایم یا خودم با بابات صحبت میکنم ..برام دعا کنید که از بلاتکلیفی در بیام

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
7 + 4 =
*****