افزودن دیدگاه

تصویر فاطمه زهرا68

سلام دوست عزیزم..اگه اولین پیامی رو که تقریبا دو سال پیش گذاشتم می خوندی متوجه مشکلم میشدی..ولی بهر حال ممنون از این که نظر دادی...انسان باید پیش خدا ارزش بالایی داشته باشه...بالا بودن از نظر وضع مالی از نظر تیپ و قیافه و ازنظر موقعیت اجتماعی خودم و خانوادم منظورم بود از لحاظ ایمانم تقریبا مثل همیم ولی بازم فکر میکنم خانواده اون آقا مومن تر هستن..و اما این که چرا ارتباط برقرار کردم؟؟؟ این آقا خواستگار من بود و بوسیله یک واسطه به خانوادم معرفی شد و اومدن خواستگاری..از نظر من و خانوادم پسر مورد اطمینانی بود و نظر ما مثبت بود تا این که وقتی اونا فهمیدن شروع کردن به بهانه اوردن..وقتی بعد از یک ماه با من تماس گرفت گفت تا یکماه  دیگه عقد میکنیم ولی متاسفانه جایی سرمایه گذاری کرد و همون پول کمی رو هم که داشت به باد داد و تقریبا دیگه هیچ پولی نداشت گفت صبر کن تا بتوونم ی وام بگیرم و دست خالی نیام در خونتون..صبر کردم و بعد دوباره اومدن و دوباره روز از نو روزی از نو....من بخاطر وابستگی که بهم پیدا کردیم نتونستم به کس دیگه ای فکر کنم ...اما این که فکر میکنن حتما عیبی داری؟؟ بله عزیزم من حساسیت پوستی دارم و بخاطر این حساسیتم روی بعضی از قسمتهای بدنم لکهایی مونده ن زیاد ولی بهر حال من واجب میدونستم و به این آقا گفتم و گفتم به مادرتم بگو که بعدا مشکلی پیش نیاد که خودش شد ی مشکل بزرگ.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 6 =
*****