من اگرعاشقش شدم بخاطراخلاقش ورفتارش بخاطراینکه فردی بسیارمومنی است.
وجناب آقای محمدی بااینکه ایشون ازلحاض سن بسیار وبسیارازمن بزرگتراست.ولی هیجگاه ازروی شهوت عاشقش نشدم .ازنظرمن کسی که به خاطرشهوت به کسی دل ببند اون عشق نیست بلکه هوس است .درحالیکه من ازهوس بیزارم.
دل سپردن به یک کلاغ که دل پاکی داردبهتراست از طاووس است که فقط ظاهرزیبادارد.
نه سفیدی بیانگر زیبایی است..
و نه سیاهی نشانه زشتی..
کفن سفید اما ترساننده است..
و کعبه سیاه اما محبوب ودوست داشتنى است..
من جناب آقای محمدی قبل از اینکه سرم را بالا ببرم و نداشته هايم را به پیش خدا گلایه کنم..
نظری به پایین می اندازم و داشته هايم را شاکرهستم ..
انسان,بزرگ نمیشود جز به وسیله ی فكرش،
شریف نمیشود جز به واسطه رفتارش
و قابل احترام نمیگردد جز به سبب اعمال نیكش.
جناب آقای محمدی من اگرعاشق آن مردشدم واقعاآن مردانسان است .من بخاطرانسانیتش عاشقش شدم وبسیارفردی بزرگواروخوش اخلاق وبامعرفت وخنده رواست.
آقای محمدی اگردقت کرده باشیددرختی که پر بار وپرمیوه است همیشه سربه زیراست اخلاقش،رفتارش سوبه انسانیت است.وهمیشه درخت بدون میوه سربه آسمان داردخودخواه است ،مغروراست ،به کمک به هم نوعش بدوراست.چنین آدمهای هایی اگردقت کرده باشیدچون شاخه هایش بلنداست ظاهرا وتصورا فکرمی کنندانسانهای بزرگی هستند درحالیکه نمیدانند هیچ میوه ای درشاخه هایش دیده ونمایان نمیشوندظاهراخودشان به خواب می زنند.
کسی که خواب است می شودبیدارش کردوکسی که خودش رابه خواب زده است بیدارنخواهدشد.
چنین آدمهایی اگرمیوه ای درشاخه هایشان وجوداشت اخلاقش ورفتارش سوبه انسانیت خواهند بود .به عنوان مثال شمااگردرخت انار راببینیدوقتی پر باروپرمیوه است شاخه هایش خم می شود که مردم ازمیوه هایش استفاده کنندوقتی میوه ای نداشته باشندشاخه هایشان بلندهستند...
من سالهاست ازشهوت جنسی بیزارم نه تنهاازشهوت جنسی ازهمه چیزکه مارابه گناه می کشاندومراازعشق خدادورمی کندبیزارم . حتی اگرهورمون های جنسی من زیادباشدهیجگاه فکرجنسی نمی کنم وبشدت بیزارم زیراکه بصورت علنی بارهادرخودم دیدم وشاهدآن بودم .
چون من سالهاست که راه خدارادرپیش گرفتم.
بخاطرمردی که دوستش دارم ،بادیدن آن مردباخداآشناشدم وهیچ عشقی وهیچ لذتی به عشق خدانمی رسدوازاینکه چنین عشقی نصیب من شدازخدامنان نهایتا شکرگذاری دارم .
من هیجگاه از زمانی که عاشق آن مردشدم وعاشق خداشدم ،هیچ شهوتی حریف من نمیشودچون بشدت بیزارم ،چه شهوت مقام چه شهوت ثروت وشهرت باشدچه شهوت شکم باشدچه شهوت جنسی باشد...
بنظرمن کسانی که بدنبال شهوت هستندحریص وحریص ترخواهندشدودرآینده هانه چندان دورگریبانش خواهندگرفت .
ازنظرمن هرچیزی کمش دارواست متوسطش غذا است وزیادی اش سم است ...
آقای محمدی خداوندبه فرشته عقل دادبدون شهوت،وبه حیوان شهوت دادبدون عقل ،کسی که پیروعقلش باشدازفرشته برتراست کسی که پیروشهوتش باشدازحیوان پست تراست .
به فرموده سخن امام علی(ع)که فرمودند:برای هرفردمسلمان سه همنشین درزندگی می باشندهمنشین اول به اومی گویدمن دردنیاوپس ازمرگ همراه توهستم وآن عمل وی می باشد،وهمنشین دوم به اومی گویدمن باتوهستم تازمانی که جان دهی واین مال اوست آنگاه بمیردبه وارث می رسد ،وسومی می گویدمن باتوتالب گورهستم وآنگاه رهایت می سازم وآن زن وفرزندان اومی باشد...
ازنظرمن آدم نبایدبه مال دنیاوشهرت ومقام فریفته شود.
جناب آقای محمدی من هیجگاه توجمع دهانم رابازنمی کنم
ازذهن تادهان فقط یک نقطه فاصله است تازمانیکه ذهنم رابازنکردم دهانم را توجمع بازنمی کنم .
وهیجگاه اگرکسی دلم رابشکندازش عصبی نمیشوم ودادنمی زنم .اگرصدای بلندنشان مردانگی بودسگ سرورانسانهاست !!
واگرلختی وبرهنگی نشان زن بودمیمون ازهمه خانم تربود ...
پس درشان من نیست که انسانیت خودرازیرسوال ببرم.
ولی من جناب آقای محمدی سه درجه رامشخص کردم .
حیوانیت ،آدمیت ،انسانیت.
همه آدم هستندولی کمترکسانی پیدامی شوندکه واقعاانسان باشند !!
گاه مشاهده شده است بعضی آدمهااز حیوان هم پست ترهستند ،
بخاطربدست آوردن پست ومقام وشهرت وثروت دست به چه جنایت هایی می زنندازکشتن کودکان وانسان ،وبی خانمان گذاشتن وآواره کردن مردم از خانه هاوبی آب وغذاگذاشتن مردم..
چنین آدمهایی گاه درپستی چنان میشودکه هیچ جانورنجسی به آنهانمی رسند.
زیراکه دست به کارهایی می زنندکه واقعادورازانتظارودورازانصاف است .
نمیدانم شهرت وثروت چی لذتی داردکه دست به هرکاری می زنند .
هیچگاه فراموش نکنیم که هیچکس بر دیگری برتری ندارد،
مگر به ” فهم و شعور ”
مگر به ” درک و ادب ”
آدمی فقط در یک صورت حق دارد به دیگران از بالا نگاه کند و آن هنگامی است که بخواهد دست کسی را که بر زمین افتاده را بگیرد و او را بلند کند!
این قدرت نیست،
این ” انسانیت ” است...
من جناب آقای محمدی من خدارا رزاق وروزی دهنده میدانم پس به دنبال خلق خدانیستم،وخداراآگاه به نهان میدانم به دنبال پنهان کاری وگردگناه نمی روم.
من جناب آقای محمدی من همه عطاهاراازخدامیدانم به دنبال ارکان اربعه،آب وبادوخاک وآتش نمی روم،زیرااین نشانه ی کوته بینی وسطحی نگری من است که من نوشته ای راکارسرانگشت خودبدانم.
وهیجگاه مانندانسانهای بی عقل به ثروت ومال دنیافریفته نمی شوم،زیرااین دنیابهاری است که پاییزهم دارد.
اگرازنظرمقام به عرش بروم بالاخره پایین می آیم واگرمثل ماه شوم،به چاه می افتم.اگرماننددریاباشم،خالی میشوم واگرسرسبزومانندگلستان باشم،خزان میشوم.
اگربه دولت وسعادتی زمانی نصیب من شدلازم نیستم بنازم ومغرورشوم ولازم نیست ازسختی وگرفتاری که برای من پیش بیایدبنالم،زیراهردوی آنهانابودشدنی وفانی است.
جناب آقای محمدی من همیشه ازقدرت وثروت بیزارم .می دانیدچرابخاطراینکه الب ارسلان پادشاه قدرتمندسلجوقی چنان شهرتی ازنظرمقام وثروت دارابودکه سربه آسمان می ساییدهم اکنون به مروبیاتاتن اورادرخاک مدفون شده ببینی.
وازهمه مهمترهیجگاه دلگیر نیستم..!
از مرغانی که نزد من دانه خوردند و نزد همسایه تخم گذاشتند.ایمان دارم روزی بوی کبابشان به مشامم خواهد رسید.
صبور هستم،صبر اوج احترام،به حکمت خداست
جناب آقای محمدی دنیا دو روزبرای من است ،یک روز با من،یک روز بر علیه من ،پس ناامید نمی شوم.
زمان زود میگذرد،بی بی ها هم یک روز نی نی بودن،
فقط گذر زمان نقطه هایشان را جابجا کرده.
جنگل هم باشم با بریدن درخت هایم بیابان میشوم
فراموش نمی کنم نیلوفر جایزه ی ایستادگی مرداب است،
بادبادک تا با باد مخالف رو به رو نگردد اوج نخواهد گرفت.
نوشته های روی شن مهمان اولین موج دریاست.
روزگار صحنه ی عجیبی است ،
زیبا باشم به کور میرسم ، خوش صدا باشم به کر میرسم .
ویادم همیشه است غرورم را قربانی کسی نکنم که ارزشش کمتر از گوسفند است.غرورم رابه پای کسی بیاندازم که انسان باشد نه حیوان !!
در گاوبازی میدونی به چه کسی جایزه ی اول تعلق میگیره؟
به کسی که نسبت به حمله ی گاو بهترین جاخالی ها رو میده،
نه به اون کسی که با گاو درگیر میشه.
جناب آقای محمدی بیادداستانی افتادم که دوست دارم بنویسم .
پيرى در روستايى هرروز براى نماز صبح از منزل خارج وبه مسجد مى رفت .
دريك روز بارانى پير ، صبح براى نماز از خانه بيرون امد ،چند قدمى كه رفت در چاله اي افتاد، خيس وگلى شد.
به خانه بازگشت لباس راعوض كرد ودوباره برگشت ، پس از مسافتى براى بار دوم خيس و گلى شد برگشت لباس راعوض كرد ازخانه براى نماز خارج شد.
ديد در جلوى در، جوانى چراغ به دست ايستاده است سلام كرد و راهي مسجد شدند، هنگام ورود به مسجد ديد جوان وارد مسجد نشد پرسيد اى جوان براى نماز وارد مسجد نمى شوى؟
جوان گفت نه ،اى پير ،من شيطان هستم
براى بار اول كه بازگشتى خدابه فرشتگان گفت تمام گناهان او را بخشيدم
براى باردوم كه بازگشتى خدا به فرشتگان گفت تمام گناهان اهل خانه او را بخشيدم
ترسيدم اگر براى بار سوم در چاله بيفتى خداوند به فرشتگان بگويد تمام گناهان اهل روستا رابخشيدم كه من اين همهتلاش براى گمراهى انان داشتم
براى همين امدم چراغ گرفتم تا به سلامت به مسجد برسى!!!
گر تو ان پیر خرابات باشی
فارغ ز بد و بنده ی الله باشی
شیطان به رهت همچو چراغی بشود
تادرمحضر دوست همیشه حاضرباشی.
و آخرین حرف دلم ....
بزرگترین اقیانوس جهان، اقیانوس آرام است
پس آرام می گیرم تا بزرگ شوم وبه کسی که دوستش دارم دربهشت به اوبرسم .
آقای محمدی آنقدرانسان مذهبی ومومن شدم فقط بخاطرآن مردبودکه بخاطرش باخداآشناشدم .
کافراگرعاشق شودبی پرده مومن می شود،چیزی شبیه معجزه باعشق ممکن می شود .
باسلام وعرض خسته نباشید مجددا به جناب آقای محمدی .
انشاالله که همیشه سالم وسلامت باشید.
ازمن سوال کردیدکه من بخاطرخودم دوست دارم یابخاطرایشان .
پس جناب آقای محمدی لطفاو خواهشاهمه این مطلب رابطورکامل بخوانید.اجرتان عندالله .
جناب آقای محمدی بااینکه آن مردبسیارخوشتیپ وخوش قیافه است من هیجگاه ازروی شهوت عاشقش نشدم بخاطراینکه فردی بسیارباایمان ومومن وطرفدارسرسخت ولی فقیه است .وازجمله اخلاقش ،رفتارش،بزرگواری اش ،وبسیارفردی بامعرفت ودلسوزوفردی بخشنده وبسیارخنده رواست .
اگرمن ازروی شهوت عاشقش می شدم خیلی ازایشون بهترپیدامی کردم .زیراکه دست بالای دست زیاداست .
من اگرازروی شهوت عاشقش می شدم الان عاشق چندین مردبودم .
واگرمن ازروی شهوت عاشقش می شدم ،هیجگاه خودم رادرمقابلش خارو ذلیل نمی کردم .
من اگرعاشقش شدم بخاطراخلاقش ورفتارش بخاطراینکه فردی بسیارمومنی است.
وجناب آقای محمدی بااینکه ایشون ازلحاض سن بسیار وبسیارازمن بزرگتراست.ولی هیجگاه ازروی شهوت عاشقش نشدم .ازنظرمن کسی که به خاطرشهوت به کسی دل ببند اون عشق نیست بلکه هوس است .درحالیکه من ازهوس بیزارم.
دل سپردن به یک کلاغ که دل پاکی داردبهتراست از طاووس است که فقط ظاهرزیبادارد.
نه سفیدی بیانگر زیبایی است..
و نه سیاهی نشانه زشتی..
کفن سفید اما ترساننده است..
و کعبه سیاه اما محبوب ودوست داشتنى است..
من جناب آقای محمدی قبل از اینکه سرم را بالا ببرم و نداشته هايم را به پیش خدا گلایه کنم..
نظری به پایین می اندازم و داشته هايم را شاکرهستم ..
انسان,بزرگ نمیشود جز به وسیله ی فكرش،
شریف نمیشود جز به واسطه رفتارش
و قابل احترام نمیگردد جز به سبب اعمال نیكش.
جناب آقای محمدی من اگرعاشق آن مردشدم واقعاآن مردانسان است .من بخاطرانسانیتش عاشقش شدم وبسیارفردی بزرگواروخوش اخلاق وبامعرفت وخنده رواست.
آقای محمدی اگردقت کرده باشیددرختی که پر بار وپرمیوه است همیشه سربه زیراست اخلاقش،رفتارش سوبه انسانیت است.وهمیشه درخت بدون میوه سربه آسمان داردخودخواه است ،مغروراست ،به کمک به هم نوعش بدوراست.چنین آدمهای هایی اگردقت کرده باشیدچون شاخه هایش بلنداست ظاهرا وتصورا فکرمی کنندانسانهای بزرگی هستند درحالیکه نمیدانند هیچ میوه ای درشاخه هایش دیده ونمایان نمیشوندظاهراخودشان به خواب می زنند.
کسی که خواب است می شودبیدارش کردوکسی که خودش رابه خواب زده است بیدارنخواهدشد.
چنین آدمهایی اگرمیوه ای درشاخه هایشان وجوداشت اخلاقش ورفتارش سوبه انسانیت خواهند بود .به عنوان مثال شمااگردرخت انار راببینیدوقتی پر باروپرمیوه است شاخه هایش خم می شود که مردم ازمیوه هایش استفاده کنندوقتی میوه ای نداشته باشندشاخه هایشان بلندهستند...
من سالهاست ازشهوت جنسی بیزارم نه تنهاازشهوت جنسی ازهمه چیزکه مارابه گناه می کشاندومراازعشق خدادورمی کندبیزارم . حتی اگرهورمون های جنسی من زیادباشدهیجگاه فکرجنسی نمی کنم وبشدت بیزارم زیراکه بصورت علنی بارهادرخودم دیدم وشاهدآن بودم .
چون من سالهاست که راه خدارادرپیش گرفتم.
بخاطرمردی که دوستش دارم ،بادیدن آن مردباخداآشناشدم وهیچ عشقی وهیچ لذتی به عشق خدانمی رسدوازاینکه چنین عشقی نصیب من شدازخدامنان نهایتا شکرگذاری دارم .
من هیجگاه از زمانی که عاشق آن مردشدم وعاشق خداشدم ،هیچ شهوتی حریف من نمیشودچون بشدت بیزارم ،چه شهوت مقام چه شهوت ثروت وشهرت باشدچه شهوت شکم باشدچه شهوت جنسی باشد...
بنظرمن کسانی که بدنبال شهوت هستندحریص وحریص ترخواهندشدودرآینده هانه چندان دورگریبانش خواهندگرفت .
ازنظرمن هرچیزی کمش دارواست متوسطش غذا است وزیادی اش سم است ...
آقای محمدی خداوندبه فرشته عقل دادبدون شهوت،وبه حیوان شهوت دادبدون عقل ،کسی که پیروعقلش باشدازفرشته برتراست کسی که پیروشهوتش باشدازحیوان پست تراست .
به فرموده ی امام جعفرصادق(ع)که فرمودند:
ﻣﺜﻞ ﺍﻟﺪﻧﻴﺎ ﻛﻤﺜﻞ ﻣﺎﺀ ﺍﻟﺒﺤﺮ ﻛﻠﻤﺎ ﺷﺮﺏ ﻣﻨﻪ ﺍﻟﻌﻄﺸﺎﻥ ﺍﺯﺩﺍﺩ ﻋﻄﺸﺎ ﺣﺘﻲ ﻳﻘﺘﻠﻪ .
ﺍﻣﺎﻡ ﺟﻌﻔﺮ ﺻﺎﺩﻕ ( ﻉ) : ﺩﻧﻴﺎ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺁﺏ ﺩﺭﻳﺎﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺷﺨﺺ ﺗﺸﻨﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺁﺷﺎﻣﺪ
، ﺗﺸﻨﮕﻴﺶ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺷﻮﺩ ﺗﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻜﺸﺪ .
ﺍﺻﻮﻝ ﻛﺎﻓﻲ ، ﺝ 3 ، ﺹ 205.
بیادیک شعردوبیتی افتادم که می نویسم .
ای انسان غافل بکن توبه که مرگ اندرکمین داری،
مشوازحال خود غافل که جایی زیر زمین داری.
اگرشاهی ، اگردر درویش ،اگرملک در جهان داری،
سوار برمرکب چوبین اگر قصر زرین داری.
به فرموده سخن امام علی(ع)که فرمودند:برای هرفردمسلمان سه همنشین درزندگی می باشندهمنشین اول به اومی گویدمن دردنیاوپس ازمرگ همراه توهستم وآن عمل وی می باشد،وهمنشین دوم به اومی گویدمن باتوهستم تازمانی که جان دهی واین مال اوست آنگاه بمیردبه وارث می رسد ،وسومی می گویدمن باتوتالب گورهستم وآنگاه رهایت می سازم وآن زن وفرزندان اومی باشد...
ازنظرمن آدم نبایدبه مال دنیاوشهرت ومقام فریفته شود.
جناب آقای محمدی من هیجگاه توجمع دهانم رابازنمی کنم
ازذهن تادهان فقط یک نقطه فاصله است تازمانیکه ذهنم رابازنکردم دهانم را توجمع بازنمی کنم .
وهیجگاه اگرکسی دلم رابشکندازش عصبی نمیشوم ودادنمی زنم .اگرصدای بلندنشان مردانگی بودسگ سرورانسانهاست !!
واگرلختی وبرهنگی نشان زن بودمیمون ازهمه خانم تربود ...
پس درشان من نیست که انسانیت خودرازیرسوال ببرم.
ولی من جناب آقای محمدی سه درجه رامشخص کردم .
حیوانیت ،آدمیت ،انسانیت.
همه آدم هستندولی کمترکسانی پیدامی شوندکه واقعاانسان باشند !!
گاه مشاهده شده است بعضی آدمهااز حیوان هم پست ترهستند ،
بخاطربدست آوردن پست ومقام وشهرت وثروت دست به چه جنایت هایی می زنندازکشتن کودکان وانسان ،وبی خانمان گذاشتن وآواره کردن مردم از خانه هاوبی آب وغذاگذاشتن مردم..
چنین آدمهایی گاه درپستی چنان میشودکه هیچ جانورنجسی به آنهانمی رسند.
زیراکه دست به کارهایی می زنندکه واقعادورازانتظارودورازانصاف است .
نمیدانم شهرت وثروت چی لذتی داردکه دست به هرکاری می زنند .
ﺩﻭﺩ ﺍﮔﺮ ﺑﺎﻻ ﻧﺸﻴﻨﺪ ﮐﺴﺮ ﺷﺎﻥ ﺷﻌﻠﻪ ﻧﻴﺴﺖ،
ﺟﺎﯼ ﭼﺸﻢ ﺍﺑﺮﻭ ﻧﮕﯿﺮﺩ ﮔﺮ ﭼﻪ ﺍﻭ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺍﺳﺖ.
ﺷﺴﺖ ﻭ ﺷﺎﻫﺪ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺩﻋﻮاﯼ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ،
ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﮐﻮﭼﮏ ﻻﻳﻖ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮ ﺍﺳﺖ.
ﺁﻫﻦ ﻭ ﻓﻮﻻﺩ ﺍﺯ ﯾﮏ ﮐﻮﺭﻩ ﻣﯽ ﺁﯾﻨﺪ ﺑﺮﻭﻥ،
ﺁﻥ ﻳﮑﯽ ﺷﻤﺸﻴﺮ ﮔﺮﺩﺩ ﺩﻳﮕﺮﯼ ﻧﻌﻞ ﺧﺮ ﺍﺳﺖ.
گربینی ناکسان بالا نشینندصبرکن،
ﺭﻭی ﺩﺭﯾﺎ کف ﻧﺸﯿﻨﺪ ﻗﻌﺮ ﺩﺭﯾﺎ ﮔﻮﻫﺮ ﺍﺳﺖ.
پیامبر(ص)فرمودند:بهترین مردم درنزدخداوندباتقواترین آنهاست .
هیچگاه فراموش نکنیم که هیچکس بر دیگری برتری ندارد،
مگر به ” فهم و شعور ”
مگر به ” درک و ادب ”
آدمی فقط در یک صورت حق دارد به دیگران از بالا نگاه کند و آن هنگامی است که بخواهد دست کسی را که بر زمین افتاده را بگیرد و او را بلند کند!
این قدرت نیست،
این ” انسانیت ” است...
من جناب آقای محمدی من خدارا رزاق وروزی دهنده میدانم پس به دنبال خلق خدانیستم،وخداراآگاه به نهان میدانم به دنبال پنهان کاری وگردگناه نمی روم.
من جناب آقای محمدی من همه عطاهاراازخدامیدانم به دنبال ارکان اربعه،آب وبادوخاک وآتش نمی روم،زیرااین نشانه ی کوته بینی وسطحی نگری من است که من نوشته ای راکارسرانگشت خودبدانم.
وهیجگاه مانندانسانهای بی عقل به ثروت ومال دنیافریفته نمی شوم،زیرااین دنیابهاری است که پاییزهم دارد.
اگرازنظرمقام به عرش بروم بالاخره پایین می آیم واگرمثل ماه شوم،به چاه می افتم.اگرماننددریاباشم،خالی میشوم واگرسرسبزومانندگلستان باشم،خزان میشوم.
اگربه دولت وسعادتی زمانی نصیب من شدلازم نیستم بنازم ومغرورشوم ولازم نیست ازسختی وگرفتاری که برای من پیش بیایدبنالم،زیراهردوی آنهانابودشدنی وفانی است.
جناب آقای محمدی من همیشه ازقدرت وثروت بیزارم .می دانیدچرابخاطراینکه الب ارسلان پادشاه قدرتمندسلجوقی چنان شهرتی ازنظرمقام وثروت دارابودکه سربه آسمان می ساییدهم اکنون به مروبیاتاتن اورادرخاک مدفون شده ببینی.
وازهمه مهمترهیجگاه دلگیر نیستم..!
از مرغانی که نزد من دانه خوردند و نزد همسایه تخم گذاشتند.ایمان دارم روزی بوی کبابشان به مشامم خواهد رسید.
صبور هستم،صبر اوج احترام،به حکمت خداست
جناب آقای محمدی دنیا دو روزبرای من است ،یک روز با من،یک روز بر علیه من ،پس ناامید نمی شوم.
زمان زود میگذرد،بی بی ها هم یک روز نی نی بودن،
فقط گذر زمان نقطه هایشان را جابجا کرده.
جنگل هم باشم با بریدن درخت هایم بیابان میشوم
فراموش نمی کنم نیلوفر جایزه ی ایستادگی مرداب است،
بادبادک تا با باد مخالف رو به رو نگردد اوج نخواهد گرفت.
نوشته های روی شن مهمان اولین موج دریاست.
روزگار صحنه ی عجیبی است ،
زیبا باشم به کور میرسم ، خوش صدا باشم به کر میرسم .
ویادم همیشه است غرورم را قربانی کسی نکنم که ارزشش کمتر از گوسفند است.غرورم رابه پای کسی بیاندازم که انسان باشد نه حیوان !!
در گاوبازی میدونی به چه کسی جایزه ی اول تعلق میگیره؟
به کسی که نسبت به حمله ی گاو بهترین جاخالی ها رو میده،
نه به اون کسی که با گاو درگیر میشه.
جناب آقای محمدی بیادداستانی افتادم که دوست دارم بنویسم .
پيرى در روستايى هرروز براى نماز صبح از منزل خارج وبه مسجد مى رفت .
دريك روز بارانى پير ، صبح براى نماز از خانه بيرون امد ،چند قدمى كه رفت در چاله اي افتاد، خيس وگلى شد.
به خانه بازگشت لباس راعوض كرد ودوباره برگشت ، پس از مسافتى براى بار دوم خيس و گلى شد برگشت لباس راعوض كرد ازخانه براى نماز خارج شد.
ديد در جلوى در، جوانى چراغ به دست ايستاده است سلام كرد و راهي مسجد شدند، هنگام ورود به مسجد ديد جوان وارد مسجد نشد پرسيد اى جوان براى نماز وارد مسجد نمى شوى؟
جوان گفت نه ،اى پير ،من شيطان هستم
براى بار اول كه بازگشتى خدابه فرشتگان گفت تمام گناهان او را بخشيدم
براى باردوم كه بازگشتى خدا به فرشتگان گفت تمام گناهان اهل خانه او را بخشيدم
ترسيدم اگر براى بار سوم در چاله بيفتى خداوند به فرشتگان بگويد تمام گناهان اهل روستا رابخشيدم كه من اين همهتلاش براى گمراهى انان داشتم
براى همين امدم چراغ گرفتم تا به سلامت به مسجد برسى!!!
گر تو ان پیر خرابات باشی
فارغ ز بد و بنده ی الله باشی
شیطان به رهت همچو چراغی بشود
تادرمحضر دوست همیشه حاضرباشی.
و آخرین حرف دلم ....
بزرگترین اقیانوس جهان، اقیانوس آرام است
پس آرام می گیرم تا بزرگ شوم وبه کسی که دوستش دارم دربهشت به اوبرسم .
آقای محمدی آنقدرانسان مذهبی ومومن شدم فقط بخاطرآن مردبودکه بخاطرش باخداآشناشدم .
کافراگرعاشق شودبی پرده مومن می شود،چیزی شبیه معجزه باعشق ممکن می شود .
یاحق