افزودن دیدگاه

تصویر نسل خاکستر
نویسنده نسل خاکستر در

بچه که بودیم چیزی نمی فهمیدیم و دنیامون بازی های کودکانه بود، یه دفعه بین دختر پسر فاصله انداختن به اسم دین

دین رو توی 7 سالگی بهمون بزور خروندن تا شدیم از نسل ادمایی که دین رو به ارث می برن، توی ایران 99% همشون دینشون رو به ارث بردن

و چیزی که از بچگی روی آدم تاثیر بزاره هر چقدرم اون بچه بزرگ بشه و با اسم اینو اون به آرامش برسه فکر میکنه تو ذاتش بوده و از درون این اتفاق افتاده در حالی که کردن تو مخش خودش خبر نداره

 

بزرگ تر شدیم بازم خانواده مسخره به اسم صلاح فرزند داشتن رشته ای که پیش خودشون فکر میکردن به نفع بچشونه تو پاچه ما میکردن، بخوره تو سرشون اگر همون یه ذره مقاوت هم نداشتم مثل جوان های الان میشکستم باید میرفتم ریاضی فیزیک خزعبلات یاد بگیرم

خوب شد رفتیم کامپیوتر خوندیم ( هرچند اینم خزعبلات بود )، معلم کامپیوترمون خودش دنبال منوی استارت میگشت

رفتیم دانشگاه گفتیم چهار تا چیز یاد میگیریم، نه اصلاً این طور نبود ! فقط پول دادیم تا بهمون مدرک بدن، خود اساتید هم چیزی بارشون نبود

خودم رفتم کتاب خریدم خوندم، انقدر خوندم که تازه فهمیدم دنیا دست کیه و چه خیانت هایی به من توی هنرستان و دانشگاه شده، یک سری آدم بی سواد اومدن دارن درس میدن، بعد میگن مملکت چرا سرنوشتش این میشه

مشکل این مملکت به صورت ریشه ای از آموزش و پرورشه که یک سری احمق تولید میکنه که میرن میشن مسئولن کشور، یک سری خوک کثیف مفت خور

مثل سگگگگگگگگ درس خوندیم ارشدمونم گرفتیم ( فوق لیسانس )، اومدیم بریم دکتری فهمیدیم یه قانون دادن چند سال پیش که مقاله میدی باید به اسم استاد راهنمات باشه ! توی مصاحبه دکتری رد شدیم چون مقاله امون به اسم یه مفت خور دیگه ثبت شده بود اونم به صورت قانونی !

رفتیم کار پیدا کنیم، هر روز به مدت چند ماهه رزومه دادیم، این وور اون ور، خوبه باز بلد بودیم همین طوری شیلنگ تخته نمینداختیم، بیش از 5 صفحه رزومه داشتم تازه مطمئن بودم کار پیدا میکنم که دیدیم نه انگار از ما بهترون با خون های رنگیشون دارن سریع تر پیشرفت میکنن

فهمیدیم با پارتی بهتر میشه کار گیر آورد و دزدی کرد، شاید بگید خوب کار بلد نباشن میندازنشون بیرون، والا یه اسگلی میشناسم رئیس شبکه یکی از شعب یکی از بانک هاست ماهی 5 میلیون حقوقش بود و مشکلات شبکه اش رو از من میپرسید :| هنوز که هنوزه داره مثل یه انگل داره پول میمکه

با کلی تلاش بالاخره کار پیدا کردیم، گفتیم عجب بالاخره یه جایی پیدا شد، شاید باورت نشه الان حقوق من 900 هزار تومن هم نیست ! من جلسه ای دارم 20 هزارتومن حقوق میگیرم ! اونم برای دروس تخصصی کامپیوتر که جاهای دیگه حدااااااااااااقل از 50 شروع میشه !!!

تو این بین از دختری که عاشقش بودم نگم واست، تو این بین از فرصتی که میتونستم برم خارج از کشور با خزعبلات خدمت به کشور گند زدم توش واست نگم

ولی یه چیز رو خیـــــــــــــــــــــلــــــــــــــــــــــی خـــــــــــــــــــــــــــوبــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ فهمیدم

اونم این که هیچ خدایی وجود نداره، یا این که اگر داره هر چی داده بوده تموم شده رفته خودتی و خودت

توی این دنیا تنهای تنهایی و هیچ کسی به دادت نمیرسه حتی یه روزی پدر مادرت هم از دست میدی، قشنگ به حرفم میرسی

قشنگ میفهمی دین و این چیزا همش کشکه، تنها چیزی که باید باشی آدم بودنه که اونم فعلاً توی این مملکت فقط اسمش رو مردم به یدک میکشن

ما سوختیمو ذغال شدیمو خاکستر و به باد رفتیمو و تمام شدیم

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
9 + 10 =
*****