به کانال مشاوره ازدواج و خانواده در تلگرام بپیوندید برای ورود همین جا کلیک کنید.
سلام من پسری 28 سالم دیپلم که کارم آزاده و وضعیت مالی متوسط تقریبا خوب. من چند سالیه شدیدا عاشق دختری هستم که ازم 10 سال کوچیکتره و سال چهارم دبیرستان هستن و همسایه 2تا کوچه اونورترن و شناخت نسبی داریم از هم.شاید از نظر خیلیا منطقی نباشه ولی خیلی واسم مهمه و کاملا جدی... متاسفانه پدر و مادر من فوت شدن و دوسال پیش خواهر بزرگترمو واسه صحبت های اولیه فرستادم جلو ولی والدینش بخاطر سن کمش مخالفت کردن و یکم بامن سرد شدن. درضمن ایشون تک فرزند هستن و خانوادش بشدت حواسشون بهش هست و امکان صحبت با ایشونو ندارم ولی از نگاهش میشه فهمید اونم علاقه داره. الان دیگه احساس میکنم دیگه از نظر بلوغ و فکری و عاطفی زمان ازدواجمه ولی ایشون سنش کمه و اختلاف سنیش با من 10 ساله. و من الان میخام جدی تر اقدام کنم و مصمم هستم که نتیجه مثبت بگیرم ولی نمیدونم چیکار کنم که خانواده ایشون قبول کنن. لطفا راهنماییم کنید چطور میتونم خانواده ایشونو متقاعد کنم
آن قدر صبر کردم به بلوغ رسید
22:56 - 1394/10/18
انجمنها:
http://btid.org/node/83233
آقا الان دختر 25 ساله هِر رو از بِر تشخیص نمیده،برو بگیرش خودت یادش بده
اختلاف سنی ده سال زیاده مگر دخترپخته ترباشه تابتونه درک کنه اگرنه که بعدا به مشکل میخورید
دخترهای 20 ساله الانی حتی زیر 20سال ماشالله از لحاظ اطلاعات جنسی درجه یک و بی نظیر و فوق العاده ان
چه طرز فکری...
خوشحالم که همچین آدمهایی میرن سراغ دختربچه ها و سراغ دخترهایی مثل من نمیان.
به خدا من سر در نمیارم ببینم تو سر اقایون چی میگذره؟
اختلاف سنی تون زیاده حالا اگه یه خانوم بالای بیست و پنج بودن و با همسرشون ده سال اختلاف سنی داشتن خیلی فرق داشت با دختر دبیرستانی.
نمیدونم بازم تلاشتون رو بکنین ببینین چه جوابی میدن چون ادم یه جواب مثبت یا منفی بشنوه بهتر از بلاتکلیفی هست.
سلام بر شما دوست عزیز
زیاد عجله نکن بعدا پشیمون میشی...
برادر من با دختری که 11 سال از خودش کوچیکتره ازدواج کرده اما خیلی جهات همو درک نمیکنن ... زن داداششم رفتارهای بچه گانه نشون میده و اینو از حرفای داداششم فهمیدم که از ازدواج با کوچیکتر از خودش اشتباه کرده ...برادر من 34 سالشه و ایشون 22 سال ...برادرم بیشتر دنبال امور مهم و اون دنبال شورو شوق نوجوانیش ...از رفتاراشون متوجه این موضوع شدم ...مثل اینکه باید ایشون رو تربیت کرد ...تقصیری هم ندارن چون سنشون هم کمه منم سن ایشون بودم مثل ایشون بودم و خیلی چیزا رو تشخیص نمیدادم ...اما دنبال کسی باش 4 تا 5 سال ازت کوچیکتر باشه نه 10 سال ...صبر کن همه چیز عاشق شدن نیست یکم منطق رو هم در نظر بگیر....
براتون آرزوی خوشبختی میکنم...
برادرتون چرا رفت سراغ کسی که یازده سال از خودش کوچکتر هست؟؟؟
اختلاف سنی شما خیلی زیاده.
حتما بعدا مشکل پیش میاد.
باز هم این خودتون هستین که باید تصمیم بگیرین.
دوست دارم بدونم چرا جدیدا پسرها میرن سراغ دخترهایی که ده تا پونزده سال ازشون کوچکتر هستن؟؟؟
عالی بود خانم دکتر...تو.دانشگاه دیسکو و کازینو :)))))
الهه خانم منم خودم موندم چرا بعد 20 جا خواستگاری رفتن سراغ این همه اختلاف سنی رفت...اما فک کنم همین مسئله تربیت و جوونتر بودن براش مهمتر از شاغل بودن بود ...چون سراغ شاغل هم رفت هم سن یا 3 سال کمتر از خودش اما شاغل بودن رو بهانه کرد البته خانواده خوبی دارن شکرخدا اما سروکله زدن با دختر کم سن و سال سخته...هیچ وقت تو کارش دخالت نکردیم...اینم بگم به حرف خانوادم هم گوش نکرد...آقا پسرا یادتون باشه انتخاب خانواده رو نادیده نگیرین...
یکی از دلایلشون اینه دختری که دانشگاه نرفته پاک تر و سالم تر هست فکر میکنن دانشگاه ها فقط دیسکو و کازینو هست و همه دارن کارهای خلاف میکنن و دخترهایی که دانشگاه رفتن چشم و گوششون بازه.
حالا اینطور مردها دو دسته اند یا دانشگاه نرفتن و هیچی از محیط دانشگاه تو ذهنشون نیست.
دسته دوم پسرهایی هستن که خودشون دانشگاه رفته اند و تو دوران دانشگاه هر کاری دوست داشتن کردن و حالا به عالم و ادم مشکوکن و فکر میکنن تمام دخترها هم مثل دخترهایی هستن که دائما با اینها تو دوران تحصیل تو جاده های اطراف شهر بوده و بیست و چهار ساعته با هم بیرون بودن.
البته این بنده خداها خبر ندارن که ممکنه اون دختر هجده ساله هم که پاش به دانشگاه نرسیده از این بلایا به دور نمونده باشه.
من میدونم چرا سراغ دخترای کوچکتر میرن....چون میخوان تربیتشون کنن در حالی که دخترای امروزی مثل قدیم نیستن که بشه تربیتشون کرد و رامشون کرد...آمار طلاق هم واسه همین رفته بالا...چشمی عاشق میشن نه عقلی...
با سلام.
قبل از اینکه راهکاری را خدمت شما عرض کنم ابتدا بهتر است درمورد این اختلاف کمی تامل و دقت نمایید.
درست است درباره میزان اختلاف در سن برای ازدواج عدد دقیقی ارائه نشده ولی این فصله نباید آنقدر زیاد باشد که در مسائل زیر بنایی اعتقادی و ارزش ها و بقیه امور به مشکل بربخورند.
پختگی شما و کم تجربگی طرف مقابل را در نظر بگیرید و به جلو حرکت کنید.
بعد از اینکه در این زمینه مطالعات کافی داشتین و تصمیم نهایی را گرفتین به روش زیر عمل کنید.
خواهر شما باید نقش پررنگی را در این زمینه ایفا کند. قدم اول ایجاد یک رابطه دوستانه با دختر خانم است به طوری که در ابتدای کار خانواده دختر متوجه نشوند.
باید به این مطلب برسید که آیا دختر نیز طبق حدستان شمارا دوست داشته و علاقه دارد یا خیر.
چون اگر چنین نباشد تلاش چند برابری را شما باید انجام بدهید. یعنی ابتدا باید دختر را راضی ،عاشق و همراه کنید.
حال اگر دختر عاشق بود وخواهان کار شما آسان شده و میشوید سه نفر: شما ،دختر،خواهرتان.
قدم دوم رفتن مجدد خواهر به منزل دختر و بیان دوباره جریان خوستگاری
قدم سوم حضور بزرگترها در عرصه خوستگاری برای تقویت شما
از آن طرف دختر خانم نیز باید بهایی بپردازد و از داخل خانه کارهایی را انجام بدهد که در صورت لزوم در پست جداگانه ای ارسال سوال کنید تا توسط کارشناسان به شما پاسخ داده شود.
چون دختری تک فرزند هستند باید بیشتر مواظب باشید .
نهایتا به این مطلب میخواهیم برسیم که شما باید اصراری محترمانه را به همراه بقیه انجام بدهید و همچنین فرصتی پیدا کنید تا اینکه خودتان را ثابت کنید و خانواده دختر خوبیها و لیاقت های شما را ببیند و به نوعی به شایستگی های شما پی برده و اعتماد کنند.
موفق باشید