سلام.
در کلاس های احکام که به جزییات دین اشاره میشه ، مثلا این که حتما باید ناخن انگشت بزرگ پا پایین تر از گوشت باشه تا موقع سجده دقیقا گوشت به زمین بخوره...آیا واقعا این جزییات مهم هست؟
رساله ها و اطلاعات این شکلی باعث نمیشه که ما چیز های کلی دین رو فراموش کنیم؟
-------------------------------------
کاربران محترم ميتوانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين ميتوانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران ميتوانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي را که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگهدارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/register
با سلام خدمت شما.
ببیند دوست عزیز اسلام شامل دو بخشه که هر کدوم در جای خودش مهم و حیاتیه و اگر نباشه کامل نیست و انسان رو به سعادت و اون جایگاه انسان نمیرسونه.
1. بخش اصول دین: اصول دین اعتقادات هستن، یعنی توحید معاد نبوت و امامت، آیا خدایی هست یا نه، آیا جهان آخرتی هست یا نه، آیا حساب و کتبی هست یا نه، اسلام حقه یا مسیحیت یا یهود، بعد از پیامبر امام امت چه کسی بود و ... اینها اصول دین هستن، یعنی اموری که اصل و اساس دین هستن و عقلی ان و باید با تحقیق و مطالعه به اونا رسید.
2. بخش فروع دین: فروع دین یعنی دستورات خدا، یعنی حالا که اسلام حقه و دین درستیه، برای بشر چه دستوری داره؟ ما برای سعادت در دنیا و آخرت چیکار باید بکنیم، اعقتاد تنها کافی نیست، باید عمل هم کرد، مثلا نماز واجبه، روزه واجبه، خمس و زکات واجبه و ... که تفصیل همه اونا توی رساله های عملیه گفته شده.
دوست من اسلام بدون فروع هم به درد نمیخوره، وقتی دین توی زندگی نیاد و رفتار من رو اصلاح نکنه هیچ دردی رو دوا نکرده و من هدایت نشدم، اگر کسی نماز نخونه، روزه نگیره، حج و خمس و زکات و ... هم تعطیل باشه، از اون طرف، دروع بگه، غیبت بکنه، لقمه حرام بخوره، شراب بخوره، سر مردم کلاه بذاره، چشم به ناموس مردم داشته باشد و پاک دامن نباشه و ... این چه مسلمونی هست؟؟؟؟ یعنی اصلا چه فرق بین او و کسی هست که این اعتقادات رو نداره؟؟؟؟
لذا برای سعادتمند شدن و رهایی از عذاب الهی و داشتن زندگی عالی و خوب در سرای باقی، باید به فروع دین و دستورات خدا عمل کنیم؛ و دقیقا هم باید به نحوی باشه که خدا خواسته نه اینکه هر چی خودم میخوام، اصلا بندگی یعنی همین، باید طوری باشه که خدا خواسته، برخی میگن نماز برای شکر خداست، من نماز نمی خونم اما خدا رو شکر میکنم، این سخن درست نیست، خدا خودش فرموده من به این شکل میخوام، یعنی باید رکوع کنی، باید سجده کنی، باید رفتی سجده 7 عضوت روی زمین باشه، من اینجوری از تو میخوام، حالا من بگم نه من طور دیگه انجام میدم، خوب بندگی نکردم، حرف خودم رو گوش کردم نه خدا رو.
لذا دوست عزیز هم جزئیات مهم هست و هم کلیات و اساس اسلام، جزئیات یعنی عمل تو صحیح و بر طبق فرمایش خداوند متعال بوده و این خیلی مهمه.
نکته دوم اینکه شاید فکر کنی این جزئیات رو مراجع از پیش خودشون میگن و چنین چیزی توی اسلام نیست، ولی ابن برداشت درست نیست، مراجع هر چی میگن از روایاتی که از معصومین رسیده برداشت کردن، بسیاری از این جزئیات توی روایات بیان شده و امامان معصوم ما اونا رو برای اصحاب خودشون شرح دادن و اونا هم ثبت کردن تا به دست ما رسیده.
شما باید به مراجع اعتماد داشته باشید، اونا از پیش خودشون چیزی نمیگن، اونقدر تقوا دارن که از پیش خودشون چیزی رو به خدا و اسلام نسبت ندن.
بنابراین وظیفه ما اینه که به طور کامل به رساله عملیه مرجع مون عمل کنیم و مو به مو اونچه رو که فرموده تو زندگی پیدا کنیم، تا دینمون صحیح باشه، تا مثلا نمازمون مورد قبول درگاه الهی قرار بگیره، تا روزه مون صحیح باشه و دیگر واجبات الهی. لذا توجه به جزئیات هم لازمه تا عمل صحیح و مطابق دستور الهی باشه و به درستی انجام شده باشه.
منظور من چیز دیگه ایه
قبول دارم که اصول دین و فروع دین توی زندگی ضروریه
اما بعضی از این جزییات ، که باعث میشه انجام واجبات سخت و با وسواس بشه آیا واقعا لازمه؟
مثل کشیدن و تلفظ والضالین که گفتن اگه درست تلفظ نشه نماز باطله
خب این بعد از یه مدت باعث خسته شدن از دین میشه...
با سلام خدمت شما.
ببینید دوست عزیز این جزئیات درسته مقداری سخته، ولی آدم مقید رو از غیر مقید تمییز میده، فرق میذاره بین انسانی که خدا و دینش براش بسیار مهمه یا کسی که دینش برای مهمه، با کسی که خیلی اهمیت نمیده. بدون شک ما باید نماز رو عربی صحیح بخونیم تا معنای جملات تغییر نکنه، یا مثلا در وضو گفته میشه از بالا به پایین شسته بشه و در غسل گفته مشه حتی اگر یه ذره بدن مثلا به اندازه چند موی از بدن آب بهش نرسه باطله و .....
این موارد در دین هست و تو رساله ها نوشته شده؛ این موارد تقید انسان به دین رو میرسونه، کسی که دین براش خیلی خیلی مهم باشه، تمام تلاشش رو میکنه که اون عبادتی رو انجام بده که خدا خواسته و دقیقا بر طبق دستور خدا باشه، لذا خودش رو به سختی میندازه تا اینا رو یاد بگیره، اما اگرکسی دینش و فرمان خدا چندان براش مهم نباشه، با خودش میگه من اینجوری میخونم، خدا خودش قبول کنه، همینه دیگه، یعنی انگار داره سر خدا منت میذاره که مثلا نماز میخونه، میگه من حوصله ندارم برم عربی یاد بگیرم، همین جوری میخونم خدا قبول کنه.
در حالیکه باید خودمون رو به آتش بزنیم تا دستور خدا رو به درستی و با تمام جزئیات و تمام حرکات و سکنات انجام بدیم، لذا این جزئیات واجبه و لازمه و باید انجام بشه، حالا کسی انجام نده دیگه خودش میدونه و خدای خودش.
شاید بگید اینجوری خیلی سخته، در پاسخ میگم: بله، همه چیز سخته، همه چیز اون درجه عالیش سخته، مثلا کنکور رشته پزشکی قبول شدن، یا مثلا دانشگاه شریف قبول شدن سخته، ولی ارزش داره، دکتری قبول شدن سخته ولی ارزش داره، پروفسور شدن بسیار سخته و نیاز به تلاش بسیار زیادی داره، اما ارزش داره، اینها همه سخته، بدون شک هیچ عالم و هیچ دانشمندی بدون زحمت به این جایگاه نرسیده، هیچ کسی دانشش رو از دل مادر با خودش به دنیا نیاورده، حتی اونایی که هوش بسیار بالایی دارن هم بدون زحمت و درس خوندن و تلاش علمی به جایی نمیرسن.
آخرت هم همین جوریه باید تلاش کرد، تلاش مضاعف کرد، زحمت کشید و به اندازه زحمتی که میکشیم، دستمزد میگیریم.
همون جزییات دین هم واجب و مستحب داره.
مثلا در مثالی که زدین تلفظ صحیح واجبه ولی کشیدنش (مد سکون عارضی) مستحبه.
مستحبات هم در انجامش بایدی نیست.