احتکار در اسلام

14:18 - 1397/05/24

احتکار در اسلام، چه حکمی را دارد و از دیدگاه اسلام چه برخوردی با محتکر باید انجام شود!؟

-------------------------------------

کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: http://www.btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: http://www.btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي را که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مديرانجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: www.btid.org/fa/user/register

http://btid.org/node/136157

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
9 + 1 =
*****
تصویر کمالی
نویسنده کمالی در

احتکار و جایگاه آن در روایات

 

اسلام احتكار ثروت و اكتناز مال و ذخيره كردن آن را ممنوع مي‌داند و آن را به منزله ضبط خون در رگ بدن كه سبب فلج شدن ساير اعضا است تلقي مي‌كند؛ لذا جريان آن را لازم مي‌شمرد و آياتي از قبيل: «... الّذين يكنزون الذّهب و الفضّة ولاينفقونها في سبيل الله فبشّرهم بعذاب أليم[توبه/34] كسانى كه زر و سيم را گنجينه مى‏كنند و آن را در راه خدا هزينه نمى‏كنند، ايشان را از عذابى دردناك خبر ده‏» به این واقعیت اشاره می‌کند.[1] از این‌رو در ادامه به تبیین این مطلب از دیدگاه اسلام می‌پردازیم.

 

روايت در مذمت احتکار

 

 برخی از روایات شخص محتکر را در ردیف افرادی کافر معرفی می‌کنند، آنچنان که رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در این زمینه می‌فرمایند: «آنانکه به بازار ما چيزي وارد مي کنند، مانند کسي است که در راه خدا جهاد مي کند و آنکه در بازار احتکار مي نمايد، مانند کسي است که در کتاب خدا کافر به شمار مي آيد.»[2]

 

 گناه احتکار، به اندازه‌ای نزد خداوند متعال، مبغوض است، که حتی شخصی که از اموال دیگران دزدی می‌کند، در مقابل شخص محتکر از شرافت برخوردار است، آنچنان که رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) این حقیقت را این گونه بازگو می‌کنند و می‌فرمایند: «اگر بنده‏اى بعنوان «دزد»، به نزد خدا رود، در نظر من بهتر است تا بعنوان «محتكر»، كه چهل روز ارزاق را احتكار كرده باشد.[3]

 

 در روایتی دیگر رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) از قول حضرت جبرئیل امین عذاب اخروی محتکر را این گونه می‌فرماید که: «نگاهى به دوزخ‏ افكندم، درّه‏اى ديدم كه مى‏جوشيد، (به مالك دوزخ) گفتم: اى مالك! اين درّه جاى كيست؟ گفت: جاى سه گروه: محتكران، اشخاص دايم الخمر، و دلّالان زنا»[4]

 

 برخورد با محتکر

دین مبین اسلام، علاوه بر اینکه با بیان عذاب‌های اخروی احتکار تلاش می‌کند وجدان محتکر را بیدار کند، به حکومت نیز دستور می‌دهد که در مقابل این ظلم اجتماعی قد علم کرده و با آن برخورد کند که در ادامه به برخی از روایاتی که در این زمینه وارد شده است اشاره می‌کنیم.

 

 در برخی از روایات به این نکته تأکید شده است که شخص محتکر باید توسط حکومت به گونه‌ای مورد مجازات قرار گیرد که درس عبرت برای دیگران شود آنچنان که مولای متقیان(علیه‌السلام) در نامه خویش به مالک اشتر می‌نویسد: «كسى كه پس از منع تو احتكار كند، او را كيفر ده تا عبرت ديگران شود، امّا در كيفر او اسراف نكن‏»[5]

 

  در روایت دیگر چگونگی مجازات محتکر این گونه از سوی امام علی(علیه‌السلام) بیان شده است که، «از احتكار نهى كن، آن‏گاه هركس با آن مخالفت كرد، او را تنبيه كن و سپس با آشكار كردن آنچه احتكار كرده، وى را مجازات كن.»[6]

 

تفاوت احتکار و انبار داری

 

در پایان لازم است به این نکته اشاره کنیم که بین احتکار و انبارداری تفاوت وجود دارد: زیرا، احتکار در لغت به معنای نگهداری طعام به انتظار گران شدن است[7] از این‌رو معيار در احتکار حرام ايجاد بازار سياه است به گونه اي که موجب تضييق و دشواري مردم مسلمان فراهم گردد وگرنه در موارد فراواني که عرضه بي رويه کالا چه بسا موجب تضييع و اتلاف مال گردد، نه تنها حرام نيست بلکه از جهاتي منطبق با موازين عقلايي است.

 

پی‌نوشت:

[1]. سرچشمه انديشه، آیت الله جوادی آملی، اسراء ج4،ص357.
[2]. نهج الفصاحة، پاينده، ابو القاسم‏ ، دنياى دانش‏، تهران، 1382، ص432.
[3]. معاني الأخبار، ابن بابويه، محمد بن على‏، انتشارات جامعه مدرسین، ص151.
[4]. إرشاد القلوب إلى الصواب، ديلمى، حسن بن محمد، الشريف الرضي‏، 1412 ق‏، ج‏1، ص174.
[5]. نهج البلاغة سید رضی، محقق: صبحي صالح، هجرت‏، 1414 ق‏، ص438.
[6]. دعائم الإسلام، ابن حيون، نعمان بن محمد مغربى‏، مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏، 1385 ق‏، ج‏2، ص36.
[7]. صحاح اللغة، جوهری، اسماعیل بن حماد، بیروت، انتشارات دارالعلم چاپ چهارم. ج2، ص635.