سلام علیکم
وقت شما بخیر
عذرمیخوام بنده خانمی 23 ساله ، مجرد هستم . مدتی هست احساس می کنم دیگه به چیزی علاقه مند نیستم و از همه چی خسته شدم!
قبلا هر کاری رو با علاقه و اشتیاق انجام میدادم. مخصوصاً مسئولیت هایی که بنده به عهده دارم میدونم که خیلی سنگینه مثل معلمی و درس خواندن و انجام سفارشات نقاشی و ازدواج...
قبلا مشتاق تر بودم
ولی الان برای غذا خوردن هم انگیزه ای ندارم...
ممنون میشم راهنمایی کنید.
----------------
کاربران محترم ميتوانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين ميتوانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران ميتوانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگهدارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/register
سلام و عرض ادب
از ارتباط شما با مجموعه اندیشهی برتر سپاسگزاریم.
حس و حال این روزهای شما را متوجه شدم. تصور میکنید دیگر مانند گذشته اشتیاق و علاقه به فعالیتها ندارید. احساس خستگی میکنید اما دوست دارید خود را از این وضعیت نجات دهید و به شور و شوق گذشته بازگردید. البته این احساس و اتفاقات ممکن است برای هر فردی به وجود بیاید و دلایل مختلفی نیز داشته باشد که میتوان با مدیریت و به کارگیری مهارت مناسب این حال و هوا را از خود دور کرد. ما در مجموعهی اندیشهی برتر تمام تلاش خود را برای بهبود حال شما به کار میبندیم. از این رو در ادامه نکاتی را برای راهنمایی شما بیان خواهم نمود.
1. گذشته؛ اتفاقات گذشته را با خود مرور کنید. بررسی کنید چه چیزهایی باعث شده که شما به این حال و احوال دچار شوید. آیا روابط خانوادگیتان سرد است؟ خواستگاران مناسبی ندارید؟ خود را با دیگرانی که به نظرتان موفق هستند مقایسه مینمایید؟ هدفی برای آیندهتان متصور نیستید؟ و دلایل دیگری که فقط خودتان میتوانید به ما بگویید.
لطفاً از اهداف زندگیتان برایمان بگویید. دوست دارید 10 سال آینده در چه جایگاه و نقشی خود را ببینید؟
2. حوادث؛ از چه زمانی این حس به شما دست داده است؟ آیا در این مدت اتفاق ناگواری برای شما یا عزیزانتان رخ داده است؟ مانند فوت یکی از اقوام؟ دوستیتان با دیگران به هم نخورده است؟ عاشق یا وابسته فردی شدهاید؟
3. فعالیت روزانه؛ این حس و حال در عملکرد روزانهی شما تأثیر منفی گذاشته است؟ ساعت خوابتان مانند گذشته منظم است؟ به اندازهی کافی غذا میخورید؟
4. حال خوب؛ در این ایام، روزهای خوب و با نشاط هم داشتهاید؟ چه چیزهایی حال شما را خوب میکند؟ یعنی زمانی که حالتان بد باشد به چه فعالیتی مشغول میشوید تا آن مسئله ناراحت کننده را فراموش کنید؟
5. موفقیت: موفقیتهای گذشته خود را برایمان بفرستید. چه مهارتهایی دارید؟ مقداری از شرایط زندگی خود، برایمان بگویید.
منتظر ارتباط بعدی شما خواهم بود.
بهترینها را برای شما آرزومندیم!
با سلام و عرض ادب
خیلی ممنون از زمانی که گذاشتید و پاسخ دادید
در واقع این روزها برام خواستگاری اومد و من در شهر غریب درس میخونم و با قراری که گذاشتیم و با اجازه خانواده برای دیدن آقا رفتیم اما ایشون بعد جلسه اول خبری ازشون نشد و از این بابت کمی ناراحت شدم که چه عیب و ایرادی از من دیدن اما سعی میکنم فراموش کنمشون..
ناراحتی بعدیم دور شدنم از خداست احساس می کنم این روزها ارتباطم با خدا کم شده و همین منو از همه چی دلزده کرده..
کارهایی که بهشون خیلی علاقه دارم هنر و نقاشی هست که خداروشکر دو روز قبل موقعیتی برام جور شد که در حضور خانواده شهدا تصویر شهید رو به صورت زنده بکشم و همین به بنده خیلی آرامش داد و فهمیدم باید در همین مسیر باشم ..
اما همچنان دوری از خدارو احساس می کنم
ضعف بعدیم که نگرانشم پشت گوش انداختن کارها و درسام هست که باعث اضطراب و نگرانیم شده ممنون میشم راهنمایی کنید چطور باید اراده ام رو قوی کنم و به خدا نزدیک تر بشم و از نگرانی هام کم بشه؟
سلام و عرض ادب
از لطف و محبت شما نسبت به مجموعهی اندیشهی برتر سپاسگزاریم.
بیایید یکبهیک مسائلی که اخیراً حال شما را بد کردهاند را بررسی کنیم.
1. خواستگار؛ نپذیرفتن یا ادامه ندادن خواستگاری و آشناییات به دلیل نداشتن نقاط مشترک برای زندگی زناشویی است. آیا اگر شما آن آقا را نمیپسندید، به معنای بدی او بوده است؟ یا مشکلی داشته است؟ یا بعداً نمیتواند با فرد دیگری ازدواج کند؟ قطعاً اینچنین نیست. شما نیز اینگونه هستید. خودتان که میدانید مشکلی ندارید. بلکه دختر موفقی نیز هستید. پس دلیل این رفتار را نبود نقاط مشترک با آن آقا ببینید. رفتار آن آقا، ازاینجهت که بدون رودربایستی و معطل کردن شما و کش دادن بیهوده خواستگاری، به آن پایان داده، مناسب بوده است و شما باید از این اتفاق خوشحال باشید. قطعاً برای شما خواستگاران بهتر و با تفاهم بیشتر خواهد آمد.
2. خوشحالیم که برایتان موقعیتی به وجود آمده است تا مهارت و موفقیت خود را حس کنید. شما دختر توانمندی هستید؛ و باید توجهتان به این موضوع متمرکز باشد.
3. دقیقا چه رفتارهایی از شما سرزده که فکر میکنید از خدا دور شدهاید؟ آیا همینکه دائم در این فکر هستید که از خدا دور شدهاید یا فرصتی که برایتان مهیا شده که دل خانواده شهدا را با نقاشی شهیدشان شاد کنید، دلیل بر تصور اشتباهتان نیست؟
4. پشت گوش انداختن درسها میتواند دلایل مختلفی داشته باشد ازجمله: الف) تصور اینکه باید بهترین خودتان باشید، در غیر این صورت دیگر همهچیز برایتان تمام میشود ب) مقایسه خود با دیگر همکلاسیها که موقعیت متفاوتی با شما دارند ج) شلوغی ذهن به دلیل شبهات و تردیدها و ...
5. راهکار؛ برای حل این مسئله چند اقدام را انجام دهید:
1) ذهنتان را از مسائل غیرضروری رها کنید و مطالب آن را دستهبندی کنید. مسائل ذهنی را به 4 دسته 1. مهم و فوری 2. مهم و غیر فوری 3. غیر مهم و فوری 4. غیر مهم و غیر فوری تقسیم نمایید و به آنها اولویت بدهید.
2) هر کاری را که انجام میدهید حتماً تا انتها پیش بروید و بعد به سراغ فعالیت بعدی بروید.
3) هر وسیلهای که از صبح استفاده میکنید بعد از استفاده بر سر جای خود قرار دهید.
4) در روایات دینی روزه بهعنوان تقویتکننده اراده معرفیشده است. گوش دادن به موسیقی اراده را تضعیف میکند.
سؤال؛ در خوابگاه زندگی میکنید؟ این حالتان به دلیل شرایط خوابگاه یا دوری از خانواده نیست؟
لطفاً بیان کنید چه رفتار یا اتفاقاتی باعث تصور دوریتان از خدا شده است؟
منتظر ارتباط بعدیتان خواهیم بود.
موفق و پیروز باشید!