ارتباط رویاهایی که در خواب میبینم با ضمیر ناخوداآگاه چیه؟

11:10 - 1399/12/17

سلاام امیدوارم حال همگی خوبه خوب باشه....من همونم که یه سوال با عنوان (وابستگی به دوستی.که منجیش بودم )فرستادم و همگی کمکم کردین ....خیلی از حرفاتون ممنونم ...

فقط این یه مدت خیلی خوابشو.میبینم دلم نمیخاد بهش فک کنم دیگ...علت اینکه تو خوابای من سروکلش پیدا میشه چیه؟ چطور از ضمیر ناخودآگاهم برای پاک.کردنش استفاده کنم؟ 

از اینا گذشته یه مدت در صدد این بودم که باهاش صحبت کنم....من معمولا رابطه دوستی رو.که تموم.میکنم حرفای دلمو.به طررف مقابلم میگم و درنهایت از میخام خوبی و بدی دیده حلالم کنه اینجور دلم آروم میشه....اما با ایشون حرف نزدم اصلا...ایشون نمیدونه چه حقایی رو ضایع کرده چون از زبون بقیه شنیدم......ازش حلالیت نگرفتم....گاهی عذاب وجدان میاد سراغم..درسته در حقم بدی کردش اما منم انسانم و قطعا بد یهایی داشتم....ولی من مسبب بهم خوردن این دوستی نبودم....من هیچوقت هیچوقت نمیخام برگردم به اون رابطه ....درسته خاطرات خیلی خوبی داشتیم همیشه آه و افسوسه تو دلم....اما همیشه میگم کاش از اول چنین دوستی شکل نمیگرفت....حالا به نظرشما باهاش صحبت کنم ؟ بگم چه نامردی هایی کردی .؟ و ازشم بخام بدی در حقم کرده منو ببخشه؟ 

مشاوره که رفتم گفت مطمعن باش بخاطر بدی که کرده حتما برمیگرده ولی تو.پات نلغزه....راستم میگفت از شبکه های مجازی بلاکم کرده بود الان از بلاکی در اومدم...ااز مشاورم پرسیدم که باهاش حرف بزنم گفتن بزار چند ماه بگذره اونوقت بگو.....من میترسم از حرف زدن اینکه ایشون ؟دم درستی نیست و ممکنه شروع کنه به فحاشی از طرفی عذاب وجدان دارم و دلم میخاد حلالیت بخام و بهش بگم چه نامردی هایی کرده....نظر شما چیه؟

----------------------------------

کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/register

http://btid.org/node/159692

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
8 + 3 =
*****
تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

سلام ممنون آقا مهدی از توضیحاتتون و اینکه واقعا دستتون درد نکنه که وقتتون و در اختیار این مطلب گذاشتین بله حق با شماست کاملا....هیچ دوست داشتن یا عشق واقعی نیست همش اثر تلقینات طولانی مدته....بله رفته رفته بهتر میشم میدونم نیاز به زمان دارم ....اما گاهی اوقات میترسم پام بلغزه میترسم از خودم از وابستگی که داشتم ....میدونم تو دلم تو ذهنم با تموم.وجودم اینکار اشتباهه....ولی مثل یه معتاد که اعتیاد پیدا کرده شدم دقیقا همینه.....راهکار دادین دفعه قبل که یه کار هیجانی داشته باشم ....متاسفانه با شرایط کرونا همه این مکانها تو شهر ما بسته است....فقط گه گداری با دوستای قدیمیم میرم بیرون.....گاهی هم تو همین سایت تبادل نظر میکنم ....ورزشم میکنم البته تو.خونه چون باشگاه ها بسته ان.....همه چی خوبه خداروشکر ...اما بعضی اوقات یهو خاب میبینم.... یا یهو یادم میوفته حالم بد میشه انگار مریض میشم حال جسمیمم بد میشه.....شایدم واقعا چیزی برام حل نشده و من فقط خودمو میزنم به اون راه که یهو حقیقت احساسم میاد جلو چشمم اینکه فراموش نکردم...نمیدونم واقعا پیچیده شده برام...

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

سلااااامممم وقتتون بخیر ممنونم واقعا از راهنمایی های ارزشمندتون....میدونین صادقانه بگن اوایل بخاطر حس انسانیت و همدردی و دوستی اینکارو کردم .......گاهی اوقاتم که نا امید میشدم و از طرف اون بی مهری به این بعد ماجرا نگاه میکردم بخاطر خدا که بتونم ادامه بدم و کنارش باشم....تجربه های زیادیم بدست آوردم خیلی زیاد اما بجاشم شکستم.....

منم بالاخره یه کوتاهی هایی داشتم.....بله صدقه میدم و طلب مغرتم براشون میکنم....

اونچیزی که منو یکم متشنج میکنه برم سمتش اینه که یسری اتفاقات افتادن که باعث بهم خوردن دوستی شد از جانب ایشون ....اما نمیدونه که من فهمیدم....و همینطور حلالیت طلبیدن بخاطر اون کوتاهی ها.....

باتوجه به وابستگی شدیدی که بهم داشتیم و  ضربه های روحی که از جانب ایشون خوردم میترسم پام بلغزه برم سمتش که بصورت عقلانی کاملا کار اشتباهیه میخاستم دلایل محکم تری داشته باشم برای اینکه پام نلغزه و اینکه بگذرم از این حس ....

تصویر به تو از دور سلام
نویسنده به تو از دور سلام در

سلام صبحت منور به نور خدا

وقتی مساله ای رو با عقلت مطابقت میدی؛ و عقلت اذعان به خطا بودن اون میکنه ؛ با قانون خدا مطابقتش میدی؛ شرع هم عقلت رو تایید میکنه؛ مشاوره هم میری، اونم عقلت رو تایید میکنه؛ باز دلت جا نمیاره، اینجا هم باز میپرسی بازهم همه فرمان عقلت رو تایید میکنند؛ خانواده هم خطا بودن نوع رابطه و پیام عقلت رو تایید میکنند ؛؛؛

پس اونی که با وجود این همه دلیل ؛ قلقلکت میده که دنبال دلیل محکم بگرد؛ شیطانه عزیزم!

اینکه قران میگه: شیطان، اعمال زشتتون رو براتون دلربا و دل فریب میکنه که برای همه افراد که یکجور عمل نمی کنه که فدات شم؛ 

شیطان برای هر فردی به تناسب و اقتضائات روحیات و عقایدش اون عمل زشت رو زیبا و فریبنده میکنه!

«وَ إِذْ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ»؛ هنگامى را که شیطان، اعمال آنها (مشرکان‏) را در نظرشان زیبا جلوه داد.

مثلا برای یکی با دنبال دلیل بنی اسرائیلی گشتن و با حلالیت گرفتن و ... زیباش میکنه. اونوقت اون صورت دلربای شیطانی میشه دنبال دلیل گشتن و حلالیت گرفتن و ...!!!!! وگرنه که خودت هم ته دلت میدونی بحث حلالیت گرفتن نیست؛ میل دیگری داره شما رو میکشونه به این رابطه اسیب زننده! (البته منظور من میل جنسی و اونچیزهایی که اونسری نوشته بودی نیست؛ همون سری هم از پیامت رابطه شهوت الودی رو برداشت نکردم).

بنظر میاد از مصادیق «تسویل» باشه. (تسویل؛ یعنی نیکو نمودن، تزیین و محبوب کردن چیزی برای انسان، تا آن کار را انجام دهد یا آن حرف را بگوید).

عزیزم ؛ از خدا برای خودم و شما حکمت آرزو میکنم که بتونیم حق و باطل رو از هم تشخیص بدیم. امین

اللهم امْلَأْ قُلُوبَنَا بِالْعِلْمِ وَ الْمَعْرِفَةِ...

یاعلی

تصویر به تو از دور سلام
نویسنده به تو از دور سلام در

سلام عزیزم ، روزت بخیر و شادی

راستش رو بخوای من سری قبل که سوال گذاشتی چند بار اومدم صفحه ات رو باز کردم و بستم، ولی جواب ندادم. گفتم ولش کن شعاری و کلیشه ای برداشت میشه و مطرح کردن خود و ... . از خیر جواب دادن گذشتم. البته اونجا خانم "آلا" سنگ تمام براتون گذاشتند؛ الان که دوباره می بینم هنوز قضیه تموم نشده و مهمتر از همه اینکه می بینم ایده های مذهبی هم داری و دنبال حلالیت گرفتنی و انگار خیلی ته دلت اذیتی؛ میخوام یه سوال ازت بپرسم؟!

عزیزم ؛ از خدمت کردن به دوستت چه هدفی داشتی؟! برای کی بهش کمک کردی؟ برای خدا یا به انگیزه خیرخواهی و نوع دوستی؟!

اگه بگی برای خدا که اصلا بحث ما تمومه. ولی اگر بگی به انگیزه نوع دوستی هم اینکارو کردی؛ خب به هدفت رسیدی دیگه؛ یک کسی رو از یک منجلابی نجات دادی! که کار بزرگی بوده و پاداشش هم به مراتب خلوص نیتت، محفوظه. مگه غیر این نیست؟!

این انتظار جبران از کجا میاد؟ ریشه اونو بزن، عزیزم!

اگه نمی گفتی دنبال حلالیت گرفتنی، شاید بازم من ورود نمی کردم. میگفتم بگذار دوستان راهکارای کاربردی بدند؛ نظرات من وقتت رو میگیره! 

ببین من از روی هوا صحبت نمی کنم. اینو که میگم برای اینه که بگم منم در جایگاه تو بودم. منم 18_19سالم که بود یک دوست داشتم که خیلی براش مایه گذاشتم. ولی بعدش که ازدواج کرد، ظاهرا مفقودالاثر شد. ولی در ذهن من همیشه جاوید الاثره. میدونی چرا؟ چون من با اون مباحثه میکردم. درسهایی رو که سر کلاس نبود؛ میرفتم خونش بهش یاد میدادم. ولی اون کار بزرگتری برای من انجام میداد. اون به من درس زندگی میداد. 10 سالی از من بزرگتر بود. ولی اگه من میخواستم ظاهری نگاه کنم؛ من کتاب در دستم بود که همشو به او درس داده بودم. ولی او دستش خالی بود!!!!!!!!!!! متوجه منظورم شدی؟! منظورم اینه هر ادمی برای این تو زندگی ما میاد که یه اثری بگذاره و بره، قرار نیست همه ماندگار باشند!!!!!! اینکه چقدر تو از اون ادم ها بهره ببری بستگی به بهره هوشی و تیزی خودت داره!!!!! یکی مثل من بهره زیادی نمیتونه دریافت کنه؛ یکی هم با یک اشاره، نکته ای رو که باید بگیره، تو هوا میزنه! عزیزم "العاقل بالاشاره".

خیلی ها هم منو سرزنش میکردند که چه سودی از این کار عایدت شد؟ چه لطفی برات داشت؛ وقتت رو تلف کردی! تو باید الان فلان دانشگاه و فلان رشته تحصیل میکردی؛ عمرت رو هدر دادی و ... .

هرکسی هدفی داره! عزیزم هدفت چی بوده؟!

در مورد اینکه گفتی خوابش رو می بینی؛ چون بهش فکر میکنی؛ گوشه ای از زندگی و خاطراتت هست؛ ازش فرار نمیتونی بکنی! شاید اگه مشغولیات ذهنی مفیدی برای خودت تدارک ببینی؛ خوابت معطوف به اشتغالات روزمره ات بشه و کمتر خوابشو ببینی.

در مورد حلالیت هم لازم نیست بابت (بگفته خودتون) حقهایی که اون از شما خورده؛ شما ازش حلالیت بگیری! نهایتا بابت قصوراتی که فکر میکنی داشتی براش دعا کن و از طرفش صدقه بده؛ وضعیت واتساپت رو اگه می بینه تصاویری بذار که نوشته حلالم کنید یا مثلا ایدی تلگرامت رو بذار حلالم کنید و ... ؛ حل میشه!

اگه بتونی هدفت رو پیدا کنی و با اون کنار بیای؛ ... اگه سری بعد هم خود اون یا هرکس دیگری سراغت اومد؛ با رفتنش اینجوری بهم نمی ریزی، عزیزم! دیگه اثر منفی جذب نمی کنی؛ اثر مثبتش رو میگیری!

امیدوارم دلت شاد و لبت خندون؛ سرت سبز و تنت سالم! امین

یاعلی 

 

تصویر آلا
نویسنده آلا در

ممنونم خانوم مهربون.لطف دارید.

تصویر به تو از دور سلام
نویسنده به تو از دور سلام در

سلام صبح بخیر. خواهش میکنم نازنین دختر

تصویر 7292Mahdi
نویسنده 7292Mahdi در

سلام

همه چیو گفتید دیگه چیزی روزی نموند ما بگیم

فقط من یه نکته ای رو که خوب توضیح دادید رو تاکید کنم روش.اینکه بخشی خوابهای ما متاثر از حوادث روزمره ایه که در ناخوداگاه ما نفوذ کرده.برای کسی که تو این زمینه خیلی فکر نکرده شاید مشکل باشه که تشخیص بده کدوم حوادث در خوابمون تکرار میشن.گاهی اوقات یک لحظه برخورد سطحی با فردی که کل ارتباط سی ثانیه هم طول نکشیده چنان در ضمیر ناخود اگاه نفوذ میکنه که کل شب رو خواب همون فرد رو میبینیم.بعضی از حوادث اگرچه ظاهرا بشکل چالش ظهور میکنه اما اصلا به ناخوداگاه وارد نمیشه که بحثش مفصله.همین قدر بگم که تا وقتی خواب اون شخص یا حوادث مربوط به اون رو میبینید معناش اینه درگیری عمیق روحی با موضوع دارید.ناخوداگاه ما بطور مستقیم پیامهای جنیان و شیاطین رو هم میگیره.و اساسا وسوسه به همین شکل انجام میشه که شیطان مطلب مورد نظرش رو برامون دیکته میکنه و ما هم بدون فیلتر میپذیریم.در هر صورت این اتفاق نشانه ی مهمیه از ارتباط عمیقی که هنوز برقراره.نکته ی مهم ماجرا نقش شیطان در ماجراست.همه میدونیم که شیطان همیشه حضور داره ولی گمون نکنم کسی دقت کنه که یعنی چی و چه موقع این ظهور و حضور شیطان عینیت پیدا میکنه که این مورد میتونه یکی از همون موارد حضور شیطان باشه.شیطان که در واقع یک جنه مدام کنار ما هستش و از هر فرصتی برای موفقیت خودش استفاده میکنه.شما قائدتا الان باید از اون شخص متنفر هم باشی ولی یه نیرویی انگار نمیذاره این محبته از بین بره.گویی یه صدای مرموزی خاطرات رو برات تکرار میکنه .تصاویری در ذهن نمایش داده میشه که احساسات تعلقت به اون فرد دوباره جون بگیره.در مجموع هر نیرویی که شما رو بسمت وابستگی یا فکر کردن به اون شخص سوق بده داره بشما اسیب میزنه و این کسی نیست جز شیطان.همون اتفاق که در زمان عاشق شدن میافته.خصوصا وقتی هیچ رقمه جایی برای وابستگی دیده نمیشه مثلا کسی عاشق یه زن یا مرد متاهل میشه یا عاشق همجنس میشه.هیچی تحت کنترل خود فرد نیست فقط تنها چیزی که میدونه اینه که نمیتونه فکر معشوق رو از خودش دور کنه چون یه نفر که همون جن شیطانی باشه مدام داره براش از عشق میگه انگار هیپنوتیزمش میکنه این نوع القا که مستقیم به ناخود اگاه وارد میشه فوق العاده تاثیر گذاره.وقتی هم که میخوان کسی رو هیپنوتیزمش کنن همین کارو میکنن.یعنی ارتباط هوشیاری و ناخوداگاه رو قطع میکنندوهر چی میخوان به ضمیر اصلی میگن و اونم بدون هیچ اما و اگری میپذیره جوری که وقتی بیدار میشه مثلا یکی از اعداد رو دیگه نمیشناسه.یعنی محصول یک عمر اموزش در مدت چند دقیقه از بین میره و اطلاعات جدید جاش میاد.دلیلش همین القای مستقیم مفاهیم به ضمیره بدون هیچ واسطه و فیلتری.

لذا جا داره یه هشدار بدم.میدونی که خیلی از کسانی که سن ازدواجشون بالا رفته و نتونستن ازدواج کنند علتش دلبستگی و عشق تافرجامی بود که در جوانی داشتن.خیلی از خودکشی ها بخاطر عشقه.خیلیها بخاطر همین عشق کذایی مسیر زندگیشون کلا دگرگون شده .خیلی از ادما بخاطر یه عشق تا اخر عمر زمینگیر شدند و در گوشه ی خونه مشغول شعر گفتن و درگیر شدن با خودشون بودن چون همه ی ماجرا زیر سر شیطان بوده و عشقی در کار نبوده.در واقع اغلب عشقهای نافرجام و بیربط حقیقتی پشتش نیست و فقط القای شیطانه.

اگه این حال زیاد ادامه پیدا کنه دیگه مقدمات یسری گرفتاریهایی رو ایجاد میکنه که خدای نکرده شاید بعدها پشیمانی های تلخی بجا بزاره.

قبلا هم نوشتم برات.شما اگه بخوای توخونه با همین روش به زندگی ادامه بدی خیلی مشکله که بتونی از این حال خارج بشی.باید یسری برنامه های هیجانی قوی برای خودت داشته باشی برنامه ای که طول هفته رو پوشش بده و فرصت فکر کردن به اون شخص رو نداشته باشی.

مثلا بری پالاگلایدر سواری .با مربی سوار میشی و پرواز میکنی هیجان ارتفاع یک هفته تامینت میکنه.بری اسکی.بری شهر بازی رنجر سوار بشی ترن هوایی سوار بشی .تست بازیگری بدی و تلاش کنی یه نقشی پیدا کنی.علاقه خیلی مهم نیست مهم هیجانی بودنه کاره.شاید شرکت در بعضی مسابقات هم خوب باشه .پیگیر شو ببین برنامه های تلوزیونی چطوری برای مسابقات ثبت نام میکنن.یا همینجا  مطلب بنویس مطلب چالشی که بازخورد سنگین داشته باشه برات و....

یمدت درگیر اینجور هیجانات بشی کلا اون فکر میره  اما اینجوری همیشه باهات هست وعذابت میده.شما هنوز درگیری و نتونستی از ماجرا رها بشی.اگه میبینی رفته رفته ارامشت بیشتر میشه خب خوبه ولی اگه تقریبا همون حال رو داری حتما لازمه همچین حرکتی بزنی

موفق باشی جوون