ازدواج با محارم و حرمت آن

07:52 - 1400/10/25

سلام علیکم و رحمة الله
ان شاء الله سلامت و موفق باشید
در برخی روایات و تفاسیر مثل المیزان و نمونه، درباره ادامه نسل حضرت آدم، خواهران و براداران با یکدیگر ازدواج کردند و اینگونه نسل انسان ادامه یافت و در پاسخ به اینکه ازدواج محارم، با فطرت و شرع همراه نیست، اشاره کردند تشریع خدا در آن زمان اینگونه نبود و مصلحت آن دوران این شکلی بوده و اثبات قطعی نشده که ازدواج با محارم حتما با فطرت انسانی مخالف است. سؤالم این بود که با توجه به این تفسیر، پس حکمت ممنوعیت ازدواج با محارم در دین مبین اسلام(که بعنوان یک مفسده اخلاقی شناخته شده و حتی چند ماه قبل اقدام مجلس یکی از کشورهای اروپایی در تصویب قانونی کردن ازدواج با محارم، واکنش های جدی نشان داده شد)، چه می‌شود و مگر فطرت، آنچنان تغییری در طی زمان میکند که آن زمان حکمت تشریع حکم ازدواج با محارم با الان تفاوت بکند؟

------------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum  
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/registe

http://btid.org/node/197167

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
8 + 1 =
*****
تصویر اعظمی علی

در پاسخ این سوال چند دیدگاه متفاوت وجود دارد، از جمله:

1. پسران حضرت آدم با خواهران خود ازدواج کردند و بعد از آن بچه های آن ها که دخترعمو و پسر عمو بودند، با یکدیگر ازدواج کردند.

علت این دیدگاه
برای این دیدگاه چند علت از سوی قرآن و دانشمندان بیان گردیده است.

الف. قانون گذارى طبق بیان قرآن کریم از آن خداست: «اِنِ الْحُکْمُ اِلاّ لِلَّهِ؛[1] حکم تنها از آن خداست.» در نتیجه اشکال ندارد که خداوند در زمانی یک حکمی داشته باشد و در زمان دیگری به دلیل شرایطی آن قانون را بردارد و قانون دیگری جایگزین فرماید؛ زیرا همان طور که بیان شد قانون گذار خداست و خداوند به تمام ویژگی های انسان آگاه است و همچنین حکیم است یعنی برای قانون گذاری مصالح و مفاسد بندگان را در نظر می گیرد و لذا قوانین طبق نیازها و مصالح و مفاسد انسان وضع می شوند.

مانند حکم ازدواج با دو خواهر به صورت همزمان؛ که قبلا حلال بود مثل ازدواج حضرت یعقوب با دو خواهر، ولی بعدا خداوند آن را حرام کرد؛ یعنی الان در اسلام ازدواج همزمان با دو خواهر حرام است.[2]

با این بیان روشن می شود، که در زمان حضرت آدم، خداوند هنوز قانون تحریم ازدواج خواهر و برادر را قرار نداده بود و چون راهى براى بقاى نسل بشر غیر از این راه نبود، از این جهت ازدواج آنان با یکدیگر صورت گرفته است.

 ب. دلیل دیگری که برای این نظریه مطرح می گردد این نکته می باشد که طبق ظواهر آیه قرآن «وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالا کَثِیراً وَ نِساءاً؛[3] و از آن دو، مردان و زنان فراوانى منتشر ساخت.» نسل بشر فقط به وسیله حضرت آدم و حوا به وجود آمده است و اگر غیر از این دو در بقاى نسل او دخالت داشتند باید بفرماید: به وسیله این دو و غیر آنان نسل انسان منتشر شده است.

در نتیجه اشکال ندارد که به طور موقت و از راه ضرورت، برای عده ای این گونه ازدواج در آن زمان بلا مانع و مباح باشد و برای دیگران عموما تحریم ابدی شود.

بیان علامه طباطبائی
علامه طباطبایی در بیان این نظریه می فرماید: حکم ازدواج، یک حکم تشریعی و تابع مصالح و مفاسد است و حکم تکوینی نیست که قابل تغییر نباشد. از این رو ممکن است که در ابتدای خلقت به خاطر ضرورت بقای نسل در جامعه محدود آن روز که فقط دو برادر و دو خواهر بودند، از جانب خدا حلال گردد و بعد که ضرورت برطرف شد حکم حرمت بیاید.

افزون بر این نمی توان گفت فطرت با این ازدواج مخالف است؛ زیرا متمایل نبودن طبع نه از آن جهت است که از آن تنفر دارد، که خلاف فطره پیش بیاید؛ بلکه به جهت آن است که این را جزء اعمال زشت و از بین رفتن غریزه عفت می داند که مربوط به مصالح و مفاسد هست و این نیز روشن گردید که خداوند بر این مطلب یعنی مصالح و مفاسد بندگان بهتر از آن ها آگاه می باشد همچنین در آن زمان جامعه پیچیده ای نبود تا عمل زشت و قبیح  مصالح جامعه را از بین ببرد.[4]

2. ازدواج با غیر فرزندان آدم.
این قول مطرح می کند که فرزندان حضرت آدم با گروهی که غیر از خواهرانشان بودند ازدواج نمودند؛ که به چند دسته تقسیم می شود:

1. فرزندان آدم با دخترانى از نژاد نسل دیگر که در روى زمین بودند ازدواج کردند، بعداً که فرزندان آن ها با هم پسرعمو و دخترعمو شدند عمل زناشویى میان خود آنان صورت پذیرفت و وجود این افراد توسط بعضى از روایات تأیید مى شود، زیرا نسل آدم، نخستین انسان های روى زمین نبوده، بلکه پیش از او نیز انسان هایى در زمین زندگى مى کرده اند. همچنین از گفتگوى خدا با فرشتگان درباره آفرینش آدم در روى زمین استفاده مى شود که قبل از آدم و حوّا انسان هایى در روى زمین زندگى مى کردند و این حقیقت از روایات نیز استفاده مى شود.[5]

2. برخی مطرح نموده‌اند به علت نبود دخترانی که بتوانند با فرزندان آدم علیه السلام ازدواج نمایند؛ عده ای از فرشتگان و جنیان به فرمان الهی به زمین آمدند، تا با فرزندان آدم ازدواج کنند و نسل بشر ادامه یابد.[6]

با بررسی این دیگاه ها استفاده می شود که در هر دو صورت، یعنی چه با خواهرانشان ازدواج نمایند یا غیر آن ها اشکالی پیش نمی آید.

پی نوشت
[1] سوره یوسف، آیه 40.
[2] قانون اساسی اسلام، ص 103.
[3] سوره نساء، آیه 1.
[4] ترجمه تفسیر المیزان، ج 4، ص 239.
[5] توحید شیخ صدوق، ص 277.
[6] بحارالأنوار، ج 11، ص 226.