من ی دختر محجبه هستم وتوی یک خانوادی مذهبی بزرگ شدم
از بچگی خاستگارداڔم .خیلی
هم اشنا هم غریبه ولی تا کسی اسم ازدواج میاره من پرخاشگرمیشم گریه میکنم کلن تا چن روز مثل ادمای روانی هستم
واز اون پسره و کل خانوادش تنفر میگیرم برامم فرق نميکنه که کی هست..ولی بااین اوضایی ک بنده دارم
هی خاستگار واسم میاد مادرمم گیر داده ک چرا بیکیشون جواب نمیده
میگه ابروبرام نذاشتی تو فامیل باهمه دشمنم کردیه.
مادرمو خیلی دوس دآرم
ولی نمیتونم ازدواج زوری کنم چون میدونم خشبخت نمیشم.
خلاصه تاحالا مقاومت کردم ک بکسی بله نگم چون از کسی خشم نمیاد ولی الان دیگه حریف مآدرم نمیشم میگه باید ازدواج کنی منم دوس ندارم
دوس دارم بآکسیکه دوسش دارم ازدواج کنم نه کسیکه اؤنا میگن.خلاصه کلامم اینکه از اسم ازدواج باکسیکه خودم دوسش ندارم وحشت گرڢتم
--------------------------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/registe+635
خب هر کی رودوست دارید به خانواده معرفی کنید؛ اگر موافقت کردند، پسره با خانواده شون بیاد.
اینکه مشکلی نداره
سلام
تمام این حرفها احساساته عزیز من. شما با خواستگارهان صحبت کردی؟ چند جلسه آشنا شدی؟ بعد اگر خوشت نیومد بگی نه.
شما حالا از کجا میخوای یک نفر رو پیدا کنی که دوستش داشته باشی؟ حداقل این خواستگارها مشخصه هدفشون ازدواجه، اگر کسی رو دوست داشتی بعد گذاشتت سر کار و نیومد خواستگاری میخوای چه کار کنی؟
من هم مخالف ازدواج اجباری هستم، یعنی مادرتون نباید شما رو اجبار کنن، اما صحبت کردن که اشکالی نداره، شما اجازه بده بیان، چند بار ببین باهاشون صحبت کن شاید خوشت اومد.
خیلی از دوستان من بودن که میگفتن حتما باید خودمون کسی رو انتخاب کنیم و حتما از اول باید همدیگر و دوست داشته باشیم، با خیلی از افراد هم دوست شدند، اما به نتیجه نرسیدند. بعد هم ازدواج سنتی داشتند، الان هم خیلی خوشبخت هستن. چون درست انتخاب کردند.
اگر علاقه ای بوجود نیومد، ادامه نده، اما اول باهاشون صحبت بکن، چند بار از نزدیک ببین اونها رو بعد.
سلام علیکم
از حضور شما و اعتماد به ما تشکر میکنم
در ازدواج موفق چندین موضوع را باید در نظر بگیرید:
پسندیدن همسر و داشتن جذابیت همسر، در دید شما مهم است و به همین مقدار کافی است و لازم نیست حستان به همسر حسی عجیب و غریب و یا عشقی سوزان و یا علاقه ای ویژه باشد. بنابراین باید در این زمینه به کمال گرایی و افراطی فکر کردن هم توجه کنید و در صورت وجود کمال گرایی و سخت گیری بیش از حد تجدید نظر کنید.بله در جایی که نظر پدر یا مادر با نظر شما در انتخاب همسر متفاوت باشد انتخاب و پسند شما مهم خواهد بود و بر این اساس باید باشد.
گاهی نداشتن مهارت ارتباطی خصوصا مهارت ارتباط با جنس مخالف باعث ایجاد اضطراب و در نتیجه اجتناب از موقعیت خواهد شد و شاید به این دلیل شما از خواستگارها فاصله میگیرید و یه جورهایی متنفر میشید. که اگر این چنین باشد باید روی این مساله کار کنید.
یکی دیگه از احتمالات که میتونه موجب ایجاد اضطراب و در نتیجه رفتارهای این چنینی شود عدم آگاهی از فرایند ازدواج موفق و چگونگی دنبال کردن مسایل در خواستگاری و تحقیق و .... هست که اگر این مساله باشد با آموزش های پیش از ازدواج میتوانید مساله را حل کنید.
در ازدواج موفق باید به ملاکها و معیارهای زیادی توجه کنید و بر اساس آنها تصمیم بگیرید نه فقط یک ملاک.
مطالعه مطالب زیر برای شما پیشنهاد می شود:
دورخیز برای ازدواج
راهکارهای ازدواج موفق
موفق باشید