از بر ملا شدن مشکلم وحشت دارم

14:56 - 1393/07/08

سلام خدمت همه دوستان.من از 15 سالگی دچار بیماری آلوپسی آره آتا شدم که فقط توی ظاهر تاثیر داره و از لحاظ جسمی مشکلی ندارم، البته اکثر دوستان و اقوام و همکاران بنده از این موضوع اطلاع ندارند . این بیماری باعث شده که من در سالهای پیش به خواستگارهام جواب منفی بدم حتی بدون اینکه باهاشون صحبت کنم ، چون از لحاظ خودم هیچ مردی رازی نیست با خانمی که اصلا مویی روی سرش نیست و مژه و ابرو نداره و مجبوره از پوستیژ استفاده کنه ازدواج کنه.

در حال حاضر که سنم رفته بالا و حدود 33 سالمه هنوزم از بازگو کردن بیماریم به دیگران وحشت دارم چون توی یک شهرستان کوچیک زندگی میکنیم و کسی تا به حال با شرایط من در محلمون نبوده ، البته ناگفته نباشه که در ایران امثال من کم نیستند چه خانم و چه آقا حتی یک سایت هم به نام همین بیماری دارن . چند ماهه پیش خواستگاری از طرف یک همکار معرفی شد ولی بازهم من بدون دیدن ایشون و صحبت با هاشون جواب رد دادم ، همه فکر میککند من پرتوقع هستم . خواهرم بارهه بهم گفته اشتباه میکنی بشین صحبت کن ، شاید قبول کنن ، ولی من از این وحشت دارم اگر بهشون بگم توی شهرمون همه متوجه بشن. چند وقتی هم هست که همش فکر تنها موندن و اینکه خواهرو برادرام همگی میرن سر زندگیشون و من تنها میمونم به خصوص بعد از ازدواج خواهرم که با هم خیلی دوست بودیم.

لطفا شما راهنماییم کنید چکا کنم. صبر کنم و توکلم به خدا باشه ، با اینکه توی شهر ستان کوچکی هستم و وقتی سن دختری با لا میره کسی دیگه خواستگاریش نمیاد. من حتی تا به حال هیچگونه دوستیی با جنس مخالف نداشتم با اینکه بارها دوستام بهم پیشنهاد دادن که برای روحیت خوبه.حتی دوست صمیمی هم ندارم به دلیل بیماریم همیشه از همه دوری کردم و از خیلیا ز امکانات ورزشی و عمومی همیشه دوری کردم تا کسی متوجه بیماریم نشه .

http://btid.org/node/42280

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
4 + 7 =
*****
تصویر setayesh.mashreghi

سلام خواهر عزیزم

این مشکل رو برای خودتون خیلی بزرگ کردید

عزیزم من اطلاع کاملی از این بیماری ندارم ولی یکی از دوستای صمیمیم در اثر مشکلات عصبی شدید دچار این بیماری شد یعنی دکتر متخصص بهشون گفته بودن چینین بیماری دارن و بعد از یک دوره استفاده از دارو دوباره موهاشون در اومد و الان هیچ مشکلی ندارن....نمیدونم شما هم اینطور هستید یعنی وقتی عصبی میشید اینطور میشه یا نه

اگه مثل دوست من هستید که اصلا لزومی نداره به کسی بگید و فقط سعی کنید به اعصابتون مسلط باشید ولی اگر نه بازم چیزی نیست امروز روز علم انقدر پیشرفت کرده و انقدر خانما کارای مختلف میکنن که بیا و ببین

عزیزم من یکی از دوستای دوستم از نظر اخلاق  و قیافه زیر صفر بود ولی به مدد پول و دکترای پوست و مو الان چهره ای خیلی زیبا داره ولی همچنان اخلاقش زیر صفره و تازه از وقتی زیبا شده بدتر هم شده.فکر میکرد چندتا عمل  کنه و مو و ابرو مژه بکاره و بینی عمل کنه و گونه بزاره میتونه روی تمام عیب هاش سرپوش بزاره در صورتیکه هنوزم که هنوز هیچ کس بیشتر از 1ماه نمیتونه تحملش کنه

اینو خدمتتون گفتم که بدونید چهره و ظاهر اصلا مهم نیست

شرایط شما چون میگید در شهر کوچکی هستید و دوست ندارید کسی بدونه یه کم دست و پاگیرتون شده وگرنه چه ایرادی داره شما با صداقت به خواستگارتون بگید مگه همه ی آدما همه چی تموم هستن؟؟؟

به نظر من شما کار بدی کردید به خواستگارانتون اجازه ورود به منزلتون رو ندادید چون میتونستید در یکی دو جلسه اون شخص رو ارزیابی کنید ببینید آیا میتونید بهش اطمینان کنید یا خیر

حالا هم دیر نشده پس تا دیر تر نشده حداقل اجازه بدید خواستگار بیاد براتون و به اون خواستگار اجازه بدید شما رو و شخصیت و اخلاق شما رو بشناسه و خودتون هم متقابلا میتونید در مورد اون شخص شناخت پیدا کنید و بعد با توکل به خدا جریان رو بهش بگید ان شاء الله که میتونید یک مردی که براش چهارتا تار مو مهم نباشه و انسانیت و شخصیت براش مهم باشه پیدا کنید

انقدر درها رو به روی خودتون نبندید مگه حالا چی هست مشکلتون باور کنید من شخصا اصلا این مسئله رو مشکل نمیبینم و فکر میکنم شما باید روی اعتماد به نفس خودتون کار کنید

عزیزم به خدا توکل کنید و سعی کنید به موقعیت هاتون اجازه ی ورود بدید نه اینکه در رو به روشون ببندید

تصویر ms
نویسنده ms در

ستاره مشرقی عزیز من این مشکل رو برای خودم بزرگ نکردم این نوع برخورد مردها توی جامعه ما هست که باعث شده من اینگونه با این مشکل برخورد کنم. دلیلش هم این هست که به تازگی آقایی رو معرفی کردن و من به خودم این جرات رو برای اولین بار دادم تا باهاشون صحبت کنم.در جلسه دوم بهشون توضیح دادم البته نه جوری که وحشت کنن و جوی عنوان کردم که این بیماری برای من اصلا مهم نیست و دارم عادی زندگی میکنم، به خدا توقعم هم از ایشون زیاد نبود ولی ایشون تا اینو شنیدن با وجود اینکه خودشون یکبار طلاق گرفته بودند رفتن ودیگه ازشون خبری نشد.

اینجویه که مردا توقع دارن خانمها از لحاظ همه چیز کامل باشن : زیبایی ، خانواده پولدار، سطح تحصیلات بالا، جهیزیه و... حالا اگر یک مشکلی داشتن دیگه بدرد زندگی نمیخورن ، ایشون حتی نرفت تحقیق کنه راجب مشکل بنده. من مثل خیلی از خانمها دارم زندگی میکنم ، توی اجتماع هستم و محکم روی پای خودم ایستادم .همینطور از لحاظ اخلاقی خدارو شکر مشکلی ندارم ، نمی دونم چه خواهد شد ، امیدوارم نگاهها و طرز نگرش مردم عوض بشه . برای من که گذشت ولی برای دیگران شاید مفید واقع بشه.

تصویر crown
نویسنده crown در

خواهرم
اولویت  اخلاقه
هر چندزیبایی برای مرد قیافه هم مهمه ولی اونم راهکار داره
من حاضر بودم همسرم مو نداشده باشه ولی اخلاق دادشته باشه
ما یه مثلی داریم میگه: اشرب مر ولا تعاشر مر(تلخ بخور ولی تلخ زندگی نکن)

تصویر royal.mahdi

سلام آبجی ، واقعا فک میکنی فقط شما این مشکل رو داری?? من پرستار هستم باور کن یه مریضی هایی رو میبینم که اگر یکی از اونها رو ببینی روزی هزار بار خدارو شکر میکنی
ولی باید امیدوار بود
و به زندگی ادامه داد با خواستگارهاتون صحبت کنید شاید مشکلي نداشتن ،
در ضمن به خدا هم توکل کنید و ما رو توی نمازتون دعا کنید التماس دعا

تصویر ms
نویسنده ms در

سلام.ممنونم از لطفتون.چشم.من هم محتاج دعای خیر شما هستم.التماس دعا

تصویر ms
نویسنده ms در

سلام . از همه دوستان بابت نظرات مفید و مثبتشون تشکر میکنم
 

تصویر 48
نویسنده 48 در

خواهر خوبم

تا کی؟؟؟؟؟؟؟

کمی شجاع باش. مشکل شما قابل توجه هستش اما خصوصیات دیگتون چی میشه. به نظر من اگر آقایی ابراز علاقه کردند بهشون بگید. پیش داوری نکنید

تصویر سروناز20

سلام ..دوستان واقعا درک همدیگر سخته ولی گاهی فقط لازمه خودمونو جای هم بذاریم ودرک کنیم بیماری خواست کسی نیست و ممکنه سراغ هر کسی بیاد..(البته خدا نکنه) و یه جورایی گاهی فکر میکنم ما انسان ها خودخواهی میکنیم... من همکاری آقایی داشتم فوق العاده جذاب و با شخصیت و ...که چند روز پیش متوجه شدم دچار یه بیماری پوستی شده و متاسفانه برخی از خانم ها که به این آقا علاقه هم داشتن (اگه بشه اصلا اسمشرو علاقه  گذاشت )باهاشون قطع ارتباط کردن و حتی نگاشم نمیکردن..

خیلی متاسف شدم... بیماری پوستی که اصلا نه واگیر داره وحتی از نظر پزشکی قابل درمانه...

امیدوارم همه ما در انتخاب هامون حد اقل دل کسی رو این طوری نشکنیم. انشالله

تصویر کامران77

شما هیچکدوم درک نمی کنید ایشون چی میگه .من هم مشکلی شبیه به همین رو دارم .

بله من خودم هم با این مشکل کنار نیامدم و نخواهم آمد. اما مشکل بعدی این هست که وقتی میری خواستگاری، طرف مقابلت از روی ظاهر معمولیت چیزی نمیبینه و نمیفهمه و فکر میکنه شما هم مثل همه چیزی که از ظاهرت پیداست،هستی. این مشکلو نمیشه به هر کسی در ابتدای خواستگاری گفت و اگر هم بخوای بگی باید بزاری زمان بگذره و کمی شناخت بیشتر بشه. بعد از کلی رفت و آمد وقتی با هزار سختی این مشکلو مطرح می کنی ، تازه باید کاملا به طرف حق بدی که کنار بکشه و این کار رو مگه چند بار ؟ با چند نفر میشه انجام داد؟ خیلی سخته،خیلی سخته. بعضی از ما باید یاد بگیریم تنها زندگی کنیم ،مگر اینکه معجزه ای رخ بده!

تصویر setayesh.mashreghi

برادر عزیز من متاسفم شدم ولی باور کنید همه مثل هم نیستن

نمیگم راحته ولی نباید خودتون رو دست کم بگیرید هر کس نقاط ضعف و قوتی داره

من شخصا فکر میکنم برای تشکیل یک زندگی مشترک تنها چیزی که اصلا مهم نیست و بی ارزش ترین چیز هست ظاهر دو طرفه با اینکه خدا رو شکر خودم چهره ای دارم که اکثرا میگن زیبا هستم ولی شخصا نه زیبایی خودم برام مباهاته نه به ظاهر کسی اهمیت میدم مثل من و با طرز فکر من هم کم نیست منکر این نمیشم که اکثر آدما ظاهر بین هستن ولی نمیشه گفت همه یه جور هستن

امیدوارم شما هم بتونید نیمه ی گمشده ی خودتون رو پیدا کنید و خوشبخت شید

تصویر یه عاشق واقعی

سلام خدمت خواهر گرامی 

شما باید خودتون با بیماریتون مشکل نداشته باشید تا بقیه هم مشکلی نداشته باشن ..... این شما هستید که تعیین میکنید دیگران با شما چه برخوردی داشته باشن !!!!! هر کسی یه مشکلی داره اگه قرار بود بخاطر ضعف ها و نقص هامون دیگران باهامون ارتباط نداشته باشن یا دوری کنن همه انسان ها از هم دور می بودند ..... 

هر کی یه مشکل داره ... یکی سرطان داره ...یکی بیماری روحی داره و هزار تا چیز دیگه که همه مون داریم ..... اما این خود ما هستیم که معین میکنیم چجوری باهامون رفتار بشه .... بیماری تون رو بپذیرید.....و خیلی ساده رفتار کنید 

خواستگار میاد یا قبول میکنه یا قبول نمیکنه که مهم نیست 

دوباره نفر بعدی میاد یا قبول میکنه یا نه ... 

پس هیچی این وسط تغییر نمیکنه جز اینکه شما شانس خودتون رو امتحان کردید ... نسبت به بیماری تون احساس خوب  پیدا کنید و ناراحت نباشید نسبت به بیماری تون تا بقیه هم براشون اهمیتی نداشته باشه .... در قدم اول سعی کنید مثل یکی از خصوصیاتتون این بیماری رو بپذیرید و باهاش زندگی کنید !!!! در ادامه وارد اجتماع اطرافتون بشید با راحتی تمام زندگی کنید .... و اجازه بدید خواستگاراتون بیان 

شاید این دیدگاه شما باشه و از همونایی که ردشون کردید افرادی بودند که تنها سیرت شما اهمیت داشته و خودتون این فرصت رو از خودتون گرفتید .... پس فرصت هایی که در پیش دارید رو از دست ندید تا در اینده حسرتشو نخورید ..... 

خوشبخت بشید 

یاحق

تصویر ترنم
نویسنده ترنم در

سلام

عزيز من ، شما داريد اشتباه مي كنيد .

اجازه بديد خواستگار بياد و بشينيد صحبت كنيد بذاريد مهرتون به دل آقا بيفته . و در مورد مشكلتون هم در جلسات انتهايي با خود آقا پسر صحبت كنيد . و قسم شون بديد كه اگر با دونستن اين موضوع نخواستند با شما ازدواج كنند به هيچ وجه به كسي درباره اين راز حرفي نزنند (حتي خونواده شون) و مايه ناراحتي براي شما و يا خداي نكرده افتادن صحبت تون بر سر زبانها نشن .

چون در اين صورت ممكنه مانع از ازدواجتون با كس ديگه اي هم بشن . و شما هم مطمئن باشيد كه اون آقا هم درك مي كنند و راضي نميشن كه با سرنوشت شما بازي كنند . 

دوست خوب من از مشكلتون كوه نسازيد . من كسي رو مي شناسم كه سرطان داشت و در اثر مداوم شيمي درماني مويي براي صورت و سرش باقي نمونده بود اما با يه آقاي دكتر ازدواج كردند و شكر خدا شفا گرفتند .

مي دونيد حتي براي بيماري كه داشتند مشكل باروري هم براشون بوجود اومده بود ولي الان خدا رو شكر دو تا بچه هم دارند

پس با نشستن توي خونه و رد كردن خواستگار جلوي سرنوشت خودتون رو نگيريد . شما كه اينقدر پاك زندگي كرديد مطمئن باشيد كه خدا هم با شما هست و دوستتون داره . پس با قدم برداشتن براي خودتون ، همه چيز رو هم بسپاريد به دست خدا .

انشاءالله بزودي خبر ازدواج تون رو بشنويم و از خدا مي خوام كه خوشبخت و عاقبت به خير بشيد خواهر خوبم  .

تصویر امین-مشاور ازدواج

سلام

فرار کردن از خواستگار به خاطر این مشکل نه تنها دردی از شما دوا نمیکند بلکه مشکلات شما را هم دوچندان خواهد کرد. اگر شما در سنین پایین تر به خاطر این مسئله خواستگارهای خود را رد نمیکردید، بالاخره از بین این همه خواستگاری یکی بود که با شرایط شما کنار بیاید.

با این حال در حال حاضر هم نباید دست رو دست بگذارید تا به طور کلی شرایط ازدواج را از دست بدهید چون ادامه دادن زندگی با این شرایط کار بسیار سختی است.

الان دیگر وقت ترسیدن از اینکه کسی متوجه مشکل شما بشود نیست. اصلا بر فرض که همه بدانند شما چنین مشکلی داری. چه اتفاقی می افتد؟ دیگر کسی به خواستگرای شما نمی اید؟!! مگر وقتی ندانند و بیایند اوضاع فرق میکند؟؟ در هر صورت شما چه قبل از خواستگاری و چه بعد از آن باید مسئله را مطرح کنید پس چه بهتر که اگر کسی خواست برای خواستگاری بیاید قبلش شرایط شما را بداند و اگر مشکلی با این مسئله نداشت اقدام کند. اتفاقا در چنین شرایطی افرادی که خود را مناسب شرایط شما میدانند اقدام خواهند کرد و مجبور نیستی هر دفعه برای گفتن این مسئله به خواستگار کلی زجر بکشی.

در ظاهر هم که میگویید خیلی از اطرافیان متوجه این مشکل شما نشده اند. لذا با این شرایط بهتر است ترسی از بر ملا شدن این مسئله نداشته باشید. البته نیازی به داد و هوار نیست بلکه وقتی خواستگاری به شما معرفی میشود قبل از آمدن او، مسئله را از طریق همان واسطه به او بگویید.

در کنار این، بهتر است از طریق انجمن بیماری خود و همان سایتی که در این باره راه اندازی شده است، اقدام به پیدا کردن فردی که شرایط شما را دارد و به این بیماری مبتلاست بکنید چون در این صورت امکان ازدواج شما و حتی موفقیت بعد از ازدواجتان بیشتر خواهد بود.

اقدام از طریق سایت ها و مراکز همسریابی، سپردن به افراد مورد اعتماد و ... هم میتواند در پیدا شدن فرد مورد نظر به شما کمک کند. البته لزومی ندارد که حتما مشکل شما را داشته باشد. شما باید دنبال افرادی باشی که هر کسی حاضر به ازدواج با انها نیست که چنین افرادی خیلی زیادند.

البته به این نکته توجه داشته باشید که اقدام از این طریق نباید منجر به برقراری رابطه و وابستگی عاطفی شود چون اینجوری ضربه های روحی بدی را باید تحمل کنید و مشکلات شما بسیار پیچیده تر از الان خواهد شد بلکه روش این است که شما شرایط خود را مطرح کنید. وقتی کسی پیدا شد و کلیات ایشان مورد قبول شما بود به او بگویید برای آشنایی بیشتر باید طریق خانواده اقدام کند. اگر اقدام کرد خطری ندارد اما اگر بهانه تراشی کرد و درخواست دوستی و آشنایی و ... کرد به هیچ وجه نباید پاسخ مثبت بدهید.

پیروز و سربلند

تصویر setayesh.mashreghi

سلام و عرض ادب

دستتون درد نکنه چقدر زیبا راهنمایی کردید

خدا خیرتون بده