از بین بردن علاقه

20:35 - 1399/10/21

من به یه دختر حدود دوساله علاقه دارم و این علاقه اذیتم میکنه چجوری این علاقه رو از بین ببرم 

 

لطفا کمکم کنین 

-------------------------------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/register

http://btid.org/node/157372

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
7 + 2 =
*****
تصویر mostafavi
نویسنده mostafavi در

با سلام به شما کاربر محترم

ای کاش اطلاعات بیشتری از خودتون می‌دادید؛ اینکه آیا این علاقه در بستر رابطه شکل گرفته است یا صرفا یهو این علاقه در شما بوجود آمده است؟ درسته که علاقه مولفه کافی برای انتخاب همسر و ازدواج نیست، ولی آیا قصد ازدواج با ایشون رو داشتید یا نه؟ آیا دخترخانم از علاقه شما به خودش باخبر است؟

همه این سوالات می تواند در راهنمایی بهتر به شما کمک کند. در هرصورت برای اینکه این علاقه در شما کمرنگ شود چند نکته حائز اهمیت است:

1- ضرب المثلی وجود دارد که می‌گوید «از دل برود هرآنکه از دیده برفت» طبق این ضرب المثل سعی کنید این خانم در محل دید شما نباشد. طبیعتا وقتی ایشون رو نبینید، ذهن شما هم کمتر درگیر آن خواهد بود.

2- یک تمرین ذهنی انجام دهید. سعی کنید یک چیز بسیار ناخوشایند و مشمئز کننده رو در ذهنتون بیاورید و اون رو در کنار این دخترخانم قرار بدهید؛ مثلا فرض بگیرید که جسارتا شما از چرک و کثافت و فاضلاب حالتون بهم می خورد (باید واقعا چیزی رو به ذهنتون بیاورید که حالتون را بهم بزند) سپس در ذهنتون اون خانم رو سرشار از چرک و کثافت و آلودگی و بوی گند تصور کنید. این تمرین رو هر روز به اندازه چند دقیقه تصور کنید؛ باید جوری آن مواردی که مشمئز کننده در ذهنتان تصور شود که واقعا حالتون رو بهم بزند. تکرار این تمرین به مرور حس بدی رو نسبت به یاد آوری آن خانم در ذهنتان ایجاد می کند و برای فرار از تصور آن حالت مشمئز کننده، ذهن ناخودآگاهتون سعی می کند شما را از تصور آن فراری بدهد و بالطبع آن ذهنتان را هم از یادآوری آن خانم فراری دهد.

3- با خودتان خودگویی کنید که ایشون مناسب من نیست و بدرد من نمی خورد و اگر روزی هم برای ازدواج اقدام می‌کردم قطعا دچار شکست می شدم. پس دلیلی ندارد که بهش فکر کنم و ذهنم رو درگیرش کنم. این خودگویی‌های مکرر شما منجر به شکل گیری واقعی آن در ذهن ناخودآگاهتون می‌شود و بالطبع در ادامه بهتر با این مسئله کنار خواهید آمد.

جهت مطالعه بیشتر در این زمینه می توانید به لینک ذیل مراجعه کنید.
https://btid.org/fa/news/58265

موفق باشید.

تصویر ma.s
نویسنده ma.s در

سلام

ببینید هر چقدر بخواهید علاقه تون رو سرکوب کنید بیشتر علاقمند میشید.

توسنی کردم ندانستم همی

که از کشیدن تنگ تر گردد کمند

اما میتونید افکارتون رو متمرکز کنید.

اول: به این فکر کنید که چرا این علاقه نادرسته؟ حتما دلیلی داره که نمیتونید به این علاقه ادامه بدید. اگر به هر دلیلی این علاقه درست بود شما سعی نمیکردید اون رو فراموش کنید، پس منطقی به قضیه فکر کنید. در اینجور موارد بهتره احساساتتون رو کمرنگ کنید.

دوم: سعی کنید تمام راههای ارتباطی تون حتی دوستان مشترکتون رو قطع کنید. فیلم، عکس، موسیقی، بوی عطر، مکانها و یا لحظاتی که شما رو به یادشون میندازه، همه رو از ذهن تون پاک کنید و نبینید، نشنوید، و به این مکانها نرید.

سوم: حتی اگر چندین ماه از زندگی عقب موندید اشکالی نداره، مصمم باشید، ادامه بدید و عقب نشینی نکنید. انقدر فکر کنید تا مغزتون خسته بشه.

چهارم: سعی نکنید برای فراموش کردن علاقه تون شخص دیگری رو جایگزین کنید. چون به مراتب آسیب اون بدتره. خیلی هم سرتون رو شلوغ نکنید و خودتون رو خسته نکنید. یه تفریح، سرگرمی درست پیدا کنید، ولی داستانها و ماجراهای عاشقانه رو دنبال نکنید. به زندگی عادی تون ادامه بدید. سعی نکنید خیلی سریع این علاقه رو از بین ببرید، زمان میبره، سخته اما ممکنه.

امیدوارم موفق بشید.

 

تصویر سوال کننده
نویسنده سوال کننده در

سلام 

راستش من ایشونو خیلی  دوست داشتم ولی ایشون منو دوست نداشتن خلاصه تصمیم گرفتم از رابطه یه طرفه دست بردارم 

ولی اونجوری که من  میخواستم نشد شاید تونسته باشم علاقمو کمرنگ کم ولی نمیتونم کس دیگه ای رو دوست داشته باشم و این مانع ازدواج من شده و هیچکس به‌چشمم نمیاد درسته ما تفاهم نداریم و احتمالش بود که اگر ازدواج میکردیم کارمون به جدایی می‌کشید ولی راستش ایشون خیلی به دلم نشسته بود شاید برای اون هرکاری میکردم ولی بعید میدونم بعد این من بتونم کسیو مثل ایشون دوست داشته باشم

اون دختری که من می‌شناختم عوض شد واین باعث شد شرایطون به هم نخوره و تفاوت هامون زیاد بشه

تصویر ma.s
نویسنده ma.s در

احتمالا ایشون اولین کسی بودن که شما بهشون علاقمند شدید، به هر حال زمان میبره تا از فکر اون خانم بیرون بیاین، خیلی سخته، مشابه حس شما رو خیلی ها دارن، اما دنیا به آخر نیومده، من میگم تا کی باید به چیزی که تموم شده فکر کرد. به خودتون میاین میبینید ای بابا چندین سال گذشت هنوز شما تو فکر ایشون هستید. خودتون میگید ایشون شما رو دوست نداشتن، پس بهتر نیست به کسی دل ببندید که دوستتون داشته باشه؟ شما دارید حق زندگی خوب رو از خودتون میگیرید. 

تصویر سوال کننده
نویسنده سوال کننده در

بله درست میفرمایید