از نه سالگی سروگوشم می جنبه!

01:27 - 1393/06/07

باسلام  من قبلا هم مطلبی رو گذاشته بودم ولی حالا یک مشکل اصلیم رو میخوام بگم.من دختر23 ساله ای هستم که خیلی نیاز به ازدواج دارم .عذر میخوام که اینو میگم متاسفانه از سن 8-9سالگی به خاطر بی موالاتی دیگران و دیدن رفتارهایی که حداقل جلوی من جایز نبود توسط بعضی زوجهای واقعا ....باعث شد که خیلی زود از همان سن 9 سالگی سروگوشم بجنبه و زود به بلوغ برسم .شاید تعجب اور باشه ولی دلم میخواست از سن 12 سالگی که زود ازدواج کنم .متسفانه تاالان که 23 سال دارم زمینه اش جور نشده چون اصلا خواستگار ندارم.همه پسرها تاوقتی مجردن واسه امثال من قیافه میگیرن ولی به محض اینکه ازدواج میکنن و طلاق میگیرن با چشمای هیزشون چه اشتباها که نمیکنن.از همه لحاظ تحت فشارم .برادر کوچکتر از خودم دارم که حس میکنم او هم بالاخره جوانه نیاز به ازدواج داره ولی خوب اصلا دلم نمیخواد قبل از من ازدواج کنه و واقعا برام غیر قابل تحمله که اون زودتر ازدواج کنه ولی از طرفی هم دوست ندارم به گناه بیفته .از طرف خانوادگی هم توی فامیلمون همه کسایی که از من حتی 5 سال کوچکتر بودند ازدواج کردند و عمه ها و خاله هام و کلا همه شون نوه هاشون هم ازدواج کردند و دیگه یه دونه مجرد هم تو خونه شون ندارن ولی خانواده ما برعکسه و دلم برای پدر و مادرم هم میسوزه.توی دانشگاه هم عرض این سه سال تنها دختر کلاس که با پسرا فقط درحد جواب سلام ارتباط داشت من بودم و بقیه دخترا روزا مشغول بلوتوث بازی و شبها هم اس ام اس بازی با پسرا حالا جدا از قرار هایی که بیرون باهم میگذاشتند ولی الآن فکر کنم تنها مجرد کلاس من هستم.توی این سایت هم وقتی میبینم همه دخترا تنها مشکلشون اینه که تعداد خواستگارا و کشته مرده هاشون رو نمیتونن بشمارن ولی من باید توی اینترنت دنبال این باشم که امارها رو بخونم ببینم  تعداد پسران مجرد که سنشون به من بخوره چقدر هستش و ایا نصیب من هم میشه یا اینکه خودم رو اماده کنم برای اینکه همسر دوم یکی بشم بلکه به گناه نیفتم!!!!!!شدم مثل کسایی که اعتیاد دارند همش سعی میکنن ترک کنن ولی دوساعت دیگه باز شروع میکنن من هم هرچی سعی کردم افکار زشت و پلید رو از خودم دور کنم نشد و روزه و ... فقط شدتش رو چندبرابر کرد!!!خدایا یعنی میشه یه روز بیام توی همین سایت و همه اونایی رو با این مطلبم خاطرشون ازرده شد رو با خبر ازدواجم خوشحال کنم؟مرسی که گوش کردین

http://btid.org/node/38741

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 3 =
*****
تصویر فاطمه 123
نویسنده فاطمه 123 در

چیشد ازدواج کردی یانه؟

تصویر محمداحمدی
نویسنده محمداحمدی در

عاشقی سخت است امیدواری

تصویر fahime
نویسنده fahime در

منم تو دانشگاه اینجوری بودم از ترس مامانم. :(

تصویر هانا
نویسنده هانا در

این حرفا چیه عزیزم از یه دختر به سن شما بعیده اینهمه تو همین سایت دوستانه مجردی داریم که سنشون از شما بیشتره چرا فک میکنی تنها مجرده عالمی !!!شما تو مجردی نتونی احساسه خوشبختی کنی تو متاهلیم نمیتونی ازدواج که مسابقه نیست چرا فک میکنی حتما چون بقیه ازدواج کردنو شما نه این نقصی تو شماست برادرتون زودتر ازدواج کنن مگه چی میشه مهم خوشبخت شدنه نه ازدواج کردن طرزه فکرتو عوض کن اینجوری تو زندگیه متاهلیم همش ناراحتی چون داری چشم وهم چشمی میکنی کاری به زندگیه بقیه نداشته باش به حرفه مردمم کاری نداشته باش خودت باش همه جا اجتماعی باش با همه ارتباطه درست بگیر احترام بذار به بقیه اصلا لازم نیست خودتو خشک و ناراحت بگیری عزیزم کسی به طرفه یه آدمه ناراحت و ناامید جذب نمیشه سعی کن زندگیتو و خودتو اونجوری که هست قبول کنی و سعی کنی بهترش کنی

تصویر آنیتا 73

اگه نمیگفتی 23 سالمه فکر میکردم 30 رو هم رد کردی!!!

تصویر mohammad6258

سلام.

23سالتون دغدغه ازدواج داری؟

چرا زن دوم؟

شما مطمئنی همه اوونایی که باهم دوس بودند بعدش زندگی تاپی داشتند؟

اصلا شما تو زندگی دیگرانی مگه- که بدونی چه خبر تو زندگیشون؟

نگران ازدواج نباش تا سن 27 سالگی

تازه بعد اون اگه ازدواج نکردی غصه بخور........

دختر تو الان باید بری عشق حال دختربودنتون کنی - برو پاستیل تو بخور ، ناخن هاتو لاک ها خوشگل بزن -پارک تو برو -رژ تو

بزن

تو فامیل ما همه 35سال ازدواج میکنه  با ادمی که دوباره هم ازدواج کرده عروسی نکردند

اصلا نگران نباش ابجی گلم

شوهر پیدا میشه تو اخه 23 ساله ات !!!!!!!! دختره 33سالش غصه تو رو نداره

برو عشق حال جونی تو کن بابا

بکیاری دنبال سرخر میگردی؟شوهر بگیری بهت میگه این کار ور کن اینکار رو نکن دیونه ای مگه

موفق باشید.یا حق

تصویر mahmood
نویسنده mahmood در

بزرگترین سرمایه ات بعد از سلامتی و خونواده.. همین  عفت و نجابتته.. باید تبریک گفت به شما. و صبور باش و توکل داشته باش و البته سرگر و فعال باش و ا ز تنهایی گریزان

تصویر qaz
نویسنده qaz در

حس میکنم هیچکس نمیتونه ظاهر من رو حداقل برای طولانی مدت تحمل کنه.البته این فکر خودمه.مردها از دخترای زیبا و سفید خوششون میاد .حس میکنم آخرش باید با کسی ازدواج کنم که قبلا به کام دلش رسیده و با دخترای زیبا ازدواج کرده حالا که فهمیده زیبایی ناپایداره سر عقل میاد و میاد سراغ من.اصلا دوست ندارم چنین چیزی سرم بیاد.دوست دارم عشق اول و آخر طرف مقابلم باشم.البته درسته که الان عشق معنی نداره ولی حداقل نمیخوام  با کسی که قبلا اسم یه نفر دیگه توی شناسنامش بوده ازدواج کنم.حس میکنم هیچ جوونی حاضر نمیشه حتی یک لحظه من رو تحمل کنه چه برسه یه عمر.ولی همه اینها طرز فکر منه امیدم به خداست ...برام دعا کنید

تصویر keramatn
نویسنده keramatn در

الهی من بمیرم

واقعا قلبم به درد اومد با این حرفتون

بالاخره :

هر گل یه بویی داره

هر دل یه نگاری رو می پسنده

امیدوارم که هر چه زودتر شما هم به دل یه پسر خوب بنشینید

تصویر mahmood
نویسنده mahmood در

سیرت زیبا به ز صورت زیبا.. چرا باید چنین احساسها و تلقین های منفی رو اجازه بدین که به باطن و درون و افکارتون نفوذ کنه؟ آدما زائیده افکار خویشند.. و همهانی میشوند که به آن می اندیشند.. چرا باید خودت رو اسیر امواج منفی بدانی؟    زیبایی یک دختر  در قدرتشه و قدرت یه دختر در غرور و اعتماد بنفسشه.. کاملا درک میکنم حرف شما رو.. قوی باش و برات مهم نباشه کسی در موردت چه فکری میکنه و روابط اجتماعی خودت رو با خونواده و خصوصا دوستان با سطوحی که برا هرکدومشون مشخص میکنی حفظ کن که خیلی موثره و  این را هم بدان که به فرموده پیامبر (ص)؛ برنده ترین شمشیر، محبت است.. صبر   توکل  امید    عزت نفس  مهمترین کلیدهاست. برای شما آرزوی موفقیتو خوشبختی دارم.. در پناه حق

 

تصویر merida
نویسنده merida در

اخی عزیزم.....توکل بخدا حل میشه ایشالا.اولین قدم اینه نا امید نشی.همه ازدواج میکنن دیر وزود داره منتهcheekyا.

  

تصویر saeed1371
نویسنده saeed1371 در

سلام
توکل کنید بر خدا...
ان شاء الله که شیرینی عقدتون رو بخوریم

تصویر صادق8
نویسنده صادق8 در

خانوم. هنوز23سالته ناامید نشو.ما تو فامیلامون دختر هایی داریم که 27ساله30ساله اند ولی ازدواج نکردند.امیدوارم خدا یه همسر مثل خودت پاک و دلسوز نصیبت کنه. به هر حال در راه خدا رفتن خیلی سخته.بعضی وقتا پای ادم میلرزه.ولی مطمین باش سختی هات یه روز تموم میشه و به آرامش میرسی.من از صمیم قلب دعات کردم تو هم منو دعا کن."ان مع العسر یسری"

تصویر سروناز20

تو هم متوجه شدی اینجا برخی چقدر کشته مرده دارن..؟؟؟

خیلی دلم میخواد یه نگاه ببینمشون بعد بفهمم من چی کم داشتم .... یکی مثل من ... یکی مونده چه طوری تو همه خاطر خواه بهترین رو انتخاب کنمه که فردا افسوسشو نخوره...!!

خدایا شکرت اگرم نمخوای بشه ملالی نیست فقط یه روز حکمتشو برام بگو که حرصشو نخورم........

تصویر mahdis.f
نویسنده mahdis.f در

اینو یادم رفت بگم عزیزم...ورزش...ورزش...ورزش...مث آبه رو آتیش...توی روایات هم درمورد ورزش داریم.اگه شرایط باشگاه رفتنو نداری یا واست مقدور نیس پیاده روی منظم داشته باش :) و نرمش صبحگاهی...من خودم چون باشگاه میرم اینو کاملا درک کردم..وقتایی که میرم هم آروم میشم و بدبینیا و قضاوتای نابجا و شاید عدم اعتماد بنفسم ازبین میره...( البته بدلیل مشغله جدیدا همیشه نمیشه برم )laugh کلی انرژیه دوباره میگیری با ورزش...ورزش واقعیا..نه این تن تاک و این تبلیغاsmiley

من پیام نور درسمو خوندم...الان دوباره سراسری شرکت کردم که کارشناسی بخونم تو یه دانشگاه معتبر.ینی از اول.جوابشم چنروزی دیگه میاد دعاکنین یه دانشگاه خوب قبول شم..cheeky

پرحرفیمو ببخشینwink

تصویر آرام
نویسنده آرام در

سلام محدیث جان

خوش اومدید به سایت و اینکه به جمع دوستان ما اضافه شدید خدارو شاکریم ان شاالله که چیزای زیاد و خوبی ازهم یاد بگیریم.

یه سوال درمورد کلاس های حفظ قرآن تجربه ای دارید؟ و دوم اینکه من هم امسال تصمیم دارم واسه کنکور دوباره بخوونم...می تونم از تجربه شما استفاده کنم؟

ممنون می شم راهنماییم کنی...

التماس دعا

تصویر mahdis.f
نویسنده mahdis.f در

سلام به آرام جان عزیزم :) که اسم منو اشتباه نوشتن...laugh (مهدیس هستم)heart

قربونت ان شاء الله که حرفام مورد قبولتون واقع شه...

 

درمورد حفظ بله... من حفظ مربی رسمی نیستم ولی تو موسسه درحال حاضر کلاس حفظ داریم و از تجربیات استفاده میکنیم...خودمم حفظ رفتم و روشای حفظو تا حدودی بلدم:) خیلی راحت :)

 

درمورد کنکور هم اول باید بگم مرحبا به شما دوست عزیزم که دوباره امیدواری و معتقدی  واسه تعلیم و تربیت و راه درست هیچوقت دیر نیس...winkheart بفرما عزیز هر کاری از دستم بربیاد....blushkiss

تصویر qaz
نویسنده qaz در

سلام به مهدیس جون.حرفهات عالی بود.اول ابنکه تبریک میگم بابت این روحیه پر نشاطت و همین طور این همه اکتیو بودنت.امیدوارم همیشه موفق باشی.من تابحال برنامه ورزش منظم نداشتم .یعنی معمولا دوسه روز مرتب انجام میدم ولی بعد دیگه بینش وقفه میفته. زمان شروع دانشگام هم نمیتونم باشگاه برم ولی دوست دارم حداقل روزی یک ساعت اختصاص بدم  خدا کنه که بشه.امیدوارم رشته ای که واقعا به دردت بخوره و دوست داشته باشی قبول بشی توی یکی از بهترین دانشگاهها انشاالله.

تصویر mahdis.f
نویسنده mahdis.f در

سلامی دوباره :)خواهش میکنم عزیزم...

 

حتما که نباید باشگاه باشه عزیزم...وقتی وقتتم کمه ...سعی کن روزی یک ربع  ورزش کنی...حتی دو درجا بزن اگر فضا کافی نیسlaugh (آخه خودم چون ایروبیک کارم فضای زیاده میطلبهwinklaugh)ورزش هم برای روحیه....هم برای تنظیم دستگاه گوارش..عالیه...عاااالیه..عالیه...:)

تصویر mahdis.f
نویسنده mahdis.f در

سلام دوست خوبم خانم q عزیزcheeky من یکی از اعضای جدیدم یکمی زوده واس نظر دادنم تو این جمع..ولی تجربه هایی داشتم توی سایت های دیگه و...

 

عزیزم من هم همسن شمام...تقریبا توی فامیل چنساااال ازمن بچه تر هم ازدواج کردن..(میگم بچه تر ..چون خودم یه نمه بچمlaugh)

من دلیل ناراحتی شمارو درک میکنم دوستم...من همسن شمام ولی خواستگار رسمی نداشتم تا حالا ..ظاهرم خدارو شکر خوبه..سالمم سرو مر و گنده و شاد و قبراقlaugh

خواستگارای من تا یکی دوسال قبل که من میگفتم نه...قبلش مامانم جواب منفی داده چن نفرو..این یکی دوسال که تصمیم گرفتم بطور جدی فک کنم و جزو برنامه هام باشه ازدواج ...در حال حاضر کسی مصمم نبوده..laughخودشون از این سعادت محروم میشن خب...ولی جدی میگم من نگران نیستم زیاد...به خدا اعتماد کن عزیزم..اعتماد یه مرحله بالاتر از توکله...اعتماد..اعتماد...اعتمادheart

 

درضمن اینو هم بگم که من مدیر یه موسسه فرهنگی قرآنی هستم ...با توجه به این سن هم تدریس میکنم و چنتا کلاس دارم هم کارای فرهنگی و ....

کلا باید قبول کنیم که یه سری از خونواده ها اونقد سخت گرفتن که پسرا جرات ندارن پا پیش بذارن...حتی خونواده های ظاهرا مذهبی!!!!متاسفانه سخت میگیرن...

 

عزیزم خودتو کامل بسپار به خدا...بسپار به خدا ینی همه جوره خودتو رها کن..از ته دل...درمورد دعا کردن باید بگم منم تو این مورد وقتی میخوام دعا کنم انگار لال میشمlaughsmiley باور کن..!!!برگ از درخت نمیفته مگر با اذن خدا و حکمت خدا...heart

تصویر sagheh
نویسنده sagheh در

من دلم ميگيره محض درد دل ميگم... گفتم قاطي دارم..

 به خداوندي خدا قسم هيچ برگي از درخت نمي افته مگر به اذن خدا...

فقط بايد باورش داشت

تصویر qaz
نویسنده qaz در

دوستم برام عجیبه که تو اینقدر دردهات شبیه به منه .اصلا دونه به دونه حرفهایی که زدی سرسوزن باحرفهای دل من فرق نداشت.اما من بلد نیستم درددل کردن .حتی گاهی ناراحت میشم ازاینکه دعا هم بلد نیستم.موقع دعا کردن انگار زبونم قفل میکنه.ناامیدی از شیطان هستش ولی گاهی از گذشته خودم خجالت میکشم که مثلا چرا من از بچگی ارزوی پوشیدن لباس عروس داشتم .میگم آخه چرا من؟من که قراره این همه حسرت بکشم چرا آرزوهایی به دلم افتاد که واقعا معلوم نیست کی بهشون برسم.گاهی وقتی می بینم همه آدمها فقیر پولدار با هر شان و مرتبه ای به ارزوی دیرینه من رسیدند اصلا از خودم خجالت میکشم میگم یه خرده توقعاتم رو ببرم بالا ولی اصلا نای این چیزا رو هم ندارم.ولی از طرفی نگاه میکنم می بینم خدا خیلی چیزا به من داده که بعضی آرزوشو دارند مثل سلامتی و خانواده سرپناه و....دوستم من یک رشته پیراپزشکی درس میخونم با مریضهای جور واجور سروکار دارم .بعضیها شاید از ظاهرشون مشخص نیست ولی فقط یک ماه به زندگیشون باقی مونده و تنها کاری که از دستم برمیاد اینکه درمان تسکینی بهش بدم که کمتر درد بکشه.حالا بماند که خانوادشون و خودشون دیگه چه حال و اوضاعی دارند.خیلی سخته نه؟من دلم میخواد برم یک روستایی خلاصه جایی که یکم زندگی ادمهاش سخت باشه یک مدت زندگی کنم یا کار معلمی یادرمانی البته میدونم یکم خودخواهانه هست ولی باعث میشه آدم ازناامیدی نجات پیدا کنه.اونها چیزایی دارند که من ندارم و من هم چیزهایی دارم که اونها ندارند خوب اینطور زندگی خیلی خوشایند تره تا اینکه جایی باشی مثل من که همش شاهد خوشبختی و بزن و بکوب دیگرانم و فقط حسرت و ترحم نصیب من هستش.حتی خدا رو خیلی شکر میکنم که دانشگام افتاد یک شهر دیگه که باعث بشه ادمهای مختلف رو با سختیهایی که میکشند ببینم و روزی صد بار خدا رو شکرکنم.به نظرت چند تا آدم دل شکسته مثل من و تو و خیلیهای دیگه حتی توی همین سایت یک مرتیه خدا روصدا بزنیم تاثیری نداره؟محاله .برام دعا کن من هم برای تو و بقیه دعا میکنم هرروز

تصویر آرام
نویسنده آرام در

سلام

دوست عزیزم کاملا درکت می کنم...

متاسفانه در محیط های درمانی نظیر بیمارستان ( چون خودم تجربه کردم ) معمولا سریع حرف می سازند و پشت سر همکاران حرف می زنن و ازاون بدتر رابطه همکاران مرد و زن خیلی راحت و ...متاسفانه...

اما خدارو شکر تا حالا با چنین موردی مواجه نشدم و علت موفقیتم هم فکر می کنم سنگینی و وقار در نگاه و برخورد قاطع اما کاملا دوستانه و اجتماعی با همکاران بوده باشه و اینکه صداقت در گفتار و امانت داری در کار و نشون دادن این ویژگی ها به سایر همکاران و البته اثبات این مسئله باعث ایجاد یه تصویر خوب و زیبا در ذهن دیگران بوده باشه...که البته اگر از روی ریا و ظاهر سازی باشه بالاخره یه روزی خودت و لو می دی اما اگه واقعی باشه و رفتار ناخودآگاه و درونیت باشه خدا هم کمکت می کنه...و یا وقتی عده ای از همکاران غیبت همکار دیگه رو می کنند همراه نشدن با سایرین خودش نشون دهنده اعتقاد محکم شماست...

و این تجربه رو به این دلیل که خدمت شما عرض کردم که یه تجربه شخصی بوده و خدایی نکرده حمل بر تعریف نبوده باشه و یا خدایی نکرده به شما جسارت نکرده باشم که شما چنین رفتاری ندارید...

اما با تمام صحبت هایی که گفتین و اینکه مثل خیلی از دخترهای هم سن خودتون از خیلی مسائل دور بودین و پاک موندین  مطمئنم یه روز قشنگ میاد که خدارو هرچقدرم برایش شکر کنین کمه...

از کجا معلوم شاید همین ناامیدی شما رو دور کرده باشه و سدی شده واسه نرسیدن شما به خواستتون...

واستون با تمام وجود آرزوی خوشبختی می کنم...ان شاالله هرچه زودتر به خواسته دلتون برسید.

تو دلشکستگی هاتون واسه منم دعا کنید.

تصویر sagheh
نویسنده sagheh در

احساس گدايي رو دارم كه تكه داده به ديوار ...فقر امانش و بريده اما ميدونه اگه غرورشم بذار زمين چيزي نصيبش نميشه..

مجبوره فقط نگاه كنه... فقط نگاه كنه..

 

تصویر sagheh
نویسنده sagheh در

سلام q عزيز...

دعا تو زندگي تأثير داره درسته ...نمي تونم كتمان كنم...دعاي عهد خونم،زيارت عاشورا خوندم،دعاي سريع الاجابت مقاتل رو خوندم كه ميگف اگه دعات مستجاب نشد لعن كن منو...100 مرتبه نصف شب خوندم... و... و... و...

حال دعاندارم...

دست رو دلم نذار ..تمام دنيا پا گذاشتن رو گلوم..دارم خفه مي شم...برا من همه ي راهها به بن بست ميخوره

اگه پسر بودم يكصدم اينكارارو نياز نبود بكنم...يادم مياد بچه كه بودم تو فيلما ، يا بزرگترا ميگفتن دختر خوب رو روهوا ميبرن..دختري كه سرشو انداخته پايين و آسته ميره آسته مياد..

بزرگ كه شدم اين دختر خوب  مساوي دختري دكتر، يا كارمند در حين حال زيبا ، كاري و شاد و بابا ي پولدار و...

بيشتر از همه از اين لجم ميگيره اين همه عجز و التماس برا كسي كه بعد ازدواج بايد چهار چشمي بپايي يبار از دستت نره، يه بار دلشو نزني بره سراغ يكي ديگه ...آره مهريه هست اما آِا مهريه جبران دل شكسته ي منو ميكنه ..

من نمي دونم به كدوم گناه كبيره دختر شدم روي زميني كه منو نمي فهمه ...دختر بودن خوبه اما برا جايي كه بفهمنت...

تا حالا نشستي ببيني عشقت داره ميره و كاري نمي توني بكني ...تا حالا سرت داد زدن و از ترس لال شده باشي و خودتو ببيني كه چقدر ناتواني..

تصویر royal.mahdi

سلام تبریک میگم از اینکه یه گناه رو انجام ندادید ولی باید قول بدید اون یکی رو هم حذف کنید چون مشکلاتی رو در زندگی الان و آینده با همسر به وجود میاره یعنی اینو بدونید 15 درصد طلاقها به دلیل خود ارضاییه قبل ازدواجه. فرصت کمه که برات توضیح بدم.

احتراما ، ازدواج یه تقدیره  باید امیدوار بود که همسر ایده ال گیر ادم بیاد نه ایکه همسر گیر ادم بیاد.

مطمئن باش خدا همسری که لایقت هست رو  بهت میرسونه نگران نباش

عرضی نیست

تصویر qaz
نویسنده qaz در

بله درسته.متشکرم از اینکه راهنماییم فرمودید.

تصویر پریزاد

خانمq واقعا معذرت میخام که به حای نظر دادن خودمم دارم درخواست کمک میذارم

من تازه عضو شده میخام سوالاتم رو ارسال کنم اما قسمت ارسال پیام رو که میزنم و لینک مورد نظر رو باز میکنم مینویسه ((شما اجازه دسترسی به این صفحه را ندارید.)) لطفا دوستان راهنمایی کنن چون هر راهی به ذهن خودم رسیده رفتم اما درست نشده crying مرسی

تصویر mostafavi
نویسنده mostafavi در

لطفا به این لینک مراجعه کنید فقط قبل از آن مطمئن باشید که از کاربری خودتان خارج نشده باشید.

تصویر kia1991
نویسنده kia1991 در

سلام بر شما.

من نمیگم مثل اون دخترا برید بلوتوث بازی کنید یا اس ام اس بازی...ولی گمونم برخورد شما برای بقیه اینگونه تلقی شده که شما مغرور هستید....راستشا بخواهید مثل اینکه تو جامعه ما اون دخترا بهتر براشون خاستگار میاد،چون میگن اجتماعی هستن!!!!!

 

من نمیدونم رفتار شما با محرم و نامحرم چطوریه...بهتره با یه مشاور مشورت کنید..شاید نیاز به تجدید نظر باشه.

 

ولی همین که تو این جامعه تونستید خودتون رو از گناه بازدارید تبریک میگم بهتون.

تصویر kia1991
نویسنده kia1991 در

اینکه نوشتم رفتارتون با محرم و نامحرم منظورم اصلا این نبود که شما طوری حرف میزنید که انگار دنبال خاستگارید....اصلا...منظورم طریقه ارتباطه...مثلا بعضی خانما هستن تا بهشون سلام میکنی انگار فکر میکنن میخوای بخوریشون...یه س میگن یعنی جواب سلامتا دادن....بعضیاشونم هستن تا سلامشون میکنی جوری جواب سلامتا میدن که انگار میخوان بخورنت!!!!....البته در مورد آقایونم صادقه....

 

منظور این بود

تصویر qaz
نویسنده qaz در

حالا اگه یک راهنمایی بخوام : من در مورد ازدواجم کاری نمیتونم بکنم و سپردم به خدا ولی چیزی که آزارم میده اینه که چرا بعضیها در مورد من فکر بد میکنند.من معلوم نیست کی ازدواج کنم ولی میخوام حداقل توی این مدت کسی بهم بی احترامی و توهین و ... نکنه چون بالاخره مجبورم توی جامعه زندگی کنم و به خصوص مجبورم سر کار و بیمارستان  برم  که اونجا طبیعتا با افراد زیادی باید سر وکله بزنم.میخواستم راهنمایی بدید مثلا چه رفتارهایی از دختر ببینند  باعث میشه که به خودشون اجازه همچون فکرهایی بدهند؟مثلا من توی دانشگاه با همکلاسیها فقط در حد جواب سلام ارتباط دارم توی محل کار هم غیر از سلام علیک گاهی پیش میاد که حضورا یا تلفنی سوال بپرسم یا جوابی بدهم که اگر حضوری باشه هیچگاه حتی به صورت فرد هم نگاه نمیکنم و کوتاه حرف میزنم وقتی هم پیش بیاد تلفنی فقط فقط در ساعتهای کاری مثلا 12ظهر تلفن یا پیامک میزنم.به نظرشما کجای اینها باعث میشه که بهم برچسب بزنند؟جدا راهنماییم کنید

تصویر مروارید

سلام دوست خوبم

کیو جان تفکرات ما باعث میشه دنیامون رو بسازیم همیشه حدو حدودت رو مشخص کن نه ازاین ور بوم بیافتی نه ازاون ور بوم اگر دیدی کسی هم از حد خودش فراتر رفت سرد باهاش برخورد داشته باش تا بفهمه پاشو از گلیمش فراتر گذاشته.

ولی این رو بدون کسی که بخواد حرف بزنه راجع به ترک دیوارم حرف براگفتن داره مهم اینه که تو مطابق با دستور دینت عمل کنی و کاری که خدامیپسنده انجام بدی اون جاست که خدا کمکت میکنه و حتی اگر همه ی ادما بخوان بهت تهمت بزنن از اونجایی که پاکی خدا از فتنه هاشون نجاتت میده . برای خودم چندین بار پیش اومده که خوشبختانه تیرشون به سنگ خورد.cheeky

تصویر امیر 12

چه جالب .........

جریان زندگی منه ...

دقیقا منم دارم میروم دنبال زن مطلقه و اینا ..

با این تفاوت که من 10 سال از شما بزرگترم .. :)

تصویر qaz
نویسنده qaz در

ضمنا در جواب جاده :فکر نمیکنم هیچ دختری دلش بخواد همسر دوم بشه و من هم از این قاعده مستثنی نیستم .اینکه گفتم شاید مجبور بشم اخرش خدای ناکرده خدای ناکرده خدای ناکرده همسر دوم بشم چون گاهی خیلی ناامید میشم که چرا مورد پسند پسرای مجرد نیستم ولی اقایون متاهل تا دلتون بخواد بهم توجه میکنن طوری که اعصابم خرد میشه و میخوام هر حرفی رو بارشون کنم.ضمنا قبول دارم که اغراق کردم مثلا هیچکی توی مسجد بهم نگفت که "پسرم  نمیخواد از تهران زن بگیره" ولی خیلی از نگاهها و برخوردها از صدتا حرف گویا تره.مسلما من هم دلم میخواد اگه ازدواج کنم با یک فرد مناسب و درستکار باشه ولی شما هم خیلی بی پروا حرف می زنید.

تصویر road
نویسنده road در

من جدی صحبت کردم نه بی پروا

حتی اگه پسرای مجرد بهتون توجه نکنن شما حق ندارین زندگی یک زن دیگه رو خراب کنین.فرض کنین شما با یک نفر ازدواج کنین ولی یک زن دیگه برای برطرف شدن نیازش بیاد زن دوم شوهرتون بشه.

مطمئن باشید شما و هیچکس دیگه ای نمیتونه ذهن بقیه رو بخونه. پس چجوری شما ذهن اون خانوما رو خوندید؟حدس میزنم اینکه میگید مردای متاهل به شما توجه میکنن هم به خیال خودتون ذهنشون رو خونده باشید.

ضمنا توی اون نظرم یک سری مسائل دیگه مطرح شد که شما جوابشو ندادین

تصویر qaz
نویسنده qaz در

من از خدا میخوام همه چیزایی برام اتفاق افتاده و اینجا گفتم سوءتفاهم باشه و من در اشتباه باشم.چون من یک نفر هستم و میتونم خودم رو تغییر بدم ولی جامعه متشکل از چندین نفر هستش بنابراین تغییر یک نفر راحت تر از تغییر چندین نفر هستش.باز هم امیدوارم تهمت زده باشم و حاضرم حتی این گناه رو به گردن بگیرم!!!!!!!!!!!

خوب من فکر میکردم دیگران از ظاهر من خوششون نمیاد براهمین با من اونطوری رفتار میکنند و دلمو میشکنن و بهم بی احترامی میکنن.مثلا اون اقایی که توی محل کار جواب سلاممو نمیداد ولی ساعت 10 شب شست تا پیامک با هزار تا سلام و صلوات برام میفرستاد (که خودش یک بی احترامی حساب میشه)من فکر میکردم چون از ظاهر من خوشش نمیومد جواب سلامم رو نمیداد ولی وقتی ازدواج کرد چون دیگه خیالش راحت بود که دیگه زن گرفته برا همینم خیال میکرد من محتاج محبت و جواب سلامش هستم که برخوردش 360 درجه تغییر کرد با من . ولی اگه اشتباه از من بوده حتما سعی میکنم برطرفش کنم.

درکل احترام و حسن ظن چیزهایی هستن که در مورد همه باید رعایت بشه زشت و زیبا هم نداره و نباید فکر کنیم طرف چون انتظارداره احترامش حفظ بشه حتما گدای محبت هستش یا میخواد خودش رو به آدم قالب یا آویزون کنه.منظورم از حسن ظن هم این هست که در مورد دیگران گمان بدی نبریم که فکر کنیم همه بدند  پس من باید براشون قیافه بگیرم.

شما هم برامن دعا کنید که هیچوقت همسر دوم کسی نشم انشاالله...

تصویر qaz
نویسنده qaz در

سلام میکنم به همه دوستان عزیزم  که مثل همیشه بهم ارامش دادند از جمله دخترخانم عزیز و متشکرم از اقای مصطفوی.اقای مصطفوی خیلی ممنونم امیدوارم خدا اجرتون بده همین قدر که به حرف من گوش کردید و جوابهای مناسبی دادید برام  کافیه چون بلا نسبت شما خیلی ها هستند که این مساله رو مسخره میکنند از جمله پیش نماز مسجد دانشگامون که مشاوره ازدواج هم میده همه هم سرش قسم میخورن ولی خوب گوشش به این طور حرفها عادت نداره و بیشتر عادت کرده به شنیدن خبرای خوش وگل و بلبل  که حالا نمیخوام بحثشو پیش بکشم.ولی یک مساله ای که هست اینکه اولا درمورد راهکاراتون باید بگم که متاسفانه حناهای من برای کسی رنگ نداره.مثلا من خیلی اوقات مسجد میرم  یا خیلی از جمع های زنانه مثل محافل مذهبی و... متاسفانه نمیدونم روی پیشونیم چیزی نوشته که وقتی میرم دقیقا انگار همه میفهمن و با رفتاراشون میخوان بهم بگن که برو خدا روزیت رو جای دیگه بده.امیدوارم ریا نباشه ولی مثلا من رفتم مسجد شهرستانی که توش درس میخونم وقرار بود اونجا بعد از ظهرها سر یک ساعت خاصی برم اونجا و حلقه مطالعاتی شهید مطهری تشکیل بدم که خانمها درش شرکت کنند.خداروشاهد میگرم فقط نیتم رضای خدا بود.باور نمیکنید به خانمهای که توی مسجد نشسته بودند اعلام کردم که "من فردا ساعت فلان سیر مطالعاتی شهید مطهری رو در مسجد میخوام شروع کنم مایل بودید تشریف بیارید".همین شد که با انواع هجمه نگاهها و سوالهای بیخودی و توهین امیز مواجه شدم  مثلا "تو اگه راست میگی چرا به همسن و سالای خودت یاد نمیدی؟" یا "من پسرم  گفته نمیخوام از تهران زن بگیرم"و...

خلاصه مثل چی پشیمون شدم و فقط کم مونده بود کتکم بزنند که اگه میزدند بازم شرف داشت به اون حرفها و نگاههای بدشون.حالا در مورد اینکه به اقایان متاهل یا افراد واسطه بسپارم اول اینکه من به عنوان دختر هیچوقت به طور مستقیم به کسی نمیگم که برای من فردی رو معرفی کن یا ....اگر هم این کار رو بکنم غیر مستقیم ولی حتی الان طوری شدم که غیر مستقیم هم صلاح نمیدونم چون آدم از یک سوراخ ده بار گزیده نمیشه.اولا که الان واسطه دلسوز کجا بود که نخواد سر آدم منت بذاره به خصوص برای من که نه قد دومتری دارم نه پوست سفید برفی.(البته خدارو خیلی شکرمیکنم بابت همه نعماتی که بهم داده)اقای مصطفوی من کم از دست همین واسطه های خیرخواه نکشیدم که حالا بخوام خودم دستی دستی بهشون رو بندازم.اقای مصطفوی حرفهای شما همش درست بود ولی وقتی من میخوام از شر نیش و کنایه های اطرافیان و یا عشقولانه هایی که توی همین فیلمهای خودمون یا نه اصلا صحنه های به شدت رمانتیکی که توی خیابون و مترو و حتی دیگه توی مسجد و حرم و امامزاده ها هم راه پیدا کرده (منظورم همون زوجهای خوشبختی که میخوان شادیهاشون رو با بقیه تقسیم کنند برای همین عشق بازیهاشون رو به جای خونه میارن وسط خیابون یا حتی حرم و امامزاده و...)راحت بشم و لحظه ای ارامش پیدا کنم مجبور میشم یکم فکرم رو مشغول کنم یا توی ذهنم داستان بسازم  که دیگه وقتی شروع میشه تموم شدنش با خداست فقط هم به زمان خواب مربوط نمیشه.شاید برای خیلیها راحت باشه که بگن روزه بگیر تل ترک کنی یا یک لیست بلند بالا از خوراکیهایی بدهند که غریضه  رو کم میکنه و یا ....ولی تا خودشون توی این شرایط قرار نگفته باشند نمیفهمند که فقط بعد جسمیش نیست که آزار میده بلکه بعد روانی و عاطفیش هم هست.امیدوارم لااقل بتونم با مشغول کردن خودم به دعا و یادگیری و غیره حداقل یکم از این افکار فاصله بگیرم.پناه بر خدا

تصویر امیر 12

بعضی از مردم این کشور چقدر بی شعورند ...

به شخصه به من هم خیلی برخورد اون جواب ها رو خواندم که به شما دادن ...

و در آخر باید بگم من در این شرایط قرار گرفتم و شما را تماما درک می کنم !!!

تصویر mostafavi
نویسنده mostafavi در

این نکته را مدنظر داشته باشید که حالات روحى و روانى انسان هميشه يكنواخت نيست؛ بلكه حالات روحی انسان توأم با فراز و نشيب‌هایی است؛ بدین معنی که گاهی انسان شاداب و با نشاط است و گاهی نیز ناراحت و غمگین.

ولی اگر تایم و مدت زمان ناراحتی و بی‌حوصلگی، بر دوران نشاط و شادابی، غلبه کند و یا به گونه‌ای باشد که اکثر اوقات و یا همه اوقات ناراحت و غمگین باشد، و این وضعیت ادامه داشته باشد، می‌تواند بیانگر افسردگی مقطعی برای فرد باشد که باید برای رفع این مشکل چاره‌ای اندیشید. البته باز هم جای نگرانی نیست؛ چون که بسیاری از افراد جامعه افسردگی را به نحوی در زندگی خود تجربه کرده‌اند، و این بیماری یا مشکل خوشبختانه قابل درمان است.

امّا عوامل بوجود آمدن این حالات روحی منفی در شما تاحدودی مربوط به نیاز عاطفی به جنس مخالف است و بخشی از آن هم تنهایی و نداشتن برنامه و هدف مشخص در زندگی است. در مورد نیاز عاطفی‌تان هر چند که نمی‌توانید در حال حاضر از آن بهره ببرید ولی این نیاز عاطفی را می‌توان تاحدودی از ارتباط با مادر، خواهر، برادر، دختران فامیل و دوستان برطرف کرد.

از طرفی سعی کنید با افراد مثبت نگر، فعّال، با نشاط، بیشتر معاشرت کنید و از معاشرت با افرادى كه ضد این موارد یادشده هستند، اجتناب کنید.

با آرزوی موفقیت

تصویر mostafavi
نویسنده mostafavi در

از طرفی مطمئن باشید که هرگاه محدوده زندگی شما کوچک شود، اتفاقات کوچک در آن برای شما بزرگ جلوه پیدا می‌کند ولی اگر محدوده زندگی شما بزرگتر شود، مسلما اتفاقات بوجود آمده در آن برای شما کوچک می‌شود.

تا به حال توجه کرده‌اید که وقتی کره زمین را مشاهده می‌کنید، چقدر شهرها و کشورها و ... برای شما کوچک می‌شوند و اگر فرض بگیریم هنگام مشاهده شما، در یک جایی و در یک منطقه‌ای از این کره زمین اتفاقی یا رخدادی بوجود بیاید، چقدر این مسأله برای شما کوچک و چه بسا کم اهمیت جلوه پیدا می‌کند.

بنابراین سعی کنید محدوده زندگی خود را گسترش دهید؛ محدوده زندگی شما می‌تواند در درجه اول خانواده باشد و بعد محله‌ای که در آن زندگی می‌کنید؛ یعنی همسایگان، اقوام و فامیل، هم‌دانشگاهی‌ها، هم‌کلاسی‌ها، مسجد محله‌تان، شهرتان، کشورتان... .

هر چقدر محدوده زندگی‌تان بزرگتر باشد، جزئیات آن برای شما کوچکتر خواهد شد. پس نوع نگاهتان را تغییر دهید.

تصویر road
نویسنده road در

حتما رفتارتون جور خاصیه که همه میفهمن دنبال ازدواج هستین وگرنه مطمئن باشید روی پیشونیتون چیزی ننوشته

خودتونم میدونین صحنه های رمانتیک فیلم ها و ... رو همه میبینن ولی میشه بگین چند نفرشون اینقدر تحت تاثیر قرار میگیرن؟

خیلی از دخترای همسن شما یا بزرگتر از شما هستن که نیازشون به اندازه شماست و هنوز ازدواج نکردن و به گناه هم نیفتادن ولی هیچ کدوم اینطوری ناله نمیکنن

بدونید قصد ازدواج داشتن با دنبال ازدواج بودن فرق میکنه.کسی که دنبال ازدواجه کل فکر و ذکرش میشه همین و از بقیه جنبه های زندگیش عقب میمونه

شما میگید پسرای مجرد تحویلتون نمیگرفتند اما بعد از ازدواجشون که براتون فرقی نمیکرده تحویلتون بگیرن یا نگیرن تحویلتون گرفتن.این نشون میده شما دنبال جلب توجه اونا برای ازدواج بودید وگرنه تحویل گرفتن یا نگرفتن قبل و بعد از ازدواجشون اینقدر براتون فرق نمیکرد. اونا متوجه شدن و شما رو تحویل نگرفتن و شما برای انتقام به اونا تهمت هیز بودن زدید.امکانش هست تا حدودی درست گفته باشین ولی مشخصه که خیلی اغراق کردین

به نظر من فکر اینکه زن دوم بشید رو از سرتون بیرون کنید چون درسته نیازتون رفع میشه ولی اه و نفرین یک زن دیگه که شما وارد زندگیش شدید تا ابد دنبالتون خواهد بود.خودتون رو جای اون زن بذارید.

بدونید خیلی از دخترا هستن که با وجود سن بالا ازذواج نکردن و به گناه هم نیفتادن.پس اینقدر حق به جانب صحبت نکنید و بدونید اگه به گناه بیفتید خودتون مقصر هستین.

نمیدونم تا حالا عاشق کس خاصی شدین یا نه ولی به نظر میاد فقط دنبال این هستید که یکی بیاد و باهاتون ازدواج کنه تا نیازتون رفع بشه و این توی رفتارتون معلوم شده و باعث شده اون خانوما توی مسجد نگران پسراشون بشن.البته اونایی که کنایه میزنن خیلی اشتباه میکنن و من از اونا ذفاع نمیکنم

پیشنهاد من اینه که به بقیه جنبه های زندگی هم دقت کنین و فقط دنبال ازدواج نباشین.

تصویر girl
نویسنده girl در

سلام کیو جان من بهت جوابمو فرستادم ولی جواب ندادی ببین من نمیتونم قول بدم سر ی ساعت خاص بخونم من هرساعتی بتونم میخونم ایرادی ک نداره؟؟؟
لطفا جواب بده منتظرم

تصویر mazhararamesh

مخاطب گرامی!

ایمان و ارزش های فرهنگی شما در این برهه از زمان دست مریزاد داره، به خودتون ببالید و از خدا را با حال یونسیه صدا بزنید تا به نتیجه برسید

آقای جوادی آملی فرمودند:اگر ذکر یونسیه رو یک بار هم بخوانید ولی با حال یونسیه جواب میگیرید

 

موفق و موید باشید

تصویر هانا
نویسنده هانا در

این حرفا برا یه دختره 23 ساله زوده نا امید برا چی شدی شما فقط زود تو این فکرا افتادی برا همین الان احساس میکنی خیلی دیره نگران نباش شما هم ازدواج میکنید بسپار دسته خدا انقد نگران نباش نگرانه خواستگار اومدنو نیومدن نباش از خدا همسره خوبو مناسب بخواه نه خواستگار و نه پسرایی که وقتو زندگیشونو با ارتباط با دخترای مردم میگذرونن اونا که ارزشه فک کردن ندارن برا چی ناراحتشون میشی با مادرت در میون بذار از واسطه استفاده کنید شما یه واسطه پیدا کنید تا خواستگار براتون بفرسته و معرفیتون کنه با نشستن حسرته زندگیه بقیه رو خوردن یا با پسرا دوست شدن نمیشه یه ازدواجه خوب داشته باشید که

تصویر anoosh
نویسنده anoosh در

سلام،

بله كه ميشه ، يك روز مي آيد تو همين سايت حاضر مي شيد در حالي كه ان شاءالله ازدواج كرده ايد و يا حتي بچه دار شده ايد؛ اما فقط تفاوت در اين هست كه اون روز وقتي به گذشتتون و دوران مجرديتون فكر مي كنيد ، مي خواهيد به ياد شكست ها و گناه هاي اين دوران بيفتيد و با شرمندگي از اون ياد كنيد يا مي خواهيد با رضايت از موفقيت ها و مقاومت هاتون در برابر هواي نفس و شيطان ياد كنيد. اگر دنبال موفقيت و سربلندي در اين دوران هستيم بايد به ياري خدا مشكلاتش رو هم تحمل كنيم.

موفق باشيد

تصویر ساقی کوثر saghi67

اینو میگم که بنده با تمام وجود افتخار میکنم به ئختران پاک امثال شما که تعدادشون خیلی کم هست

مطمئن باشید هرکس یه روزی داره وتقدیر وقسمت شما هم ایشالا به زودی زود فرا میرسه به خودتون افتخر کنید که تا به حال با هیچ پسری نبودید ایشالا یه پسر خوب مثل خودتون همسر آینده تون میشه مطمئن باشد

تصویر girl
نویسنده girl در

سلام دوست جونم...برات فرستادم ایمیل کردم حرفمو...
ولی در رابطه با این پستت بهت بگم اصلا اصلا ب همسر دوم فکر نکن جدی میگم چون تو ناخوداگاه خودت میونه و واقعا ب واقعیت تبدیل میشه هرچی فک کنی بهش واقعا میرسی من واقعا معتقدم...مخصوصا اگه منفی باشه و دلت نخواد ولی تو ناخواداگاهت از اتفاق افتادنش میترسی...این همسر دوم هم همینه اگه اینطور فک کنی همین هم خواهد شد...
سعی کن ب ویژگی هایی ک دوس داری همسر ایندت داشته باشه فکر کنی و بخودت بگی مطمعن باش تاثیر داره...چون از نزدیک دیدم ...من دخترعموم دقیقا مث تو بود همش فک میکرد نکنه من با کسی ازدواج.کنم ک یبار طلاق گرفته باشه میگفت همش میترسیدم و همش تو ذهنم این رد میشد ولی اخرش چی شد همین شد واقعا هم اخرسر با کسی ازدواج کرد ک اون اقا یبار تو زندگیش شکست خورده بود...
همه این اتفاقا ب نگرش و فکر ما بستگی داره ...
ازاین فکرا نکن...

تصویر mostafavi
نویسنده mostafavi در

این مشکلی که مطرح کردید تاحدودی به یک مشکل فراگیر برای تعداد قابل توجه‌ای از دختران تبدیل شده است. لذا این مشکل تنها مشكل شما نيست. البته وجود چنين مشكلاتى تاحدودی طبيعى است و عوامل متعددى در بروز آن دخيل هستند و بعضى از اين عوامل در دست شما نيست. در اين صورت نبايد نگران آن باشيد و ذهن خود را به آن مشغول کنید به گونه‌‏اى كه مانع زندگى روزمره شما شود.

اطمینان داشته باشيد که اگر به خدای متعال توكل كنيد و تمام امور زندگى خود را به او واگذار کنید، خداوند به بهترين شكل، به آن رسيدگى می‌کند؛ چون که او خير و صلاح بندگانش را بهتر از من و شما مى‏‌داند. خدای متعال در این باره در سوره بقره آيه 216 فرموده است: «... وَ عَسَى أن تَكرَهُوا شَيئاً وَ هُوَ خَيرٌ لَكُم وَ عَسَى أن تُحِبُّوا شَيئَاً وَ هُوَ شَرٌ لَكُم وَ اللهُ يَعلَمُ وَ أنتُم لَا تَعلَمُون؛ چه بسا چيزى را خوش نداشته باشيد حال آن كه خير شما در آن است و يا چيزى را دوست داشته باشيد، حال آنكه شر شما در آن است و خدا مى‌‏داند و شما نمى‏‌دانيد.»

از طرفی هیچ فردی نمى‏‌تواند تمام شرائط و امكانات را بر وفق مراد خود فراهم کند، ولى مى‌‏تواند خود را با شرائط موجود وفق دهد و هماهنگ سازد در صورت اول هميشه نگران و ناراحت و غمگين و افسرده خواهيد بود و در صورت دوم با ابتكار و خلاقيت و بهره‏‌مند شدن از ديگر توانمندي‌هاى خود، شاد و با نشاط زندگى خواهيد كرد و فعّال و سر زنده با همان امكانات و شرائط موجود، زندگى را بر خود آسان خواهيد گرفت. بنابراين هيچ گاه نبايد اين موضوع مانع عمده‏‌اى بر سر راه ادامه زندگى و... شما باشد.

بله درست است که هر دختری به سن و سال شما نیاز به ازدواج و شروع یک زندگی مشترک دارد ولی باید با زمینه سازی، تغییرات اساسی در خود می‌توانید یک زندگی جدید را تجربه کنید.

نکته؛ اینکه تا به حال با هیچ جنس مخالفی، رابطه برقرار نکرده‌اید، این یک نقطه مثبت برای شما محسوب می‌شود و از این جهت قابل ارزش است. (مطمئنا دوستی با جنس مخالف نه تنها مشکل را به صورت اصولی حل نمی‌کند؛ بلکه به مشکلات شما اضافه می‌کند.)

با اندک تحلیلی در اطرافیان خود چه بسا بتوان گفت عمده علل خواستگار نداشتن بعضی از دختران را در این دو مورد جستجو کرد:

اول: پسر آماده ازدواج که شرایط مورد نظر خانواده دختران را داشته باشد کم است.
دوم اینکه: تعداد قابل توجه‌ای از پسران تاحدود زیادی بخاطر شرایط محیطی و دیدن صورتهای زیبا بد پسند شده‌اند.

این هم بدلیل فرهنگ نادرست جامعه است که ازدواج را سخت کرده و موجب شده دخترهای خوب خواستگار نداشته باشند. لذا در درجه اول، می‌توان گفت: علت خواستگار نداشتن بسباری از دختران، ناشی از عوامل بیرونی است.

امّا می‌توان با زمینه سازی و از میان بردن موانع، این مشکل را به حداقل رساند. مثلا شما می‌تواتنید با توجه به راهکارهایی که ارائه می‌شود، برای همسریابی خود زمینه سازی کنید و احیانا موانع موجود را از میان بردارید:

راهکارهایی برای همسریابی شما:

- حضور آراسته در مجالس زنانه داشته باشید.(این حضور آراسته باعث می‌شود که بیشتر دیده شوید و بیشتر دیده شدن هم باعث می‌شود که بیشتر در معرض انتخاب قرار بگیرید.) سعی کنید بیشتر در مجالس و محافل اقوام و آشنایان شرکت کنید.

- حضور فعال و سنگین در محافل مردانه البته با حفظ شؤونات دینی داشته باشید؛ زیرا می‌تواند باعث شود که شما بیشتر مورد انتخاب آقایان قرار بگیرید.

- شما می‌توانید با حفظ حياء و عفت لازم از وساطت يك فرد ديگر به ویژه از مردان متاهل و متعهد از بستگان و آشنايان قابل اعتماد خود، كمك بگيريد تا شايد شما را به افرادى كه درصدد ازدواج هستند معرفى كنند و يا حتى افرادى را براى خواستگارى كردن به منزلتان راهنمايى کنند.

- همچنین شما می‌توانید به افرادى كه در محله و پیش اقوام و آشنايان، نقش واسطه در اين امور را معمولا به عهده دارند خواسته خود را بگوييد تا آنها در اين مورد شما را به افراد درصدد ازدواج معرفى كنند. البته توجه داشته باشید که در اعلام خواسته خود خيلى دقت كنيد كه به سوء استفاده و بدبينى منتهى نشود.

- سعی کنید تا جایی که امکان دارد از ملاکهای ترجیحی کوتاه بیایید. حد کوتاه آمدن دختران برای پرهیز از تجرد یا تاخیر ازدواج این است که تنها در صورت نبود ملاکهای اصلی که زندگی را غیر قابل تحمل می‌کند طرف را رد کنند و در غیر آن تا می‌شود از ملاکهای ترجیحی کوتاه بیایند.

منظور از ملاکهای اصلی ازدواج؛ این است که بودن آن ملاکها برای فرد بسیار با اهمیت است و قابل چشم پوشی نیست؛ مانند اخلاق و رفتار خوب طرف مقابل. اما ملاکهای ترجیحی ملاکهایی هستند که بودنشان خوب است ولی اگر هم نبود، برای فرد قابل تحمل است مانند نداشتن تحصیلات بالا و ...

- عمل به نسخه آیت الله بهجت(ره): خواندن نماز جعفر طیار و بعد سر به سجده گذاشتن و با گریه از خدا خواستن، نیز بسیار تاثیر گذار است.

البته توجه داشته باشید این راهکارهایی که ارائه می‌شود بستگی به شرایط و موقعیت شما دارد و اگر فکر می‌کنید شرایط و موقعیت بعضی از راهکارها را ندارید، لازم نیست که همه این راهکارهایی که ارائه شد را انجام دهید.

البته توجه داشته باشید که هیچگاه فکر نکنید که چون تا به حال ازدواج نکرده‌اید، یک انسان شکست خورده هستید؛ بلکه سعی کنید در همان موقعیتی که هستید یک انسان موفقی باشید. برای این منظور بهتر است به این راهکارها توجه داشته باشید؛

- سعی کنید مهارتهای زندگی و ارتباطی خود را ارتقاء دهید و تلاش کنید مهارتهای زندگی خود را از طریق؛ مسئولیت پذیری، بالا بردن آستانه صبر و تحمل در هر شرایطی، بکار بردن تفکر منطقی و عقلانی در شرایط مختلف، مطالعه، ارتقاء مهارتهای ارتباطی درست و... بالا ببرید که مسلما همه اینها باعث افزایش اعتماد به نفس شما نیز می‌شود.

- در نشستهای دوستانه و فامیلی و همچنین سفرهای جمعی و کلاسهای مختلف بیشتر شرکت کنید که همگی اینها باعث ارتقاء مهارتهای ارتباطی، زندگی و همچنین باعث بالا رفتن اعتمادبه نفس شما هم می‌شود.

نکته: وقتی به اندازه کافی اعتماد به نفس شما بالا رود، باعث می‌شود که شما به تدریج نسبت خود احساس رضایت داشته باشید و در ادامه حس موفقیت در شما بوجود بیاید.

- سعی کنید از تنهایی که باعث بوجود آمدن افکار یا نگرشهای منفی نسبت به زندگیتان می‌شود، جدا خودداری کنید.

- ارتباط عاشقانه قلبی با خدا و اهل بیت(علیهم السلام) را بیشتر کنید و سعی کنید در مورد نحوه و روش زندگی انسانهای بزرگ بیشتر مطالعه کنید، سعی کنید بعضی از رفتار انسانهای بزرگ را بکار گیرید و دقت کنید که راز موفقیت انسانهای بزرگ در زندگی چه بوده است.

- با افرادی که نگرش مثبت و پر انرژی هستند، بیشتر رفت و آمد کنید.

- توجه داشته باشید که تغییر روحیه و نوع تفکر شما نیاز به زمان، صبر و اراده قوی است.

با آرزوی موفقیت

صفحه‌ها