از وقتی عقد کردیم روز به روز عصبانی تر میشه

09:17 - 1401/05/26

سلام
من تو عقدم با نامزدم دعوامون شد دوساله نامزدیم اونم از بچگی عاشقم بوده ولی یه مدتی بود سریع عصبانی میشد وحرفام دیگه براش مهم نبود باهام سرد شده بود الآنم میگه طلاقت میدم باورم نمیشه نمیدونم دلیل این رفتاراش چیه۱سال اول خوب بود ولی از وقتی عقد کردیم روز به روز عصبانی تر میشد که حتی منم از خودش میروند
بابامم با دومادش ومن زیاد خوب نیست من به نامزدم درباره رابطه خودم و بابام چیزی نگفتم ولی بابام باهاش طوری رفتار کرد که دیگه خونمون نمیاد ومیگه از بابات متنفر شدم وبه خاطر تو هم حاظر نیستم بیام خونتون

 

----------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد:  https://btid.org/fa/user/register

انجمن‌ها: 
http://btid.org/node/217640
تصویر mohammadi
نویسنده mohammadi در

عرض سلام و احترام

متاسفانه از سن خود و همسرتان و میزان تحصیلاتی که دارید و رفتاری که باعث کدورت بین پدرتان و همسرتان شده به صورت دقیق چیزی بیان نکردید.

همچنین پیرامون اختلافاتی که با نامزدتان دارید و این که فرمودید "من تو عقدم با نامزدم دعوامون شد ... ولی یه مدتی بود سریع عصبانی میشد و حرفام دیگه براش مهم نبود باهام سرد شده بود الآنم میگه طلاقت میدم باورم نمیشه" بیان نکردید همسرتان دقیقاً از چه رفتارهایی که شما انجام می‌دهید عصبی می‌شود و دعوای آخرتان بر سر چه موضوعی بوده.

همچنین نفرمودید اختلاف بین شما و پدرتان به چه علت بوده و هست.

آیا احساس نمی‌کنید تمایل زیادی داشته و به دنبال آن باشید که حرف خودتان را هر طور که شده به اثبات برسانید و مثلا همسرتان را با خود همراه کنید؟

با توجه به این که فرمودید ایشان از کودکی عاشق شما بوده پس قاعدتا نسبت به هم شناخت داشته اید، ممنون می‌شویم بفرمایید علت طولانی شدن دوران نامزدی شما چه بوده است؟

با توجه به ابهاماتی که در سوالتان وجود دارد و ویژگی های روحی و رفتاری شما و همسرتان به درستی انعکاس داده نشده و ما از آن بی اطلاع هستیم نمی‌توانیم راهنمایی لازم را داشته باشیم.

اما نکته ای که از شما درخواست داریم به آن توجه داشته باشید این است که بدانید برخلاف تصور برخی از دختران و پسران دوران بعد از عقد دورانی نیست که در آن اصطلاحا همه چیز تمام شده باشد و ما بخواهیم همسرمان را همانطور که تمایل داریم پرورش دهیم!

بلکه شروعی است برای یک همفکری و یک تعامل صحیح و آغازی باید باشد برای از خودگذشتگی ها برای رسیدن به خوشبختی و موفقیت و یکی شدن.

اما به هر حال در صورت صلاحدید خوشحال خواهیم شد توضیحات بیشتری را بفرمایید تا امکان ارائه راهنمایی لازم ممکن شود.

خوشبخت باشید.

تصویر دریافت سوالات

سلام
پاسخ رو دیدم
من ۲۰سالمه نامزدم ۲۱
دبیرستان خوندم
رفتار های پدرم بامن از کودکی بوده تاجایی که یادم میاد پدرم برادرانم رابیشتر از بنده دوست داشتند ومیگفتند دختر به چه دردی میخوره و همیشه باخشونت بامن رفتار میکردند
البته الآن خواهری۸ساله دارم که پدرم ازهممون بیشتر دوسش داره
اما من که همسن خواهرم بودم بامن اینطوری نبود
هنوز هم گاهی مواقع پدرم  باهام بدرفتاری میکنه
با اینکه متاهلم
علت طولانی شدن نامزدی وعقدمون هم به خاطر این بودکه نامزدم کار میکردن وبرای هرکدوم یکسال طول کشید

تصویر mohammadi
نویسنده mohammadi در

عرض سلام و احترام مجدد

تشکر بابت توضیحاتی که فرمودید.

ممنون می شوم در مورد این مسئله هم بفرمایید چند وقت است همسرتان به شما گفته اند می‌خواهند شما را طلاق دهند؟

اختلاف شما با همسرتان در چه موضوعاتی است؟

آیا بعد از این ناراحتی و ادعای طلاق دادن با همدیگه دیدار و تعامل مثبت داشته اید یا خیر؟

تصویر دریافت سوالات

دلیل خاصی نداشت دعوامون نه همدیگه رو ۳هفته است ندیدیم هیچ وقت اینقدر طول نمیکشید که همو نبینیم

تصویر mohammadi
نویسنده mohammadi در

سلام و احترام

دوری از هم به این مدت اصلا چیزی پسندیده‌ای نیست.

آیا با هم تماسی به صورت تلفنی یا به صورت چت هم نداشتید؟!

حتما هر دوی شما هم منتظر هستید که فرد مقابل پیشقدم شود، درست است؟

از شما درخواست داریم در اولین فرصت ممکن بعد از اینکه پاسخ را مشاهده فرمودید به همسرتان زنگ زده و پیگیر حال او شوید.

و با او گفتگویی، نه از موضع ضعف و نه طلبکارانه داشته باشید.

بلکه ابراز دلتنگی و علاقه کنید و سعی داشته باشید احساسات ایشان را مدیریت کنید و اسباب را برای دیدار هم فراهم آورید.

فراموش نکنید ایشان همسر شما هست و شما نیز به او علاقه‌مند هستید، پس اجازه ندهید به این راحتی سردی بین شما حاکم شود.

منتظر این خواهیم ماند که نتیجه تعامل‌تان را بفرمایید.

مشاهده این کلیپ نیز که پیش از این آماده کرده بودم خالی از لطف نخواهد بود:

https://btid.org/fa/video/212039

موفق باشید.

تصویر دریافت سوالات

سلام
ممنونم از راهنماییتون مشکل اینجاست که نامزدم برخلاف بنده تحصیل نکرده اند وچند روز قبل بایه اکانت ناشناس به همسرم پیام دادم ومادرشوهرم جوابهای ایشون رو مینوشتند بعداز اینکه فهمیدن بنده هستم با عصبانیت پاسخ دادند
مادرشوهرم تاثیر زیادی روی رفتارهای همسرم میگذارند وهمسرم هرچه مادرشون میگن رو قبول میکنند
سعی کردم که با مادرشوهرم تماس بگیرم ولی جواب ندادند
پیام دادند ومن هم جواب دادم وگفتند که من با تو کاری ندارم وچند بار تاکید کردند که من همراه مادرم نروم خانه شان وفقط با مادرم صحبت کردند
مادرم که آمدند گفتند مادرشوهرم از تربیت بنده به مادرم شکایت کردند طوری که من خودم حرفها را باور نکردم اما حقیقت داشت البته که من هیچوقت به مادرشوهرم بی احترامی نکردم الآن که با همسرم بحثمان شد

تصویر mohammadi
نویسنده mohammadi در

عرض سلام و احترام مجدد

از شما درخواست می‌کنیم به این نکته توجه داشته باشید آن چیزی که می‌تواند شما را به خوشبختی برساند مدیریت صحیح تعاملی است که باید با همسرتان و خانواده‌اش داشته باشید.

لذا یقینا بهتر می‌بود به جای این که فرمودید "روز قبل با یه اکانت ناشناس به همسرم پیام دادم و مادر شوهرم جوابهای ایشون رو می‌نوشتند بعداز اینکه فهمیدن بنده هستم با عصبانیت پاسخ دادند" و البته ما از کیفیت پیام هایی که بین شما و آنها رد و بدل شده است بی اطلاع می باشیم، با شناسه خودتان پیگیر حال و احوال آنها به صورت متینی شده و یک تعامل عالی را رقم می زدید.

البته این که مادرشوهر شما گفتند مادرتان پیش آنها رفته تا گفتگویی داشته باشند، از تمامی صحبت هایی که بین آنها ردوبدل شده بی اطلاع هستیم و از اینکه آیا تقاضایی داشتند و یا راهکاری را بیان کرده اند یا خیر چیزی اشاره نفرمودید که دانستن آنها بی‌شک مهم بوده و ما را در ارائه راهنمایی کمک خواهد کرد.

لذا لطفا بفرمایید در آن جلسه تقاضای اصلی همسرتان و خانواده‌اش از مادرتان چه بوده و مادر شما نظرشان چیست؟