03:13 - 1394/06/03
میشه کمکم کنین اعصابم آروم بشه ... باز این جنون ازدواج زده به سرم ازینور درگیر افکار نگران کننده ام_ که تو پستای قبلی گذاشتم_ ازینور خواستگار راه میدن ... بعد چون من حالم مث قدیم نیس بنده خداها از نگاهم میفهمنو میرنو کلا نابود.... حسسسم میگه بخاطر همینه... مییییییییدونم!!!!!!!!!!!!!!!
انجمن‌ها:
http://btid.org/node/72494
سلام یه احتمال وجود داره اونم اینه که شما بطور نا خودآگاه ازدواج رو مشکل میدونید وبهتر بگم باهاش راحت نیستید خودتون یه جورایی نمیخواید ازدواج کنید انگار. معایب ازدواج رو بررسی کنید ببینید چرا ازازدواج میترسید.
احتماله فقط. شاید نظر پدرتون رو میخواین محقق کنید. چون کلا به نظرم شما سهم زیادی تو پروندن خواستگارا دارید.
سلام مطالب قبلی تون خوندم واقعا سخت شرایط تون
و بهتون حق میدم اعصابتون داغون باشه
ارامشی که توی ازدواج هست فکر نکنم توی هیچ رابطه ی دیگه پیداش کنی
ولی مشکل ازدواج هر کسی طوری ....کاش خانواده ها کمی بیشتر به فکر جواناشون بودن و درک میکردن که ازدواج حق هر جوانی ....متاسفانه بعضی خانواده هاذنه تنها کمکی در این امر خیر انجام نمیدن بلکه فقط با سخت گیری های غیر منطقی شون شرایط ازدواج سخت تر میکنن
فکر کنم پدر و مادرتون توی سن پایین ازدواج کردن؛ با تحصیلات احتماالا دیپلم یا پایین تر...شاید تصور نکنن که چه فشار احساسی و عاطفی جنسی روی جواناشون هست
راه حل جهت ارامش؛ ورزش کنید؛ تا میتونید از این افکارمنفی خودتون دور کنید؛ تا میتونی عشق بورز به هر چیزی که دوس داری ...هر چقدر بیشتر عشق بورزی عشق بیشتری دریافت میکنی
شرایط زندگی تو سخت نگیر ... خیلی ها هستن ارزوشونو مث تو بودن و جای شما باشن ؛ قدر داشته هاتو بدون
خدایا شکرت واسه همه چیزایی که دادی ؛ چیزایی که ندادی؛ هر چه دادی از سر لطف بوده و هر چه ندادی از سر حکمت
سلام.چی میگی شما!!!بجای فکر کردن در مورد تحصیلات و زمان ازدواج والدین من، چندتا حرف آروم کننده چندتا راه حل درست درمون...
montazere گرامی! میشه بگید من از کجا واسطه مطمئن گیر بیارم!!! چراره حل نجومی میگین!!! آخه ما کلا یه واسطه داشتیم که ازون موقع(از بهمن) تا الان یه بار 1 دقیقه دیدمشون(همسایه آپارتمان روبروییمون یه ساختمون!!!!!) نه شماره ای ازون خانواده نه هیچچچییییی...
اعصابم داغونه وقتی باز به اون خواستگار.... برمیگردین... هرکار میکنم فراموش نمیشه... لعنت به این دنیا و محدودیتاش
بازم ممنون از شما...
با سلام خدمت شما
عرضم این نبود که از یه خواستگارتون این بررسی رو انجام بدید بلکه نسبت به خواستگارای متعددی که داشتید و در آینده دارید این مساله مد نظرتون باشه تا به درستی بتونید تغییرات لازم رو بدید.
البته اگر حضوری تمام جوانب امرتون رو با یک مشاور مجرب درمیون بذارید همون مشاور هم میتونه تا حدود زیادی دلیل رفتن خواستگاراتون رو براتون مشخص کنه.اینطور نمیشه که بی دلیل همشون بذارند و برند و پشت سرشون رو نگاه نکنند.
به جون خودت ما هم اعصابمون خورد شد اینقد راهنماییت کردیم و بازم تو به نتیجه نرسیدی .
قشنگ پستهای قبلیتو باتمام نظرات بخون ، انشالله که اعصابت آروم شه .
عجیجممممم... ببخشید به خدا اعصاب شما رو هم بهم ریختم... داغونم دیگه ... داغون
آن لحظه که تسلیمم در کارگه تقدیر
آرام تر از آهو بی باک تر از شیرم
آن لحظه که می کوشم در کار کنم تدبیر
رنج از پی رنج آید زنجیر پی زنجیر
با سلام و عرض تشکر از سوالی که در انجمن رهروان ولایت مطرح کرده اید.
در جواب شما ذکر این نکته بسیار مهم است که درکنار تلاش منطقی و صحیحی که باید برای فراهم کردن شرایط ازدواج داشته باشید این مساله را نیز بپذیرید که ظرف و ظرفیت دنیا محدود است و انسان در آن به تمام خواسته هایش نخواهد رسید.
امام علیعليه السلام میفرماید :«الدنيا تُسلِمُ[۱]دنیا(به سبب محدودیتهایش)آدمی را تسلیم خویش میسازد». یعنی انسان قهرا در این دنیا به تمام خواسته هایش نخواهد رسید.
گاه ممکن است شما علی رغم درستی فکر و خواسته تان به خواسته مورد نظرتان دست نیابید و این ربطی به بدی شما و خواسته تان ندارد بلکه به همان محدودیت های دنیا بازگست دارد و شما نیز با آن مورد امتحان الهی واقع خواهید شد.
به عنوان نکته مهم دیگری که به نظر میرسد شما باید به آن دقت کنید این است که تجزیه و تحلیل فراهم نشدن شرایط ازدواجتان نباید از سر حدس و گمان باشد.شما باید از طریق واسطه های مطمینی اطلاع پیدا کنید که دلیل انصراف خواستگارتان از ادامه پیگیری خواستگاری چه بوده است تا شما با آگاهی کامل در حد توان به رفع مشکل بپردازید.
با آرزوی توفیقات روز افزون برای شما...
------------
۱..غرر الحكم : حدیث شماره۲
اگر دقیق مطالب منو خونده باشید عرض کردم آخریش رفت و نابود... که ازون موقع 2 نفر دیگه اومدن صحبت کردیم امما خب نخواستم به هردلیلی... در نتیجه جمله آخرتون تنها در ذهن جنابعالی بوده....
یک نفر دلیل بر تمامی خواستگارای پیش و پس بنده نیس...
ازون گذشته به قول شما خواستگارای متعدد پیشین ، اگر رفتن چون بنده خداها زنگیدن ما گفتیم نه... این رفتن با اون رفتن شما فرق میکنه.
به هرحال ممنون
بیچاره دخترا که در برابر ساده ترین درخواستشون دنیا میگه محدودم تو تسلیم شو..
ما که از اول تسلیم بودیم زنده بگور میشدیم تازه الان خیلی مدرنیته تر سقط میشدیم بی اینکه بفهمیم ...چرا اومدین و راضی شدین به این همه خفت...چرا نون نشونمون دادین و حالا میگن بدو تا بگیریش..مال تو نیست کم داریم...تو از اولش تحریم بودی حرف نزن...
قرار بود ناز کنم چی موند ازم...من عزیز کسی نبودم چرا گولم زدین...چرا گفتین خدا نگاه ویژه داره بهت...چرا
چرا گفتین الگوت زینب کبرا (س) ...من کجا زینب فاطمه (س)کجا..
چرا یه عمر باهم بازی کردین..
دلم بدرد اومده کی بود که گفت منم آدمم...
کی بود
جامعه مرد سالار همین......مردایی که هیچ ارزشی برای وجود زن قایل نیستن .... حتی وقتی به خیلی مواضع اسلام در مورد زن منطقی فکر کنی خیلی جاهاش نا برابری زن و‌مرد میبینی
هر مردی میتونه چهار زن داشته باشه ؛ دیه زن نصف مرد ...توی ارث زن نصف مرد و....کلا بنظرم تا زمانی مردای جامعه به این باپر برسن که زن و مرد برابرن و هیچ فرقی ندارن و هر دو انسان هستن و دید انسانی داشته باشیم اون موقع ارزش واقعی زن درک کردیم
مردای زیادی رو میشناسم زن رو فقط ابزاری جنسی میدونن و دختراشون طوری سرکوب میکنن ....ولی شک نکن با تمام این محدویت ها و نا عدالتی ها بازم زن ها به خیلی چیزا رسیدن توی همین جامعه مرد سالار....امار قبولی دانشگاه ها؛ اشتغال و کار افرینی زن ها ....بجاش پسرا توی چنتا چیز رتبه اول دارن اعتیاد فساد اخلاقی بیکاری و هرزگی ....شک ندارم توی اینا پسرا رتبه اول دارن