هر انسان (علىرغم سوفسطىها و شكاكان كه هر حقيقت و واقعيتى را پندار و خرافه مینامند) به واقعيت ثابتى ايمان دارد و گاهى كه با ذهنى صاف و نهادى پاك به واقعيت ثابت جهان آفرينش تماشا میكند، از سوى ديگر ناپايدارى اجزاى جهان را درك مینمايد. جهان و پديدههاى جهان را مانند آيينههايى میيابد كه واقعيت ثابت زيبايى را نشان میدهند كه لذت درك آن هر لذت ديگرى را در چشم بيننده خوار و ناچيز مینماياند و طبعاً از نمونههاى شيرين و ناپايدار زندگى مادى باز میدارد.
اين همان جذبه عرفانى است كه انسان خداشناس را به عالم بالا متوجه ساخته و حجت خداى پاك را در دل انسان جايگزين میكند و همه چيز را فراموش میدارد و گرداگرد همه آرزوهاى دور و دراز وى خط بطلان میكشد و انسان را به پرستش و ستايش خداى ناديده كه از هر ديدنى و شنيدنى روشنتر و آشكارتر است وا میدارد و در حقيقت هم اين كشش باطنى است كه مذاهب خداپرستى را در جهان انسانى بهوجود آورده است. عارف كسى است كه خدا را از راه مهر و محبت پرستش میكند نه به اميد ثواب «1» و نه از ترس عقاب و از اينجا روشن است كه عرفان را نبايد در برابر مذاهب ديگر مذهبى شمرد بلكه عرفان راهىاست از راههاى پرستش ـ (پرستش از راه محبت نه از راه بيم يا اميد) و راهى است براى درك حقايق اديان در برابر راه ظواهر دينى و راه تفكر عقلى.
هر يك از مذاهب خداپرستى حتى وثنيت، پيروانى دارد كه از اين راه سلوك میكنند وثنيت و كليميت و مسيحيت و مجوسيت و اسلام عارف دارند و غير عارف.
امام ششم میفرمايد: عبادت سه نوع است گروهى خدا را از ترس میپرستند و آن پرستش بردگان میباشد وگروهى خدا را براى پاداش نيك میپرستند و آن پرستش مزدوران میباشد و گروهى خدا را به مهر و محبت میپرستند و آن پرستش آزادمردان است و آن نيكوترين پرستشها است.[2]
[1] - شيعه در اسلام، ص: 96
[2] -{مجلسی، 1403، ج 15، ص 208} (طباطبایی، 1386، ص 97)
سلام.مطلب عالى هست. اما بازبون ساده و عاميانه مطرحش کنيد قشنگ تر ميشه .
و اما خدا آن مهربان بى همتا. بخشاينده و بزرگوارى که در عقوبت ما بندگان تعجيل نمى کنه. ايا شيرينتر از محبت ولحظات قرب و مناجات لحظه اى هست و آيا بهره اى بالاتر از همنشينى با او در اين عالم خاکى وجود داره.
دوستت دارم اى مهربان بسوى خويش آزادم نما.
عاقبت شما نجات ازخاک و خلد در قرب و رحمت مهربان پاک.
سلام
ممنون از مطلب ارزشمندتون
بسیار عالی...