جوانی ۲۷ ساله هستم عاشق دخترهستم که اون هم ۲۴سالشه،نزدیک یکسالی هس بطور کامل ازهم شناخت داریم خیلی همدیگرو دوستداریم عاشق همیم مطمعنیم باهم خوشبختیم چون دوران شناخت ازهم روداریم ،مشکل اینجاس که پدر وداداشای این دختر خانوم به خاطر اینکه ۵ساله پیش پسرعموش به خواستگاریش میاد خودش انتخاب میکنه وخانواده هم طبق شناختی که ازهم داشتن به هرحال برادرزاده پدر همین دختر خانوم میشه،به هرحال پسرعموش در دوران عقد خیانت میکنه ودختر هم چون با چشم خودش وخواهر همین پسر که باهم هستن میبینه که به هرحال خیانت رو میبینه دیگه کار به طلاق میکشه وطلاق میگیره،والان مشکل من اینجاس که میخوام برم خواستگاری خود دختر خانوم میگه چون من یکبار انتخاب کردم وبا (خیانت)مواجه شدم الان خانوام میگن این پسر عمو بود خیانت کرد دیگه وای بحال غریبه،ما از رو احساسات عاشق هم نشدیم ما طول کشید تا به هردومون ثابت شده همدیگرو بی نهایت دوستداریم و عاششششق هم شدیم
الانم تورو خدا راهنمایی کنین ثواب داره
فاصله ما ازهم زیاده ما ایلام هستیم خونه دختر بندر عباس
با تشکر منتظر راهنمایی هستم
-------------------------------------
کاربران محترم ميتوانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: http://www.btid.org/fa/forums
همچنين ميتوانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال و از طریق کدپیگیری که دریافت میکنید پاسخ را مشاهده نمائید: http://www.btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران ميتوانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي را که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگهدارند و به آن استناد کنند و همچنين نظراتشان جهت نمايش بعد از فعالیت مفید، ديگر منتظر تاييد مديرانجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: www.btid.org/fa/user/register
بهش بگو حالا پسر عموت آدم نبود
این دلیل میشه همه پسرها بد باشند؟
با سلام به شما کاربر محترم
نگرانیهای خانواده دخترخانم قابل درک هست و طبیعتا در تصمیمگیریهاشون احتیاط و احتمالا سختگیری بیشتری داشته باشند، ولی باید نگرانیهای خانواده دخترخانم برطرف بشه و یک اعتماد حداقلی در آنها نسبت به شما و این وصلت ایجاد بشه تا درنهایت با این ازدواج موافقت کنند. از این رو در ادامه نکاتی رو مطرح میکنم که میتونه در تصمیم گیری شما و توجه به نگرانیهای خانواده دختر به شما کمک کند.
فارغ از اینکه شناختتون نسبت به هم کافیه یا نه و اینکه چگونه این آشنایی صورت گرفته، این نکته رو باید عرض کنم باتوجه به اینکه هردو از دو شهر و دو استان جداگونهای هستید، بالطبع این مسئله با خودش اختلافات فرهنگی و آداب و رسوم رو بدنبال داره. اختلاف فرهنگی فقط شامل دختر و پسر نمیشه، اتفاقا این اختلاف فرهنگی بیشتر ناظر به خانوادههاست و ممکنه خانوادهها در این زمینه اختلافات اساسی داشته پیدا کنند؛ علیرغم اینکه دختر و پسر همدیگر رو دوست داشته باشند ولی این نوع اختلافات روی روابط طرفین تاثیر مستقیم میذاره.
درکنار آن، اختلاف مسافت هم بسیار تاثیرگذاره؛ بر فرض که شما بتونید با ایشون ازدواج کنید؛ آیا به این فکر کردید که در آینده کجا زندگی کنید؟ آیا حاضرید شما به شهر دخترخانم بروید و از خانواده خودتون دور بشید؟ یا اینکه ایشون حاضر است که به شهر شما بیایند و اونجا با شما زندگی کنند؟ آیا خانوادهاش با این وصلت موافقت میکنند؟
اینکه به همدیگر علاقهمند هستید برای ازدواج کافی نیست، باید جوانب مسئله را بسنجید و به صرف دوست داشتن نمیشه مسائل دیگه رو نادیده بگیرید! از طرفی فکر میکنید ضرورت این نوع ازدواج که شما با کسی که از یک شهر و یک استان دیگر است ازدواج کنید چیست؟ آیا نمیشه دختری رو از همشهری یا حداقل هم استانی خودتون انتخاب کنید؟
اگر هم درنهایت به این تصمیم تون مصر هستید که با ایشون ازدواج کنید، طبیعتا احتمال اینکه خانوادهها ببه دلایل فوق با این وصلت موافقت نکنند، وجود دارد و باید دلایل قانع کنندهای برای این وصلت داشته باشید که آنها را مجاب کند. آیا در این زمینه دلایلتون برای ازدواج با یه دختر از یه شهر دیگه چقدر منطقیه؟ این سوالات مهمی است که شما رو راهنمایی میکنه بهترین تصمیم رو بگیرید و صرفا از روی احساسات و هیجانی شدن تصمیم نگیرید.
موفق باشید.
چطو اشنا شدین دانشگاه یا مجازی؟
اینجور ک ایشون میگن تا اخر عمرش نباید ازدواج کنه اره؟ اصلا دلیلی ک برات اورده منطقی نیست یا هم نسبت ب شما بی اعتماده و اینجور گفتن...
یا هم کلا دنبال ازدواج باهات نبوده و داره میپیچونت....
اخه ۱ سال برای چی باهات حرف میزده ک الان یادش افتاده غریبه و فلان...اتفاقا اگ بگه اشنا نمیخام باز منطقی تره تا بگه غریبه نمیخام...
بگو پس چیکار کنیم اگ نیام خاستگاری بگو هر چی تو گفتی قبول....ببین چی میگه. اگ گفت صب کنیم و فلان ی دایره قرمز دورش بکش بذارش کنار.
شما مردا بینتون وفادارم هست ؟