با لجبازی بچه ها که حرف گوش نمی دن چکار باید کرد؟

16:07 - 1399/12/19

ببخشید برای لجبازی این بچه که به حرف بزرگتر گوش نمیده چی کار باید بکنیم
-------------------------------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/register

http://btid.org/node/159780

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 0 =
*****
تصویر به تو از دور سلام
نویسنده به تو از دور سلام در

سلام خداقوت

ابتدا تشکر میکنم از آقای مهدی 7292 که انصافا از پاسخشون استفاده کردم.

نویسنده گرامی شما نفرمودید بچه تون چند سالشه؟ ولی خب قاعدتا آدم از یک بچه 5_6 ساله انتظار چندانی نداره که بگه این بچه حرف گوش نمیده! بنابراین من بنا رو این میگذارم که فرزند شما نوجوان هست.

لجبازی رو بیشتر بچه هایی که اعتماد به نفس پایینی دارند؛ از خودشون بروز میدند. و چون وقتی بچه ها نوجوان میشند حس استقلال و اظهار نظر کردن و بحث کردن با بزرگترها رو پیدا میکنند ؛ لذا برای ثابت کردن خودشون گاهی با بزرگترها مخالفت می کنند که اظهار وجود کنند. و غالبا هم دوست دارند بگند والدین آپدیت نیستند و فکرشون قدیمی هست و ما درست می اندیشیم. و ما این برخوردهاشون رو لجبازی تلقی می کنیم. درحالیکه اگه بدونیم قصدشون لجبازی نیست؛ و خیلی هم طبیعی هست و اعلام و اثبات وجود و ناشی از استقلال طلبیشون هست؛ شاید کمتر اذیت بشیم!

در این دوران نصیحت ، سرزنش، طعنه و کنایه را خصوصا باید کنار گذاشت و بجاش دلیل کارتون رو برای فرزندتون باید توضیح بدید. (دلیل منطقی) و بعد هم بهش این اطمینان رو بدید که در کنارش هستید و حمایتش می کنید. همین باعث میشه بدونه که محبت شما رو هیچوقت از دست نمیده و به نظرات شما احترام میگذاره. باید به نوجوانتون مسئولیت بدید؛ چون دیگه بچه نیست و داره مرد میشه و از توانایی هاش تعریف کنید و تشویقش کنید که تو میتوانی و ... .(تقویت اعتماد بنفس بهش میده) به نوجوان نباید با زور و غلبه صحبت کرد. جملات دستوری کار رو خراب میکنه؛ و دیواری از لجاجت رو جلوی شما می بنده. مثلا بهش بگید "کاش پاشی اینکارو بکنی" " اگر نظر منو بخوای من میگم فلان" "چه خوب میشد اینکارو میکردی". 

و اینکه بالاخره همه ما این دوران رو گذروندیم. احساسات نوجوانتون رو درک کنید و گاهی هم بهش بگید "شرایطتت رو درک میکنم" "میدونم الان چه حسی داری، ولی اگر من جای تو بودم اینکارو میکردم" "من بهت اعتماد کامل دارم و هر تصمیمی بگیری برام محترمه". و اینکه واقعا گیر ندید. گاهی ما وسواسی میشیم خیلی دیگه زیاده روی می کنیم. کاملا مشخصه که بچه از دست ما کلافه شده؛ از گیر سه پیچ دادنهای ما... . بالاخره باید روحیات و فضا و شرایط اونو هم درک کرد. واقعا بعضی کارها اینقدر مهم نیست که ما حال بچه رو خراب می کنیم و بقول خودشون همش ضدحال میزنیم. حالا مثلا یه نوجوانی میخواد موهاشو مدل خاصی بزنه یا لباس خاصی بپوشه ؛ خیلی نباید دخالت کرد. اینجا جلوشو بگیری؛ هر موقع از شر ما خلاص شد میره ابروش هم میزنه!!!!!

 

خلاصه سعی کردم هرچی خوندم و تحقیق کردم رو براتون بنویسم. کاش اونایی که واقعا مادران و پدران هنرمندی هستند هم در بحثها شرکت میکردند و ما رو هم از تجربیاتشون بهره مند میکردند.

امیدوارم که خدا سایه تون رو همیشه بالای سر بچه هاتون نگه داره و سربلندتون کنند. امین

موفق باشید.

یاعلی

 

تصویر 7292Mahdi
نویسنده 7292Mahdi در

سلام

بچه باید چه حرفی رو گوش بده دقیقا!؟ یکم بهش فکر کنید.اگه بچه سنش زیر هفت ساله که باید دستور بده و شما بحرفش گوش بدید.بدون محدودیتهایی که برای بچه مفهوم نیستش.مثلا بچه دوست داره بازی کنه کاری هم نداره مهمون میاد یا نمیاد.کسی حق نداره مزاحم بچه بشه.اگه خواست وسایل بازیش همون وسط باشه باید بگید چشم .و مهمونها رو توجیه کنید.که بچه داره بازی میکنه شما ببخشید اگه خونه بهم ریخته ست مهمونم یا میفهمه یا نمیفهمه که مشکل خودشه ولی بچه نباید اذیت بشه.لباسی که دوست نداره نباید تنش کنید.غذایی بدید که دوست داره.ببینید بچه تا هفت سالگی فقط دستور میده و والدین میگن چشم. این دستور دینه البته نظر شخصی من نیست.خب پس تو این سن لج بازی کردن معنا نداره اصلا چون کسی چیزی بهش نمیگه که اون لج کنه.حال این بچه حالا شده هفت ساله دیگه هم اگرچه باید تو این سن شما بگید و بچه گوش بده اما اگه هفت سال اول رو دستور داده باشه حالا دیگه چیزی تو دلش نمونده که بخواد با لج کردن جبران کنه.ببینید بچه پنج ساله مثلا پفک میخواد براش نمیخرن همیشه تو دلش مونده این شاید تا هفت هشت سالگی هم این روند ادامه داشته باشه اما وقتی ده ساله شد میره مدرسه میخره و هر کاری که ازش محروم بوده و حالا میتونه رو جبران میکنه.چون یاد گرفته هر کی زورش بیشتر بود حرف اون پیش میره.در روابط پدر یا مادر با فرزند هم همین ماجرا ست.اگه اصولی باشه و بچه احساس نکنه که ازادیش بخاطر ضعیف بودنش بخطر افتاده وقتی که توان انجام کاری رو داشت دیگه از قدرتش استفاده نمیکنه.مبنا احترام بوده یا ارزشها بوده.مثلا بچه وقتی ببینه والدینش ساعت یازده خودشون میخوابن دیگه نیاز نیست به بچه بگن بخواب خودش به این باور میرسه که الان وقت خوابه و باید همه بخوابن اما اگه پدر مادرش نشستن فیلم تماشا میکنن و به بچه میگن تو باید بخوابی خب اوایل بچه از ترسش میره میخوابه ولی یکم که بزرگتر بشه میبینه فقط زوره که حاکمه حالا خودش بزرگ شده شهامت این رو داره بگه نمیخوام بخوابم و لج بازی شروع میشه.

همیشه حق با بچه ست.مگر اینکه خلافش ثابت بشه.بچه با هیچ کس دشمنی نداره .با والدینش سر جنگ نداره.اگه یوقت کاری میکنه که نباید بکنه بچه معلول رفتار والدینشه خودش هیچ تقصیری نداره.

یه مطلب هم فراموش نشه که اگر چه بچه هفت سال دوم باید مطیع باشه اما محدوده ی توقعاتمون رو از بچه باید به حداقل برسونیم.این اشتباهه که توقع داریم بچه باید همونجور زندگی کنه که من میگم.اونم انسانه و حق داره سلایق خودش رو بکار بگیره الزاما چیزی که ما فکر میکنیم درسته درست نیست.بخش زیادی از هنجارهای فرهنگ ما رو اگه به فرهنگ دیگه ای عرضه کنی بعنوان ناهنجاری اونو میشناسن .درسته که پدر و مادر خیر خواه بچه هستن اما قرار نیست بچه ی ما ابر انسان باشه.توجه کردید که اون بچه ای که ما در ذهنمون توقع داریم اصلا وجود خارجی نداره.قوانینی که پدر و مادر برای بچه میچینند در واقع هیچ خللی توش نیست هیچ اشکالی نباید در زندگی بچه پیدا بشه ولی واقعا زندگی خود ما انقدر اوتو کشیده و بی عیب هست که انتظار داریم بچه انقدر درست زندگی کنه .

خودمون برای خوردن انقدر با احتیاط عمل میکنیم که به بچه سخت میگیریم .اینو بخور اینو نخور  اینجوری حرف بزن اون کارو نکن.اگه یه نفر بالاسر ما باشه و بخواد نظارت کنه انصافا از خود ما بیشتر خطا میگیره یا از بچه ی ما.

لجاجت بچه یه بخشش بخاطر فشارهای زیادیه که بهش میاریم بعلاوه ی گذشته و نحوه ی برخورد ما اون زمانی که نمیتونست مخالفت کنه و مجبور بود انجام بده.

بچه ها امانت الهی هستن.هر گونه فشار بیخود برای تربیت بچه میتونه اثار منفی در روحیات اون داشته باشه و والدین باید جوابگو باشن.