بعد از ازدواج اخلاقش عوض شد

23:12 - 1399/06/26

من 4 ماه هست که با دختری ازدواج کردم.

من با توجه به صحبت هایی که با او قبل از ازدواج و بطور مفصل داشتم تصمیم گرفتم و ازدواج کردم. این دختر همیشه صحبت خای مرا تایید می کرد و قبول داشت و میگفت من ه همین طور هستم.

اصلا و ابدا قبل از ازدواج هیچ گونه رفتار و صحبت بدی از او ندیدم.

الان رفتار این دختر کاملا تغییر کرده و دیگه روح و روان برای من نگذاشته. 

بسیار ایراد گیر - بسیار وابسته به پدر و مادر - بسیار تند و عصبی - کاملا و کاملا خلاف حرف هایی که قبل از ازدواج میزد رفتار میکنه.

من رو جلو خانوادش کوچک و خرد میکنه با گفتار و رفتارش.

نمیدانم چکار کنم؟ دیگه تحمل ندارم.

راهنماییم کنید لطفا.

-------------------------------------

کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي را که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/register

http://btid.org/node/154164

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
3 + 11 =
*****
تصویر ma.s
نویسنده ma.s در

مجددا سلام

ببین برادر من، به خودتون فرصت بدید، بریدید؟ خسته شدید؟ هیچ کاری نکنید، فقط فکر کنید. فکر راه چاره، نه فکر پیدا کردن بدی ها و عیبهای همسرتون.

اینکه آرایش میکردن و چهره شون چیزی نبوده که شما میخواستید یه بحثه، اینکه اخلاقشون عوض شده یک بحثه، وابستگی زیاد به خانواده شون بحث دیگری، واینکه شما بخاطر مهریه بخواید ادامه بدید، کلا بحثش جداست. 

وابسته بودن دختر به خانواده ش در نوصد دخترها، بخصوص اوایل زندگی وجود داره. مگر اینکه یا خانواده دختر خیلی بی خیال بوده باشن و اون رو آزاد گذاشته باشند، یا بنا بر اتفاقاتی دختر روی پای خودش به اجبار ایستاده باشه. که تو خانواده های ایرانی خیلی کمه.

بینی ایشون که تغییری نمیکنه، حتما قبلا هم متوجه عملی بودن بینی شون بودید اما الان بیشتر دقت میکنید. پس لزومی نداره شما بیاید عکس قبل و بعد عملشون رو نگاه کنید.

در مورد تغییر رفتارشون هم، خب معلومه همه وقتی برای تفریح میرن بیرون، رفتارشون با زندگی داخلی فرق میکنه. همه آدمها وقتی مسوولیت روی دوششون باشه، عصبی تر، ناراحت تر هستن، بخصوص دخترهایی که سن پایینتری دارند یا به قول گفتنی گرم و سرد روزگار رو نکشیدن، طبیعیه زودتر جا بزنند. تا قبل از این دختر از طرف خانواده حمایت میشه و خیلی از مادرها به اشتباه اجازه نمیدن دخترشون دست به سیاه و سفید بزنه، این شمایید که باید با هم زندگی تون رو بسازید.

اما ادامه دادن فقط بخاطر مهریه نه به صلاح شماس نه همسرتون. بگردید نقطه ی ورود به همسرتون رو پیدا کنید. ببینید از چه دری میتونید وارد بشید. بخدا شما پسرها و مردها انقدر راحت میتونید یه کاری کنید که خانمها شما رو قهرمان زندگی شون ببینند. باید به قول گفتنی قلق خانمتون دستتون بیاد. 

تصویر زیبا@
نویسنده زیبا@ در

میگید بخاطر مهریه مجبورم تحمل کنم من بهتون میگم همه زنها همینطور هستن همه یه سری ایراداتی دارن که همسرشون می‌بایست اونهارو بپوشونه چه زنها چه مردها حالا باز هم به زنها. مردها که غیر قابل تحمل شدن بازم ما زنها خیلی داریم صبوری میکنیم والا

حالا شما فکر کردین زنهای دیگه چجوری هستن همه شون یجور هستن همشون قهر میکنن بیرون با کلی آرایش عیبهای صورتشونو میپوشن بعضی‌ زنها هستن انواع عملهای زیبایی انجام دادن باز خانم شما فقط جراحی بینی انجام داده خودشونو خوش اخلاق نشون میدن چقدر هستن که به شوهراشون خیانت میکنن 

من فکر میکنم ایراد بزرگ همسر شما وابستگی شدید به خانوادش هست که باید بپذیرید این موضوع رو

همسر منم به خانوادش وابسته هست و همونطور که شما گفتین راهنمایی های منو قبول نمیکنه و زمانی که همون رو مادرش بهش بگه در لحظه انجام میده خیلی مسائلی که فقط به من و همسرم مربوط میشه که من با مشاور که صحبت کردم گفت این یک نکته مثبته که از مادرش حرف شنوی داره شما میتونید بعضی خواسته هاتونو از طریق  مادرش ازش بخواید اما باید با رعایت احترام نذارید فراتر از این بره و به خودشون اجازه دخالت بدن 

من یکی دوبار که از مادرشوهرم کمک خواستم کمکم کرد و با همسرم صحبت کرد اما به خودش اجازه دخالت تو همه مسائل زندگیمون داد و منم بعد از اون ازش کمک نگرفتم 

منم فکر میکنم که خانواده همسرم بامن صادق نبودن و زمانی که خیلی ناراحت بودم غیر مستقیم با مادرشوهرم درمورد یه سری ایرادات همسرم صحبت کردم

اما الان کنار اومدم و می‌بینم که همسرم بین مردهای دیگه ایراد بزرگی نداره و خیلی مرد خوبی هم هست من خودم هم قطعا اخلاق بدی دارم که خودم متوجه نیستم و فقط خرد میشم به اخلاق همسرم. شاید با این حساسیت‌هایی که من دارم اگر مرد دیگه ای بود من به هیچ عنوان نمیتونستم تحملش کنم 

 

 

 

تصویر علیرضا2020
نویسنده علیرضا2020 در

سلام.قبل از ازدواج همه عیوب خودشون رو میپوشونن و اگرم خصوصیت بدی دارن یا سعی میکنن ترکش کنن یا سعی میکنن قایمش کنن منظورم خانمها هم نیست کلا ما پسرام اگر عیب داشته باشیم قایمش میکنیم.

الانم باز مقصر خودتون هستید یعنی شما نامزدی نداشتید؟؟!!چطور نتونستید پی ببرید که این دختر بچه ننست؟؟!!این که خیلی کار راحتی بوده من دلیلش رو بهتون میگم بخاطر اینکه اینقدر فکرتونو پرت کردید که متوجه نبودید.الانم یکم باهاش روراست تر برخورد کنید و حتی بنظرم به خانوادش بفهمونید که اون الان خودش زندگی داره و خانوادش شمایید.

تصویر ناشناس 1
نویسنده ناشناس 1 در

من 8 ماه نامزد و 1 ماه عقد بودم با ایشون. در دوران نامزی یه دختر بسیار خوبی بود.

هر موقع در مورد رفتار نامطلوب ایشون صحبت می کردم کاملا رد میکرد و انکار میکرد و میگفت اشتباه میکنی.

الان میفهمم که اشتبام نمیکردم. 

شما درست میگید، بسیار بسیار وابسته به خانواده ش و حتی در مورد یه موضوع ساده نمیتونه تصمیم گیری کنه. اگر من راهنماییش کنم قبول نمیکنه ومخالفت میکنه. اما موقعی که همین راهنمایی رو مخصوصا مادرش بهش بگه قبول میکنه.ایشون 25 سالش هست.

دیگه خسته  شدم. نمیتونم تحملش کنم.

زود عصبی میشه. زود قهر میکنه. حتی این رفتار اخیرا با خواهرش انجام داد و عصبی شد. جلوی خانوادش . قبلا ندیده بودم.

احساس میکنم او و خانوادش با من صادق نبودن ویه چیزایی رو از من در مورد حالات اخلاقی این دختر پنهان کرده اند.

همچنین عادتی که من به هیچ عنوان تحملش نمیکنم و الان متوجه ش شدم اینه که براحتی تیکه میندازه و طعنه میزنه. که البته مادرش هم همین طوره.

چند بار بیرون از منزل  باهاش صحبت کردم، قهر کرد و به دعوا کشید.

واقعا نمیدانم چکار کنم !!!!!!!!!!

روانی شدم.عصبی شدم. خواهش میکنم راهنمایی کنید.

لطفا راهنمایی کنید راه حل درست چیست. 

 

تصویر چنگیز پنگیز
نویسنده چنگیز پنگیز در

اما فرنگیس من ، اصلا عوض نشده

قبل از ازدواج هی آب دماغش میریخت

بعد از ازدواج هم به همون میزان دماغش میریزه

واقعا زن زندگیه

خخخخخخخ

تصویر زیبا@
نویسنده زیبا@ در

اولا قبل از ازدواج همه خودشون رو به بهترین شکل نشون میدن چه دختر چه پسر

دوما بعد از ازدواج خب خیلی شرایط تغییر میکنه مسئولیت خیلی زیاد میشه به خصوص اگر سریع بچه دار بشن مشغله فکری گرونی به دو طرف فشار میاره و اینکه در کل ازدواج اونی نیست که فکرشو میکردم بعد از اینها فرد نمیتونه اون آدم سابق باشه

سوما معمولا تو دو سه سال اول زندگی اکثر زوجها جرو بحث و قهرو دعوا وجود داره چند سال طول میکشه تا بتونن با هم کنار بیان و به اصطلاح مچ بشن

و آخرین مورد آیا خود شما همونی هستید که تو جلسات خواستگاری معرفی کردین

 

تصویر ma.s
نویسنده ma.s در

سلام

نگفتید چقدر قبل از ازدواج با هم آشنا شدید و این آشنایی تون از چه طریقی بوده، اما علت تغییر رفتار ایشون چند حالت داره. یا واقعا دختر ملایمی هستند، اما رفتارهای خاصی از شما دیدن و قبلا تحمل میکردند، الان دیگه نمی تونن. که به نظر من اشتباهه تحمل کردن و حرف نزدن. بعضی افراد نمی تونن حرف دلشون رو بزنند، اول با رفتارشون غیر مستقیم سعی میکنند طرف مقابل رو آگاه کنند و بعدا شروع به گفتن میکنند. اول فکر کنید ببینید خودتون ایشون رو خرد نکردید، پایین نیاوردید و ایشون الان دارن تلافی میکنند.

ممکن هم هست مشکلی براشون پیش آمده باشه، عاطفی یا جسمی، یا زندگی مشترکتون اونطوری که فکر میکردند نیست، برای همین ناراحت هستند. 

و احتمال آخر اینکه، کلا اخلاق ایشون همین بوده و خودشون رو نشون ندادند.

در کل باید علت تغییر رفتارشون رو پیدا کنید، باهاشون صحبت کنید، مقابلشون قرار نگیرید. خانمها توجه میخوان، موضوعی که خیلی از آقایون راجع به اون اطلاعات کافی ندارند و باعث بد خلقی خانمها میشه، حتی ممکنه باعث پاشیدن زندگی از هم بشه.

تصویر ناشناس 1
نویسنده ناشناس 1 در

ضمنا این دختر قبل از ازدواج به نحوی ارایش میکردم و به خودش میرسید که من متوجه بعضی موارد نمیشدم.

بهش گفتم بدون ارایش بیا تا بصورت واقعی تورا ببینم اما انجام نداد و گفت بالاخره یه کم ارایش لازم هست.

جراحی بینی انجام داده  که الان عکس قدیمیش رو میبینم  یه جور دیگه هست. بهش گفته بودم من از این کارا بدم میاد.

میگه نمیخاستم از دستت بدم. این حرف نهایت خود خواهی هست که زندگی من رو تباه کرده این دختر.

الان در منزل صورت و چهره اصلی ش رو میبینم که ......

بخاطر مهریه مجبورم حرفی نزنم.

خیلی سختمه.

تصویر نمیدونم

اونقدر به خودش میرسیده که تو جذب ظاهرش شدی وغیب هاشو ندیدی الان هم دیر نیست فکر تو بکن