والدینم نسبت به ازدواجم بی توجه اند

15:49 - 1393/06/08

با سلام.من پسری 19 ساله هستم که برای دور شدن ازگناه وبه دست آوردن آرامش روحی وجسمی نیاز شدیدی به ازدواج دارم اما باوجود این که 2بار به پدر ومادرم اظهار نیاز کردم اونا شروع کردن به سرزنش من ومیگفتن توباید بشینی درس بخونی شاید بخاطر درست کسی بهت زن بده(چون من تالاسمی دارم فک میکنن کسی بهم دختر نمیده)درضمن چون شغل ندارم میگن باید اول درس بخونی بعدم بری سر کار بعد خونه وماشین ولوازم زندگیتو از خودت داشته باشی بعد ماباهات میایم خواستگاری شاید کسی بهت دختر داد.اما اگه بخوام این کارو که پدرومادرم میگن بکنم باید حداقل 7یا8سال دیگه صبر کنم که دراینصورت مجبورمیشم از راه گناه نیازم روبرطرف کنم.حالا میخوام بدونم شما چی پیشنهاد میکنید؟آیا به حرف پدر ومادرم گوش بدم وبه گناه بیفتم یا باید ازدواج کنم اگه شما میگید باید ازدواج کنم راهنمایی کنید که چجور راضیشون کنم که برام از دختر موردعلاقم خواستگاری کنن؟

http://btid.org/node/38823
تصویر مریم8989

محمد اقا سلام
برادرم سنتون برای ازدواج کمه فقط همین،توکل کن به خدا
اون چیزی که ذهنت رو مشغول کرده موضوع کوچیکی نیست همه ی ما مجرد ها هم مثل خودتیم ولی ازدواج مشکلات خاص خودشو داره ک باید واسش امادگی پیدا کرد شمام عجله نکن ، با توکل به خدا دلت اروم میگیره
این حالت مقتضی سنت هم هست،بگذره اروم تر میشی
انشاالله یه اینده روشن در انتظارته

تصویر ye dokhtar
نویسنده ye dokhtar در

منم موافقم.

تصویر vakili
نویسنده vakili در

مدیر محترم که شکر خدا هم اکنون آنلاین هستی لطف کنید نظر اول منو توی همین پست حذف کنید . الحق که هر راستی را نشاید گفت ✔
والا نه از تمجید و تحسین و نه از تحقیر کسی هیچ حس خاصی ندارم. خواهشا منو نشناخته و ندیده به طرف جهنم راهنمایی نکنید ✘

تصویر مریم8989

خانم وکیلی متاسفانه عده ای بیماری فیزیکی دارن
ولی بدا به حال اون کسانی که ببماری روحی تحقیر دیگران رو دارند
چرا بخاطر این موضوع ،این بیماری که با دارو کنترل میشه این حرفا رو زدین؟ شما سالمی ولی فقط فیزیکی که اونم دست خداست دل سوزوندن عواقب داره

تصویر vakili
نویسنده vakili در

سلام ببخشیدها قدیما تالاسمی ها زود از دنیا می رفتن الانو نمی دونم...

تصویر مریم8989

خانم وکیلی متاسفانه عده ای بیماری فیزیکی دارن
ولی بدا به حال اون کسانی که ببماری روحی تحقیر دیگران رو دارند
چرا بخاطر این موضوع ،این بیماری که با دارو کنترل میشه این حرفا رو زدین؟ شما سالمی ولی فقط فیزیکی که اونم دست خداست دل سوزوندن عواقب داره

تصویر vakili
نویسنده vakili در

فدای دل پاکت ✔
شما حاضری با ایشون ازدواج کنی ؟؟ یک لحظه تصور کن

تصویر مریم8989

چه ربطی داره به بحث
این اقا اومده راه حل مشکل رو خواسته شما کلا از زندگی سیرش کن که جواب دادی؟ زندگی که همیشه اینجور نمیمونه
حالا هرطوری هست
عر بنده ای یه مسئله ای داره ایشونم به نوعی ،شما اومدی میگی تا کی زنده ای؟ شما خودت میدونی عاقیبتت چی میشه؟ خدا بدش میاد نگو خواهر من نگو
خیلی دلم گرفت

تصویر مریم8989

خانم وکیلی واقعا متاسفم برات
خیلی برخورد وحشتناکی داشتین
مسولین سایت لطفا نظر ایشون رو تا بقیه ندیدن حذف کنید
وای خدایا پناه بر تو با این بنده هایی که .....چی بگم

تصویر yosef
نویسنده yosef در

از مطالب جالب کارشناس تشکر می کنم. پاسخشون متین بود. بهترین کار اینه که منطقی و رو راست باشیم و حرفمون رو بزنیم.

تصویر shakib
نویسنده shakib در

جمع بندی نهایی:

سلام

با تشکر از دوستانی که با نظراتشان در این پست، ما را یاری دادند.

سلام
((مشورت با پزشک متنخصص را حتما انجام دهید تا بعدا پشیمان نشوید))

متاسفانه این فرهنگ غلط در جامعه حاکم شده که تصور می کنند جوانها باید درسشان تمام شود، سر کار هم بروند، صاحب خانه و ماشین و...بشوند تا بتوانند ازدواج کنند و همین امر باعث بالا رفتن سن ازدواج و گسترش فساد و فحشا در جامعه گردیده است.در حالی که در ازدواجی که مد نظر اسلام است هیچ کدام از اینها مانع ازدواج نیست مثلا چیزی که مهم است داشتن جوهره کاری است نه خود شغل، در مورد مابقی مایحتاج زندگی نیز به مرور زمان و با همکاری و همدلی زوجین فراهم می شود.
شما باید والدین خود را راضی بکنید تا برای ازدواج شما اقدام بکنند البته شاید کار خیلی راحتی نباشد ولی بستگی به اراده و پشت کار شما دارد نباید دراین راه خسته یا ناامید شوید بقدری پافشاری کنید تا به خواسته خود برسید.نکته دیگری که در موفقیت شما بسیار موثر خواهد بود رعایت ادب و احترام در مقابل والدینتان است سعی کنید همیشه مودبانه و منطقی با آنها صحبت کنید و و هیچ گاه عصبانی نشوید یا پرخاش نکنید تا عملا به آنها ثابت شود که شما به پختگی لازم رسیده اید.
ابتدا با آنها صحبت کنید و توضیح دهید که دلایل آنها قابل قبول نیست و شما اکنون نیاز به ازدواج دارید که در این ازدواج برای شما واجب می شود یا بگویید که می ترسید دیر بجنبید و دختر مورد علاقه خود را از دست بدهید یا آگاهشان کنید که اگر برای شما کاری نکنند در گناهانی که شما مرتکب می شوید آنها نیز شریکند و ...می توانید از افراد دیگری که روی والدینتان تاثیر گذار هستند مانند بزرگان فامیل و دوستان و ...کمک بگیرید تا آنها پدر و مادرتان را متقاعد سازند که برای شما آستین بالا بزنند، همچنین می توانید کارهای دیگری انجام دهید مانند اینکه خود را به افسردگی بزنید کم غذا یا کم حرف شوید و ...خلاصه کاری بکنید که احساسات پدرانه یا مادرانه آنها برانگیخته شود و نگران شما بشوند و ...
اما در مورد بیماریتان مشخص نکردید که چه نوع تالاسمی.اما می توانید با مشورت پزشک مجرب یا تحت نظر آنها اقدام به ازدواج کنید.

با توجه به بیماری که گفتید، به نظر مشکلی برای ازدواج نداشته باشید ولی به هر حال با دکتر متخصص مشورت لازم و کافی را بکنید.
با توکل و توسل به خداوند متعال واهل بیت عصمت و طهارت همیشه در زندگی پیروز و سربلند باشید.

 

تصویر آرام
نویسنده آرام در

با سلام

اینکه فرمودید: چون من تالاسمی دارم فک میکنن کسی بهم دختر نمیده؛ اگر منظورتون تالاسمی مینور باشه که مشکلی نداره ...تالاسمی مینور هم درست مثل صفت رنگ چشم یک صفت هست که به ارث می رسه و ایراد نیست. فقط باید توجه کنید که اگر طرف مقابلتون تالاسمی مینور باشن اشکال ایجاد می کنه و احتمال 25 درصد به دنیا اومدن فرزندی با تالاسمی ماژور وجود داره...اما اگر طرفتون سالم باشن مشکلی نداره فقط به احتمال تعدادی از فرزندان شما به تالاسمی مینور مبتلا می شن و البته ممکن هم هست نشن.

درمورد ازدواج فقط برطرف کردن نیازتون که نیست شما باید کمی عاقلانه تر فکر کنید و حداقل ترین کاری که می تونید کنید اینه که به فکر دست و پا کردن یه شغل باشید و درکنارش درستون رو هم بخوونید و درواقع به خونواده ثابت کنید که توانایی اداره یک زندگی رو دارید و حداقل مرد عمل هستید تا ان شاالله کم کم به فکر پیدا کردن مورد مناسب شما برای ازدواج باشن.

ان شاالله موفق باشید.

تصویر sayed ali
نویسنده sayed ali در

سلام دوست عزیز

واقعا خیلی خوبه که نمیخوای سمت گناه بری و سعی داری نیازت را از طریق راه صحیح برطرف کنی اما بنظر من:

اگر میتونی یه کار پاره وقت پیدا کن،فقط برای اثبات اینکه میتونی روی پای خودت باشی.

کسی مدنظرت هست و بهش علاقه داری،چون گفتی "از دختر مورد علاقم خواستگاری کنن"،شاید خانواده با اون گزینه مخالف باشن

در کنار همه ی اینها به کمک یکی از بزرگان خانواده،دایی،خاله،عمه،... که تاثیر زیادی برروی پدر و مادرت دارن کمک بگیر تا با اونها صحبت کنه

سرتو شلوغ کن  مثل ورزش،کلاس زبان،.... تا کمتر به نیازت فکر کنی تا حداقل تا فراهم شدن شرایط ازدواج،گناه نکنی

 

تصویر mohammadfarokhi

دوستان خواهش میکنم که میاین بازدید میکنید اگه نظری دارید بگید شاید به دردم خورد ثواب داره...

 

تصویر mohammadfarokhi

الهام خانوم ممنونم از راهنماییتون...ولی شرایط من باشما فرق میکنه چون که شما باید منتظرباشید تاخواستگاربیاد اما من که نمیشه منتظربمونم تادختره بیاد ازمن خواستگاری کنه...میشه؟

تصویر elham63
نویسنده elham63 در

من هم تقریبا ثل شما هستم در ازدواج اما دخترم....نیاز شدیدی به ازدواج دارم شاید بارها خواستم گناه کنم اما خدا نخواسته ...حتی با وجود اینکه 29 سالمه و درسم هم تموم شده و بیکار هستم و عذاب شدیدی میکشم از هر طرف اما به کلاسهای ورزشی رجوع کردم و سرمو مشغول کردم تا کمتر به نیازم فکر کنم...

پدرومادر شما هم راست میگن چون امروز مثل 20 سال پیش نیست که دخترا قانع باشن و با کم بسازن ...امروزه توقعات رفته بالا نمیشه با این وضعیت ریسک کرد ....بهتره خودتونو مشغول کنین و توکل به خدا که ارومتون میکنه...

تصویر mohammadfarokhi

دوستان کسی جواب این سوالونمیدونه دیگه؟

تصویر mohammadfarokhi

دوستان ازهمه بخاطرراهنمای های خوبتون ممنونم...فقط یه مساله میمونه اونم این که چجوری سرصحبت رو دوباره بازکنم آخه اون دوبار قبلی به زورتونستم چون زیاد باپدرومادرم راحت نیستم...؟

تصویر donya123
نویسنده donya123 در

به نظر من به یکی که پدر یا مادرتون باش خیلی خوبه بگید که باشون صحبت کنه . مثلا اگر یه خاله خوب دارین بش بگین اونا بلدن یه جوری بگن که راضی بشن چون دلایل اونا وواسه پدر مادرا معمولا قابل قبولتره چون همسن و سالن و فکر نمی کنن شما به خاطر جوونی و این حرفا این حرف ازادواج و مطرح کردی و اون موقع موضوع رو جدی تر میگرن. یا به اون طرف بگید که الکی یه دختری رو پیشنهاد بدن واسه شما به پدر مادرتون بعد مادر شما احتمالن به این بهانه خودش دست به کار میشه

تصویر آقا سعید

همین حرفهارو صادقانه به پدر و مادرت بگو .بگو اگر گناهمو به گردن میگیرین اشکالی نداره منم تا اوم موقع کاری بهتون ندارم!!!!

تصویر یه عاشق واقعی

سلام به سوال کننده گرامی ...

دوست عزیز من هم تالاسمی مینور دارم ...چیزی نیست که شما رو از ازدواج نهی کنه ....فقط باید مراقب باشید که طرف مقابلتون هم این بیماری رو نداشته باشه .....

پس از این موضوع نگران نباشید .....

نکته دیگه اینه که شما یا باید بر اساس دین و اعتقاداتت رفتار کنی و با توکل به خدا اقدام کنید و منطقی خانواده خودتون رو راضی کنید ......خانواده ها هم وقتی رضایت میدن که بدونن شما در اینده چه برنامه ای دارید برای کارهاتون ....فرضا برای ازدواجتون به چه شکل میخاید اقدام کنید ...هزینه ها و منزل و کار و بقیه چیزها....... اگه خسته و نا امید نشید میتوانید به مرور زمان راضی شون کنید ....

و یا مرحله خویشتن داری رو تا موقع ازدواجتون طی کنید .......

هر دو مرحله برای شما اجر و پاداش والایی خواهد داشت به شرطی که هیچ وقت خدا رو فراموش نکنید و خودتون رو به خدا بسپارید .......

خوشبخت باشید 

یاحق

تصویر mohammadfarokhi

داییم هست ولی راستش روم نمیشه بهش بگم چون ممکنه ضایه بشم وبهم بگه بچه بروبشین درستوبخون...شایدم اگه قبول کنه بیاد حرف بزنه بعدش بد بشه واسم چون که دفعه قبل به  عمم گفتم بهشون گفت خیلی عصبانی شدن...نمیدونم چرا؟ولی بدجور گیر افتادم...به هیچ صراطی راضی نمیشن...شایدم اگه خواهربزرگشون کارش درست بشه منم به بهانه این که ممکنه از دستم بره اقدام کنم لازم باشه یه خرده عرصه روتنگ کنم ولی بازم ازعواقب این کار میترسم...

تصویر donya123
نویسنده donya123 در

خب با یکی از فامیلتون که مادر پدرت قبولش دارن صحبت کن غیرمستقیم اینا بهشون بگه ... مثلا خاله ای ، عمویی ویا یه دوستی

ببین مادر پدرتون چی براشون مهمه مثلا اگه مذهبین یه ادم مذهبی بفرس براشون بگه خدا پیغمبر گفتن ازدوااج خوبه

اگه پول دوستن یکی بفرس بگه بعد ازدواج جقدر برکت می گیرن و اگه بخاد طول بکشه شما باید براش خونه بخرین و این حرفا تا راضی بشن

 

تصویر mohammadfarokhi

سلام مجدد.تالاسمی من اینترمیدیاست(چیزی بین ماژورومینور)...اگر بخوام که اینکاراروبکنم باید فعلا صبرکنم که خواهر بزرگترطرفم انشاالله مهرماه مراسم خواستگاریش انجام بشه بعد هم به بهانه ی اینکه ممکنه ازدستم بره این کارارو بکنم...به هرحال واقعالطف کردین که جواب دادین فقط یه سوال دیگه اینکه اگه صبرکنم تابعدمراسمات خواهرایشون وبعد اقدام کنم ،اقدامم همزمان میشه با موقع درس خوندنم بنظرشماباید باچه راهی پیش برم که هم به درسم رسیده باشم هم به هدفم که ازدواجه؟

تصویر shakib
نویسنده shakib در

سلام
از اینکه با سایت ره روان ولایت مکاتبه می کنید متشکریم

متاسفانه این فرهنگ غلط در جامعه حاکم شده که تصور می کنند جوانها باید درسشان تمام شود، سر کار هم بروند، صاحب خانه و ماشین و...بشوند تا بتوانند ازدواج کنند و همین امر باعث بالا رفتن سن ازدواج و گسترش فساد و فحشا در جامعه گردیده است.در حالی که در ازدواجی که مد نظر اسلام است هیچ کدام از اینها مانع ازدواج نیست مثلا چیزی که مهم است داشتن جوهره کاری است نه خود شغل، در مورد مابقی مایحتاج زندگی نیز به مرور زمان و با همکاری و همدلی زوجین فراهم می شود.
شما باید والدین خود را راضی بکنید تا برای ازدواج شما اقدام بکنند البته شاید کار خیلی راحتی نباشد ولی بستگی به اراده و پشت کار شما دارد نباید دراین راه خسته یا ناامید شوید بقدری پافشاری کنید تا به خواسته خود برسید.نکته دیگری که در موفقیت شما بسیار موثر خواهد بود رعایت ادب و احترام در مقابل والدینتان است سعی کنید همیشه مودبانه و منطقی با آنها صحبت کنید و و هیچ گاه عصبانی نشوید یا پرخاش نکنید تا عملا به آنها ثابت شود که شما به پختگی لازم رسیده اید.
ابتدا با آنها صحبت کنید و توضیح دهید که دلایل آنها قابل قبول نیست و شما اکنون نیاز به ازدواج دارید که در این ازدواج برای شما واجب می شود یا بگویید که می ترسید دیر بجنبید و دختر مورد علاقه خود را از دست بدهید یا آگاهشان کنید که اگر برای شما کاری نکنند در گناهانی که شما مرتکب می شوید آنها نیز شریکند و ...می توانید از افراد دیگری که روی والدینتان تاثیر گذار هستند مانند بزرگان فامیل و دوستان و ...کمک بگیرید تا آنها پدر و مادرتان را متقاعد سازند که برای شما آستین بالا بزنند، همچنین می توانید کارهای دیگری انجام دهید مانند اینکه خود را به افسردگی بزنید کم غذا یا کم حرف شوید و ...خلاصه کاری بکنید که احساسات پدرانه یا مادرانه آنها برانگیخته شود و نگران شما بشوند و ...
اما در مورد بیماریتان مشخص نکردید که چه نوع تالاسمی.اما می توانید با مشورت پزشک مجرب یا تحت نظر آنها اقدام به ازدواج کنید.
با توکل و توسل به خداوند متعال واهل بیت عصمت و طهارت همیشه در زندگی پیروز و سربلند باشید.