من حدود 3 هفته پیش پسرخاله مادرم که خارج تشریف دارن و البته سنشون بالاست از دوست بنده در شبکه اجتماعی که خودتون میدونین و من هم عضوم خوششون اومده بود و از من خواست واسه ازدواج باهاش صحبت کنم ...منم با دوستم صحبت کردم و شماره ازش گرفتم که بیشتر آشنا بشن ...بعد این مدت هم خداروشکر فهمیدم واقعا قصدش ازدواجه و تمام صحبتها رو با دوستم انجام میدن..حتی به خاله مامانم هم گفتن ودر جریانن...امیدوارم که این رابطه به ازدواج این دو نفر منتهی بشه ان شائ الله...من تمام چیزایی که میدونستم به دو طرف گفتم البته راستش رو نه اغراق آمیز...شما هم دوست عزیز یادت باشه فقط حرف از این به اون نبر چون باعث اختلاف میشه...چون پسرخالم از من راجب دوستم مشورت میخواست چه طوریه؟ نظرش چیه ؟ سعی نمیکردم باعث بشم رابطه بهم بخوره ...سعی کردم واقعیت رو درست جلوه بدم که دچار اشتباه نشن...شما هم بهتره ارتباط رو بعد آشنایی کم رنگ کنی که خودشون بهتر بشناسن.
به نظرمن واسطه ازدواج شدن تنها درصورتی درسته که فرد واسطه گر از خصوصیات، روحیات و خلقیات دونفر اطلاع کافی داشته باشه و برای معرفی کردن کفویت و تناسب دختر وپسر رو درنظربگیره درغیراینصورت واسطه گری کار بیهوده ایست و جز گرفتن وقت و انرژی دوطرف، نتیجه دیگه ای نداره
بله من واسطه بودم..باید امانت دار اعتماد هر دو طرف باشید خیلی عاقلانه رفتار کنید سعی کنید حرمت هردو نفر حفظ شه....
نقش واسطه همون نقش کاتالیزور هستش که روند رو تسریع میکنه..فرد واسط نباید غلو کنه و طرفین رو طوری که نیستن نشون بده
بله. دو تا از شخصیتهای تلوزیونی که خیلی ها ممکنه بشناسن... البته اینا ازدواجشون بهم خورده بود که به ازدواج و برگشت تشویقشون کردم ....که الحمدلله تا حدی موفق هم شدم.. البته چون دختر یه کم بیشتر مقصر بود می خوام رو مخ دختره کار کنم تا راضیش کنم قدم پیش بذاره ، چون پسره بخشیدتش اما خودشیفته،قد ، مغرور و لجبازه ولی عاشق
هیچی دیگه یکم از بیان ویژگی های خوب طرفین وگذشت و حتی بیان وجود علاقه و ... از این حرفا بگید... بعد کم کم همو بخوان راضی میشن .
با سلام
من حدود 3 هفته پیش پسرخاله مادرم که خارج تشریف دارن و البته سنشون بالاست از دوست بنده در شبکه اجتماعی که خودتون میدونین و من هم عضوم خوششون اومده بود و از من خواست واسه ازدواج باهاش صحبت کنم ...منم با دوستم صحبت کردم و شماره ازش گرفتم که بیشتر آشنا بشن ...بعد این مدت هم خداروشکر فهمیدم واقعا قصدش ازدواجه و تمام صحبتها رو با دوستم انجام میدن..حتی به خاله مامانم هم گفتن ودر جریانن...امیدوارم که این رابطه به ازدواج این دو نفر منتهی بشه ان شائ الله...من تمام چیزایی که میدونستم به دو طرف گفتم البته راستش رو نه اغراق آمیز...شما هم دوست عزیز یادت باشه فقط حرف از این به اون نبر چون باعث اختلاف میشه...چون پسرخالم از من راجب دوستم مشورت میخواست چه طوریه؟ نظرش چیه ؟ سعی نمیکردم باعث بشم رابطه بهم بخوره ...سعی کردم واقعیت رو درست جلوه بدم که دچار اشتباه نشن...شما هم بهتره ارتباط رو بعد آشنایی کم رنگ کنی که خودشون بهتر بشناسن.
به نظرمن واسطه ازدواج شدن تنها درصورتی درسته که فرد واسطه گر از خصوصیات، روحیات و خلقیات دونفر اطلاع کافی داشته باشه و برای معرفی کردن کفویت و تناسب دختر وپسر رو درنظربگیره درغیراینصورت واسطه گری کار بیهوده ایست و جز گرفتن وقت و انرژی دوطرف، نتیجه دیگه ای نداره
اگر هر زوج برای دو مجرد واسطه ازدواج بشوند دیگه فکر نکنم اینهمه مجرد داشته باشیم
بسم الله
بله من واسطه بودم..باید امانت دار اعتماد هر دو طرف باشید خیلی عاقلانه رفتار کنید سعی کنید حرمت هردو نفر حفظ شه....
نقش واسطه همون نقش کاتالیزور هستش که روند رو تسریع میکنه..فرد واسط نباید غلو کنه و طرفین رو طوری که نیستن نشون بده
احسنت که فکر جوونا هستید شما :P
بله. دو تا از شخصیتهای تلوزیونی که خیلی ها ممکنه بشناسن... البته اینا ازدواجشون بهم خورده بود که به ازدواج و برگشت تشویقشون کردم ....که الحمدلله تا حدی موفق هم شدم.. البته چون دختر یه کم بیشتر مقصر بود می خوام رو مخ دختره کار کنم تا راضیش کنم قدم پیش بذاره ، چون پسره بخشیدتش اما خودشیفته،قد ، مغرور و لجبازه ولی عاشق
هیچی دیگه یکم از بیان ویژگی های خوب طرفین وگذشت و حتی بیان وجود علاقه و ... از این حرفا بگید... بعد کم کم همو بخوان راضی میشن .
.. ! ..
قابل ذکر نیست
کی؟