من قبلا یکی رو دوست داشتم و یک محرمیتی بین من و او ایجاد شده بود به هر دلیلی ازدواج دائم شکل نگرفت و من از لحاظ روحی خیلی اذیت شدم به طوری که نمی تونم فراموشش کنم الان یک سوال برای من به وجود اومده
من واقعا میخوام عشق اون فرد رو که به یادش بودم،تبدیل به عشق خدا واهل بیت وامام زمان کنم
چه کارکنم؟؟
کاش میشید عشق دیگری جایگزین کنم یا همسری یا شخص دیگری
------------------------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/registe+635
تبدیل خاک به طلا رو به واسطه ماده ای به نام کیمیا قابل انجام میدونستن و این در ادبیات عرفانی ایران هم ذکر شده.
کلمه بدل یا تبدیل رو من تصور میکنم برای عشق خاکی به الهی کاربردی شاید نداشته باشه. چیزی که من میدونم اینه با ایمان و عمل به واجبات و ترک محرمات به مروز ظرفیت های جدیدی در درک و علقه به خدا و ایمه اطهار(سلام الله)در وجود انسان بوجود میاد که با توجه به مداومت در این امر انسان قلبش لبریز از اون مهر و محبت میشه . خداوند به هممون این همت و پایمردی رو در این مسیر سنگلاخ عنایت کنه.براتون ارزوی سعادت شادکامی دارم.
باسلام خدمت شما کاربر گرامی:
بسیار خوبه که شما با توکل به خدا و توسل به ائمه اطهار علیهم السلام میخواهید هم گذشته را جبران کنید و هم برای آینده یه پشتوانه داشته باشید.
اینکه از چه راهی و به چه طریقی با اون شخص محرم شدید و ایا این بودنتون اصلا درست بوده یا نه را کار نداریم ولی در هر صورت وقتی تدبیر نشه یه ارتباطی و از ابتدا به انتهای اون فکر نشه یه سری مشکلاتی پیش میاد که یا باید از قبل آمادگی رویارویی با اونا داشته باشید و یا اینکه در برخورد با اون منطقی برخورد کنید.
خیلی از وقایع و اتفاقات زندگی ما به ظاهر و در برخورد اولیه برای ما بسیار گرون تموم میشه و تلخ به نظر میرسه اما به مرور زمان مصلحت ها و خوبی هاش برای ما خودنمایی میکنه و تازه ما متوجه می شیم که چقدر به نفع ما شده این داستان به این شکل خاتمه پیدا کرده یا این اتفاق برای ما افتاده.
لذا جنبه های مثبت یک جریان را در نظر گرفتن به شما کمک میکنه بهتر بتونید با این قضیه برخورد کنید.
مطلب بعدی این هست که با وارد شدن در یک راتباط دیگه با این روحیه فعلی محکوم بشه شکست هست دلیلشم خودتون می دونید که الان با نگاه دقیق و دیدبازی نسبت افراد و پیرامونشون نگاه نمی کنید و کمی انتخاب را برای شما سخت خواهد کرد.
روزانه یه ساعتی را مشخص کنید و خارج از اون ساعت به گذشته و خاطراتش فکر نکنید. و سعی کنید روزهای بعد از میزان این ساعت کم کنید تا برسه روزی که در حد یه نگاه گذرا و عبرت اموز بتونید بهش نگاه کنید.
حتما این مطلب را در نظر داشته باشید فراموش کردن نداریم بلکه کم رنگ شدن و بی اهمیت شدن را ما سفارش میکنیم. یعنی خودتون را با کارهای ورزشی و تفریحی اموزشی سرگرم کنید و سعی کنید با همون روش خودتون یعنی تقویت بنیه معنویتون قدرتتونا در مقابل وسوسه های ذهنی برای مرور خاطراتش ایمن و مضاعف کنید.
انس با قران و ادعیه زبور آل محمد یعنی صحیفه سجادیه می تونه دو بال کمکی برای شما در این جریان باشه.
موفق باشید.
سلام بر شما دوست خوب ما
یک عشق عروج است و رسیدن به کمال
یک عشق غوغای درون است و تمنای وصال
یک عشق سکوت است و سخن گفتن چشم
یک عشق خیال است و خیال است و خیال
خوشا به حال عشاق حقیقی و شما و امثال شما که مقاصد قشنگی دارید.
برای اینکه جزء عشاق حقیقی بشید؛ وصالش رو از خود سرچشمه طلب کنید.
بهتون پیشنهاد میدم روزانه، مناجات المحبین از کتاب مفاتیح الجنان ، مناجات خمس عشره را خالصانه به درگاه خدا بخوانید.
در این مناجات امام سجاد (ع) می فرماید: ای آرمان دلهای مشتاقان و ای نهایت آرزوهای عاشقان، دوستی تو را از خودت درخواست میکنم.
و دوستی هر که تو را دوست می دارد.
و دوستی هرکاری که مرا به تو نزدیک می کند.
و می خواهم که خودت را نزد من محبوبتر از هرچیز دیگر قرار دهی.
عشقم به خودت را به سوی خرسندیت بگردانی.
و شوقم به خودت را بازدارنده از نافرمانی ات سازی.
... .
من شنیدم آنها که عاشق خدا و یا اهل بیت(ع) میشن برای یاد و ذکر اون حبیب، زمان و مکان نمی شناسند.
دقایقی از روز و شبشون را با نجوا و صحبت کردن با حبیبشون سپری می کنند. صبحشون رو با ارادت به ایشون آغاز می کنند؛ شبشون هم همینطور... خلاصه یک رابطه خالصانه و قشنگی برقرار می کنند و البته کار و کمک اصلی رو هم اونها خودشون انجام می دهند که وصل ایجاد میشه!
وصل که ایجاد بشه، همه راه رو میری!
دیگه حتی توی خوابهاشون هم "ندبه" میگند: بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ مُغَیبٍ لَمْ یخْلُ مِنَّا... بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ نَازِحٍ مَا نَزَحَ [ینْزَحُ] عَنَّا... بِنَفْسِی أَنْتَ أُمْنِیةُ شَائِقٍ یتَمَنَّی مِنْ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ ذَکرَا فَحَنَّا... بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ عَقِیدِ عِزٍّ لایسَامَی...
دلیلش هم وابستگی روح هست؛ تعلق روح به کاری که طی روز مشغولش بوده.
روح رو به هرچی عادت بدید بهش وابسته میشه.
دیدید وقتی روزتون رو با کسی یا به کاری سپری می کنید؛ شب خواب همان را می بینید؟!
میگن یه کسی رفت پیش بزرگی گفت دوست دارم خواب امام زمان (عج) رو ببینم ولی تا حالا ندیدم. بهش گفت اصلا آب نخور. آب نخورد ولی خواب امام رو ندید. ایشون سه شب متمادی به امر اون آقا آب نخورد ولی خواب امام رو هم ندید، رفت پیش آقا گفت من که از تشنگی هلاک شدم؛ ولی خواب امام رو هم ندیدم. اون بزرگ بهش گفت خواب چه دیدی؟ گفت دریا بود و آب بود و آب بود و آب. اون بزرگ گفتند: اگه اینقدر تشنه دیدار امام زمان (عج) باشی خواب امام زمان رو هم می بینی!
خوشا به اقبال آنها که روحشون رو تشنه امام می کنند.
همه عمر برندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد
دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی
من فقط و فقط شنیدم و دیدم. دوستی داشتم تیکه کلامش "خدایا شکرت" بود. از هر فرصتی و با هر بهانه ای "سجده" می کرد. حالاتش واقعا آدم را به غبطه وامیداشت. اینم یادم هست دبیر ادبیات سوم دبیرستانم میگفت رابعه بنت کعب شاعره قرن چهارم، اول عاشق بکتاش غلام برادرش شد، بعدش از عشق مجازی به حقیقی رسید. می گفت خیلی از شعرا و ... از عشق مجازی به عشق حقیقی رسیدند. داستان زلیخا هم همه شنیدیم. برای معرفت پیدا کردن به خدا هم میگند که اول باید خودتون رو بشناسید. (من عرف نفسه، فقد عرف ربه)
خودشناسی قدم اول عاشق شدن است
وای بر یوسف اگر ناز زلیخا بکشد
عقل، یکدل شده با عشق، فقط می ترسم
هم به حاشا بکشد هم به تماشا بکشد
محبت بدون عمل و در واقع پیروی هم به کار نمیاد... هرجا ایمان اومد، عمل صالح هم توأمان باید بیاد وگرنه آرزوی دیدار صرف هم فضیلت نیست؛ اگرچه اگه دیندار که باشی، لیاقت دیدار یابی!
بهرحال ان شاء الله که آرزوش به دلتون نمانه. امیدوارم 10 سال دیگه، 15 سال دیگه چشم باز نکنی ببینی که داری از شفاعت و توسل و محبت و ... به اهل بیت(ع) میخوانی، می نویسی، می نگاری، می سرایی ولی ته دلت یه ندایی میگه من که آرزوی گوشه چشمی از پسر فاطمه هم به دلم موند؛ ولی فردای محشر، اگه موقف صراط پاهام لغزید، فقط من رو چشم در چشم مهدی فاطمه (عج) نکن، از کم کاریهام خجالت می کشم.
بسوزان هر طریقی می پسندی
که آتش از تو و خاکستر از من
امیدوارم آرزوش به دلتون نمانه...
امیدوارم شرمندگیش گریبانتون رو نگیره...
امیدوارم تنها آرزوتون نشه که بخاطر کم کاریهام منو ببخش...
امیدوارم دنیای هیچکی نشه عاقبت یزید... .
یاعلی
با سلام به شما کاربر محترم
درباره عشق و علاقه ای که به فرد موردنظرتون دارید باید عرض کنم قبل از هرگونه تصمیم گیری در خصوص آینده خودتون، در ابتدا باید این مسئله رو حل کنید. یعنی اگر بخواهید در آینده هم ازدواج کنید، لازمه که اول این عشق و علاقه تون رو حل کنید و بعد برای ازدواج با فرد دیگر فکر کنید.
نکته بعدی؛ اینکه می خواهید به خدا و اهل بیت عشق و علاقه پیدا کنید، نباید این عشق و علاقه رو با اون عشق و علاقه به فرد موردنظر قاطی کنید. هرکدام از اینها موضوع جداگانه ای است. مثلا عشق و علاقه شما به مادرخیلی متفاوت است با عشق و علاقه به همسر. بنابراین جنس این علاقه مندی ها و عشق ها متفاوت است.
اینکه چگونه از عشق و علاقه تون به فردی میخواهید به عشق و علاقه به خدا و اهل بیت برسید بماند، ولی این تصمیم شما می تواند نشان از یک مکانیزم دفاعی روانی به نام تصعید باشد؛ بدین صورت که شما برای کنار گذاشتن اون عشق و علاقه تون به فرد مذکور می خواهید این عشق و علاقه رو به خدا پیدا کنید. در واقع انگیزه اصلی شما برای عشق و علاقه به خدا و... ناشی از اینه که می خواهید اون عشق و علاقه تون به اون فرد رو از بین ببرید. اما چند نکته در اینجا لازم است توجه داشت:
1- برای اینکه به خدا و اهل بیت(ع) علاقه مند شوید، سعی کنید فارغ از مسئله‌ای که در حال حاضر با آن مواجه هستید، این عشق الهی رو در خودتون تقویت کنید. بدون اینکه به این مسئله فکر کنید که آیا این عشق شما به خدا، جای عشقتون به اون فرد رو می گیرد یا نه، سعی کنید ارتباط معنوی خودتون و معبودتون رو حفظ کنید.
2- یکی از راه‌های زودبازده در ایجاد حس معنویت و عشق در انسان، تقویت روحیه شکرگزاری از خداست. هرچقدر به نعمتهای کوچک و بزرگ خدا توجه کنید و بابت این همه نعمت از معبود با حس خوب شکرگزاری کنید، بازخورد این حس رو در زندگی خودتون پیدا می‌کنید؛ از اکسیژنی که در هوا به راحتی نفس می کشید تا سلامتی که دارید و ... اگر مدام به نعمتهای خدا توجه و شکر گزاری کنید، حس و حال خوشایندی در شما ایجاد می شود و اگر این توجه و شکرگزاری در زندگی استمرار داشته باشد، یه روز می بینید چقدر عاشق خدا و خوبیهاش شدید.
این یک تکنیکی است که انجامش به سرعت باعث میشه حس و حالتون مثبت بشه و درنهایت به یک عشق و علاقه غیرقابل توصیف تبدیل شود. به شما توصیه می کنم روزانه حداقل از 100 چیز که دور و اطراف شما هست از خدا شکرگزاری کنید و تا 21 روز این کار رو انجام بدید، اون وقت اثرش رو هم توی زندگی تون خواهید دید و عشق و علاقه تون به خدا هم افزایش پیدا می کند.
درباره از یاد بردن اون فرد موردنظرتون هم باید بگم که ما نمیدونیم که چه مدتی است که ارتباط شما با اون شخص قطع شده، ولی طبیعی است که تا دو سه ماه ذهن شما درگیر اون فرد باشد. لذا شما نیاز به گذر زمان دارید تا با این موضوع کنار بیایید. در کنارش سعی نکنید که حتما ایشون رو فراموش کنید؛ چرا که ذهن در اینصورت مقاومت می کنه و نه تنها فراموش نمی کنه بلکه ناخواسته به صورت شرطی مدام یاد اون رو برای شما تجدید می کنه. پس باید چکار کنید؟
شما باید با این مسئله کنار بیایید به این صورت که خودگویی هایی داشته باشید تا کم کم بپذیرید که ازدواج شما به هردلیلی انجام نشد و هرکسی زندگی خودش رو داره. لذا باید مدام این خودگویی رو باخودتون داشته باشید که برفرض هم با ایشون ازدواج می کردید، از کجا معلوم که من با اون خوشبخت می شدم؟ از کجا معلوم این عشق و علاقه بعد از ازدواج به تنفر و نارضایتی تبدیل نمی شد. پس نباید اون رو توی ذهنم خیلی بزرگ بکنم.
درکنار این خودگویی ها، به خدای متعال توکل کنید و از بخواهید آنچه خیر است برای شما رقم بزند. قطعا خدای متعال که خیر هرکسی رو بهتر از خود شخص میداند. وقتی شما همیشه شکرگزار خدا باشید و بهش توکل کنید، شک نکنید بهترین اتفاقات انتظار شما رو می کشند!
موفق باشید.