تشنه ریاست و مقام

00:03 - 1393/10/20

نوجوان بودم و عازم سفر مشهد، به قهوه خانه اى رسيديم . مردم وارد دستشويى شدند. يك نفر چندتا آفتابه را كنار هم چيده و چوب بلندى در دست گرفته بود و هركس مى آمد آفتابه اى را بردارد به دست او مى زد و مى گفت : اين را برندار، آن را بردار. من گفتم : اين آقا چرا اينطورى مى كند؟ گفتند: اين بنده خدا دنبال پست و مقام مى گشت و جايى گيرش نيامده ، عاقبت دیوانه شده و  دکترها گفته اند برای اینکه وضعش بدتر از اینی که هست نشه گذاشته اند برا  آفتابه ها رياست کنه !

http://btid.org/node/52157

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
6 + 13 =
*****
تصویر hadiis
نویسنده hadiis در

smileyجالب بود اینو واقعا باید به بعضیا گفت...

تصویر yosef
نویسنده yosef در

واقعیت هم برا خیلی ها تلخه .