16:13 - 1393/08/30
دریا را رها کرده بودم....
دلم به مرداب خوش بود.
هنگامی که با موج های سهمگینش......
مرا به کام خود برد
مهرمرداب در دلم مرد.
دلم افسرد.....
فهمیدم که عشقم به مرداب.....
دریا را آزرد.
اما....
هنوز راهی هست.
هنوز هم نور ماه از دریا ساطع میشود.
پس...
امیدم به بخشش هست.
التماس دعا
انجمنها:
http://btid.org/node/46359
آورین،آورین
خیلی خوبه حتما ادامه بده
راستی رو ریتم شعرهات کار کن
از همتون ممنونم.به خاطر نظراتون. مخصوصا باران خانم و حدیث خانم.
خواهش میکنم..
موفق باشید الهی..
سلام علیکم..زیبابود
مـــــــــرداب به رودگفت:چه کرده ایی که چنین زلالی
رودگفت:گذشتم
موفق باشید
چندین بار خوندم
ببخشید چون با گوشی میخوندم برام جملات جابجا شده بود موج به دریا برمیگشت اشتباه برداشت کردم
بسیار جایگزاری های جالب و بجایی بود
کیف کردم
سلام
بنظرم خیلی خوب بود
احسنت
سعی کنید ادامه اش بدید...
یه چیز کوچیک هم عرض کنم که مثلا مرداب موج نداره و یکم میشه ویرایشش کرد
موفق باشید ان شاء الله
:) یه جاهاییش خوبه یکمیش نه
ولی به نظر من مهم اینه طبع شعر گفتنو داشته باشین بقیه ش تمرینه
منم از دبیرستان شروع کردم به نوشتن اوایل چندان جالب نبود
ولی الان نوشته هامو نشون میدم کسی باورش نمیشه کار خودم باشه :)
فقط تمرین میخواد وآشنایی با قواعد و اصولش
کسی چه میدونه شاید یه روزی هر 2 چاپ کردیم:)))))
این شعر(یانیمه شعر)رو خودم گفتم. به نظرتون خوبه یا بد.
بد نیست ...