جدایی من و عشقم . میخواستم گربه رو بکشم اما الان میخوام خودم رو بکشم

19:12 - 1398/03/21

با سلام خدمت دوستان عزیزم من دختری 21 ساله هستم حدود پنج سال پیش وارد رابطه عاشقانه با یکی از آشنایان دور مادرم شدم  ایشون از اول منو واسه ازدواج میخواستن حتی با خانواده خواستگار ی م اومدن کل خانواده شون در جریان ن ایشون منو میخواد و موافقن حتی قرار بود نامزد شیم تا این که به لحاظ اقتصادی خیلی ضربه خوردن و کارگاه کفششون کلا کساد شد من باز بهشون فرصت دادم و گفتم عجله ای نیس حتما همین الان عقد کنیم تا این که اصل ماجرا از این جا شروع میشه که ایشون حدود هشت سال پیش در عالم بچگی و اوایل نوجوانی میگفتن دختر خاله مو میخوام که دختر خاله ازدواج میکنه و میره و الکی به ایشون میگه خانواده م منو به زور شوهر دادن و حتی زمانی که متأهل بودن مزاحم ایشون میشدن یه روز میگفت ن بیا باهام دوست باش یه روز میگفته بیا طلاق بگیرم منو بگیر و این حرفا که خواستگار مم خانواده شو در جریان میزاره و.با اون دختر خاله و خانواده ش دعوا میکنن  از یه طرف دیگه این دختر خاله دستش رو میشه که در عالم متاهلی هم دنبال دوست پسر و پروتز های اندام و غیره بوده و دیگه اون فرد سابق نیس تا این که همسرش متوجه میشه و یکی دو سال پیش طلاق ش میده با وجود یه پسر بچه دو ساله حالا من متوجه شدم این خانم حدود چند ماه پیش مزاحم خواستگار م شده که ترو خدا بیا منو بگیر با وجود اینکه میدونه ایشون قراره با من ازدواج کنه و فامیل در جریان این مسئله هستن خواستگار مم ج داده که یه زن مطلقه بچه دار بدرد من نمیخوره من حالا دیگه نمیخوام ت من با خواستگار م دچار بحث شدید شدم در رابطه با این خانم و متاسفانه خیلی تند صحبت کردم مثلا میخواستم گربه رو دم حجله بکشم  و بدجور دعوا گرفت من ماجرای این خانم رو از زبون فرد دیگه ای شنیدم خودشون تا بحال به من نگفته بودن و این که این دختر خاله دوست پسر داره و باهاشون همه جا میره و میزنه به اسم ایشون به پدر و مادر ش میگه با پسر خاله م با هم بیرونیم این حرفا تا این که ایشون و خانواده ش میرن خونه ی این خانم و سر و صدا که چرا این زن پاشو از زندگی من بیرون نمیکشه  حالا بعد از این ماجرا ی بحث بین من و خواستگار م ایشون خیلی راحت بهم برگشتن گفتن باشه دیگه نمیخوامت و به اون فردی که جریان رو به من گفته بود هم گفتن من بخاطر تو اون دختری رو که میخواستم از دست دادم حالا اون دختر همش به من شک داره و فکر می کنه من چیزی رو ازش پنهون میکنم حقیقتا خیلی بهم ریختم من هنوز هم ایشونو دوست دارم حتی بخاطر اون بحث ازش عذر خواهی کردم ولی هنوز ماجرا رو بعد دو هفته تموم نکرده و به مادرم گفته من وضعیت مالیم خوب نیس نمیتونم دخترتو خوشبخت کنم  من الان همش به خودکشی فکر می کنم باورم نمیشه بخاطر بحث درمورد اون زن رابطه مون به اینجا بکشه اصلا نمیتونم باور کنم که ایشون منو دوست نداره یا اینکه دیگه منو نمیخواد آخه چرا بعد از پنج سال و حالا که به هدف نزدیک بودیم اینم بگم بخاطر وضعیت مالیشونم خیلی غصه میخوره و کلا بهم ریخته من نمیتونم ایشونو از دست بدم ترو خدا راهنمایی م کنید چیکار کنم ؟ امکان برگشت ش وجود داره یا نه ؟ چون ایشون تا دو سه هفته پیش از برنامه ریزی هاش واسه ازدواج مون میگفت اصلا واسم باور کردنی نیست که بخواد بره شما چه راهکاری دارید واسه برگشتن ایشون

-------------------------------------

کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: http://www.btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال و از طریق کدپیگیری که دریافت میکنید پاسخ را مشاهده نمائید: http://www.btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي را که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين نظراتشان جهت نمايش بعد از فعالیت مفید، ديگر منتظر تاييد مديرانجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: www.btid.org/fa/user/register

http://btid.org/node/144247

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 0 =
*****
تصویر مرتضوی نیا

سلام کاربرگرامی

احساس اعتماد در بین زن و شوهر به عنوان یک مولفه ی بسیار مهم در پایداری زندگی میباشد که نقش به سزایی در آرامش روانی و عشق ورزی بین زوجین دارد.

که این اعتماد هم باید به طرف مقابل هم احساس آن از طرف مقابل نسبت به خود وجود داشته باشد.

لذا شما شما احساس اعتماد از جانب خود به ایشان را مورد خدشه قرار داده اید و این باعث ایجاد ناامینی در ارتباط شما شده است 

لذا باید به دنبال ترمیم این حس بی اعتمادی که دراو از جانب شما به خودش شده باشید.

پس باید در رابطه با این موضع هیچ وقت صحبت نکنید و او را بابت این قضیه بازخواست نکنید.اگر نیاز های همسر شما با زیرکی و هوشیاری شما رفع شود نباید نگران این زن و یا حتی تمام زنان عالم باشید.

چرا که این زن و خیلی زنان دیگر در جامعه وجود دارند که میتوانند آسیب به زندگی شما بزنند ولی محبت و عشق و تعهد بین شماست که تضمین سلامت خانواده شما میباشد.

به او فرصت دهید و علاقه خود به ایشان را نشان دهید.

بعد از مدتی شخص ثالثی را واسطه قرار دهید تا با او صحبت کند تا مقدمات ازدواجتان فراهم شود.

موفق باشید.

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

ماشاالله 

frownمن یه نفس بگیرم و آبی بنوشم نفسم تازه شد نظرمو میدم.

 

تصویر نویسنده
نویسنده نویسنده در

ممنونم از راهنمایی تون دوست عزیز . یعنی به نظرتون بهش زمان بدم که بیشتر فکر کنه و چند وقت پیگیرش نباشم؟ دوست دارم برگرده چون واقعا بعد از پنج سال خیلی مشکله جدایی خودشون از این ناراحتن که میگن تو به من تهمت زدی که من با دختر خاله مم در صورتی که بین من و اونطرف حتی توی گذشته هم چیزی نبوده ولی متأسفانه انقدر وضعیت جامعه بد شده که من خیلی حساس شدم روی این قضایا و به قولی میخوام از اتفاق ناگوار پیشگیری کنم

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

منظورم اینه که اون آدم هر طور میخاد باشه فرقی بحال شما نداره مهم اینه که هستش وبعد ازدواجتم هستش  میتونی قبول کنی یا بنظرتاین ترس وشک واسترس که الان شما داری ولت میکنه  شما ابراز ناراحتی کردی دعوام کردی معذرتم خواستی بقیه اش با نامزدته بذار کمی زمان بگذره 

تصویر نویسنده
نویسنده نویسنده در

نه دوست عزیز قضیه تهمت نیس اون خانم چون توی شهر کوچیک ی زندگی میکنن همه از کارها و رفتار ایشون باخبرند حتی میدونن الان دوست پسر داره و باهاشون همه جا میره یعنی خود خانواده ش میگن مسئله ای که همه میدونن نه اینکه من یا بقیه بخوایم تهمت بزنیم حتی زمان متاهل ی هم از ایشون میخواستن دوست پسر ش باشه بخاطر اینکه همسرش کارش جوری بود که چند شب یکبار نبود و خیلی راحت میتونست دوستی داشته باشه 

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

ایشون الان عصبانیه اگر شمارو بخواد میاد اگر نه خیرشو از خدا بخواه  ما نمیدونیم اون خانم چطوریه شاید چون طلاق گرفته تهمت بهش میزنن  در ضمن اون خانم قرار نیست وقتی شما ازدواج کردید از شهر بره یا غیب بشه  اون همیشه هست  آیا میتونی خودتو کنترل کنی

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

نقطه هم یکی از ارکان نگارش فارسی است و در تسهیل به خواندن متن کمک میکند!!!!