با سلام
خانمی 35 ساله هستم.یه فرزند پسر یک ساله دارم...قبل از ازدواج دختر آرام و موفقی بودم...شوهرم بسیار جذب مدارک و مدارجم بود ...ولی بعد از ازدواج بار ها بهم گفت که تو اونی که من فکر میکردم نیستی .... به نظرم خیلی در موردم اغراق کرده بود در ذهنشوون من در دانشگاه های بسیار خوبی تحصیل کرده بودم..... خلاصه هر روز که میگذشت از چشمش بیشتر می افتادم و بارها با هم دعوا و مشاجره داشتیم.... و همین حرف ها باعث شد به هم سرد بشیم و حتی علاقمون کمرنگ بشه....الان نزدیک چهار ساله زندگی میکنیم...بعد تولد فرزندم همه چیز سخت تر شده...همسرم اونقدر ها از آمدن بچه خوشحال نشد... با این که الان پسرمون رو دوست داره ولی همچنان رابطه من و خودش دچار تنش هست....بارها دعوا شدید کردیم و حرف طلاق زده ...
من میل جنسیم خیلی کم شده...علتش برای خودم بیمهری های همسرم وعدم تایید وحمایتم هست و این که کلا هیچ کمکی بهم نمیکنه و کلا منو بانکی برای اقساطی میبینن....تو این چند سال یک بار محبت کلامی نداشته بهم ولی تا دلتون بخواد برای مردم جانم و عزیزم خرج میکنه.... والان هم رابطه جنسی با هم نداریم خصوصا بعد بارداری من تقریبا به صفر رسیده.... و علی رغم این که ناراضیه از این بابت حتی یک بار حاضر نیست سمتم بیاد و انتظار داره من برم طرفش.... اینم در ادامه غرورو بی مهریش هست..
انواع انگها رو بهم میزنه و کلا برام محرزه که ازم خوشش نمیاد ..بیشتر انتقادش هم الان رو ورزش نکردن کتاب نخوندن و سردی و..من بارها خواسته هاشو انجام دادم ولی بازم هر بار اونا رو تکرار میکنه تا آزارم بده و ما هر روز فاصلمون ازهمه بیشتر و بیشتر میشه؟.نمیدونم چرا و این که خیلی دارم بزرگواری میکنم و اخلاق بسیار تند و حرف های بد و بی مهریشو تحمل میکنم اونم فقط به خاطر بچه ام...... شما راهنمایی کنید با مردی تا این ناسازگار و بد اخلاق و بی عاطفه باید چه رفتاری داشته باشم تا زندگیم اصلاح بشه و علاقه ای ایجاد بشه مجدد.... ممنون
با سلام خدمت شما کاربر گرامی ممنونم از اینکه به مجموعهی ما اعتماد کردید. به نظر میرسد رفتار شوهرتان شما را کلافه کرده است چنانچه زندگی بر شما سخت میگذرد. احساس شما را درک میکنم، آرامش خود را حفظ کنید. از قبل فرد آرامی بودهاید؟ چرا اکنون آرامش قبل را ندارید.
چه چیزی موجب شده، گمان کنید شوهرتان به خاطر مدرک و تحصیلات عالی با شما ازدواج کرده است و الان نسبت به این امر بی تفاوت است؟
این موضوع را در نظر بگیرید که هنگام دعوا باید منتظر سخنانی آزاردهنده و نامناسب باشید. مثلاً این جمله، که تو اونی که من فکر میکردم نیستی.
به نظر میرسد حساسیتهای شما به این جملات زیاد شده است و مادام به این سخنان فکر میکنید به طوری که باورتان را نسبت به خود از دست دادهاید.
به جای مشاجره و دعوا با شوهرتان و اینکه حرف خود را به کرسی بنشانید، در طول روز به بهانهای با ایشان صحبت کنید. مثلاً از رفتارهای شیرین فرزند گرامیتان برایش تعریف کنید. با این کار، ابتدا ارتباط برقرار کنید و سپس انتظارها و خواستههای خود را مطرح کنید.
بی محبتی شوهرتان ممکن است به خاطر برخوردهای نادرست شما باشد. این نکته را فراموش نکنید، زنان شدت عواطف و مردان کمرنگی عاطفی دارند. نباید از شوهرتان انتظار داشته باشید که مانند شما عاطفه شدید خرج کند. مهر و عاطفه در زن احساس قلبی است و اما انرژی روانی مرد بیشتر متوجه عواطف میشود. زن احساسات را دقیقتر درک میکند به همین دلیل، مایه آرامش در خانه است و شوهر را به خود جذب میکند.
چه چیزی باعث شده فکر کنید شوهرتان به شما علاقه ندارد؟
علاقه ی شوهر به همسرش نشانههایی دارد.
۱- برای استراحت و خواب به منزل پدر و مادر یا نزدیکان دیگر می رود. پس اگر منزل را برای رفع خستگی انتخاب میکند، نشانه ی دوست داشتن شماست
۲- از پذیرایی شما استقبال نمیکند و گرسنگی و... را خارج از منزل رفع می کند اگر برای رفع این نیازها به منزل می آید پس به شما علاقمند است.
۳- به پیشرفت زندگی فکر نمیکند، به کار تن نمیدهد و هیچ گامی برای ارتقای زندگی بر نمیدارد. اما اگر با کسب درآمد و اخذ وام برای ارتقاء زندگی میکوشد، به شما علاقه دارد.
۴- به امور خانه اهمیت نمیدهد و مشکلات روزمره برایش مهم نیست اما اگر به تامین امکانات رفاهی، تعمیر لوازم منزل میپردازد شما را دوست دارد.
از ارتباط جنسی با شما گریزان است و نیاز جنسی شما را برآورده نمیکند در حالی که اگر شما رغبت نشان دهید به سمت شما میآید.
برای اصلاح زندگیتان به نکات زیر توجه فرمایید:
۱- از مشاجره و بحث وجدل با شوهرتان جدا خودداری کنید.
۲- همانگونه که در گذشته، فردی موفق بودهاید در زمان حال نیز با صبر و مدارا کردن و مراقبت از فرزند دلبندتان، خوش اخلاقی با شوهرتان به مراتب موفقتر خواهید بود.
۳- آرامش خود را حفظ کنید چنانچه در مطالب بالا گفته شد، زن مایهی آرامش مرد است، با رسیدگی به خود، حفظ طراوت و شادابی خود، سخن نرم، غر نزدن و منت نگذاشتن( کمک در مخارج مالی) آرامش را به خانه برگردانید.
۴- ساعتی را با دوستان یا افرادی که سبب شادی و سرور شما می شود، بگذرانید.
۵- خود را دست کم نگیرید، به علائق خود نگاه کنید به جای اینکه انتظارات شوهرتان را به خود تحمیل کنید. خودتان را باور کنید تا رفتار و گفتارتان در شوهرتان تاثیرگذار باشد.
۶- ارتباط خود را با خدا تقویت کنید. قرآن بخوانید که تاثیر بسزایی در زندگی شما خواهد داشت.
موفق باشید
در حال پاسخگویی