حکم نقد صحابه

15:40 - 1396/09/04

آیا صحابه پیامبر که دین توسط آنان به رسیده را می توان نقد کرد، یا اینکه این عمل کار دشمنان دین و فاسقان و زندیقان است؟

-------------------------------------

کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: http://www.btid.org/fa/forums
سوالات خود را هم از طريق اين آدرس ارسال کنيد: http://www.btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي را که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنین نظراتشان جهت نمایش، دیگر منتظر تایید مدیرانجمن نیز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: www.btid.org/fa/user/register

http://btid.org/node/127534

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 6 =
*****
تصویر mansur
نویسنده mansur در

عقیده اهل سنت درباره صحابه پیامبر این است که همه آنها بدون استثنا عادلند و کسی از آنها را نمی‌توان متهم به فسق و گناه کرد. آنها معتقدند که صحابه پیامبر (ص) در موارد متعدد به نظر و اجتهاد خود عمل می‌کردند؛ زیرا همه آنها به دلیل مصاحبت با پیامبر، اهل اجتهاد بودند و بعید نیست که در برخی از موارد در اجتهاد خود دچار اشتباه و لغزش هم شده باشند، اما هیچگاه از سر عمد و علم مرتکب گناه و خلاف نمی‌شدند. اگر در اجتهاد خود به حقیقت می‌رسیدند، دو ثواب و اگر اشتباه می‌کردند، یک ثواب به آنها داده می‌شد. بنابراین در نگاه اهل سنت همه صحابه علاوه بر عدالت، دارای اجتهاد نیز بودند.

لازمه این عقیده این است که صحابه پیامبر (ص) یک نوع مصونیت دینی دارند؛ زیرا هر کاری که انجام بدهند، نباید آنها را به فسق متهم کرد و هیچ کس حق کمترین اعتراضی را نسبت به آنها ندارد، بلکه همگان باید در صدد توجیه و تاویل کارهای آنها باشند و با نگاه خوش بینانه و حسن ظن به عملکردهای آنها نگاه کنند و اگر هم نتوانستند توجیه کنند، سکوت کرده و از اظهار نظر چشم پوشی نمایند .

یکی از استدلالات آنان این است که عقل خالی از هوا و تعصب، بر حکمت و رحمت خدا محال می‌داند که برای حمل شریعت خود امتی را برگزیند که اهل فسق و انحراف و گناه باشند. به همین جهت دفاع از طبقه صحابه در حقیقت دفاع از ناموس الهی، کتاب و سنت است. چنانکه متهم دانستن آنها در حقیقت متهم نمودن حکمت بالغه الهی است. صحابه حاملان شریعتند، اگر در روایت آنها تردید و توقف شود، شریعت منحصر به عصر پیامبر (ص) می‌شود و به سایر اعصار کشیده نمی‌شود.

 

اما نظر شیعه این است که صحابه قابل نقد شدن هستند و وضعیت صحابه از نظر عدالت مانند دیگران است. در میان آنها عادل و غیر عادل وجود داشته است. چنین نیست که هر کس چند صباحی همراه نبی گرامی اسلام (ص) بوده برای همیشه عادل باشد! اصولاً این همراهی، تا زمانی که سیره‌ی رسول اکرم (ص) در مواضع و رفتار آن ها مجسم نشود نقشی در عدالت آنها ندارد. پس معیار همان سیره و رفتار عملی است، هر کس که رفتار و سلوکش مطابق با معیارهای اسلامی باشد عادل و آن کس که مخالف آن باشد غیر عادل است.
این نظر مطابق با قرآن و سنت نبوی (ص) و موافق با حقائق تاریخی است. خداوند برخی صحابه را اینگونه توصیف می‌کند:
1- منافق. سوره منافقون، آیه 10.
2- منافقینی که پنهان بودند و پیامبر (ص) آنان را نمی‌شناخت. سوره توبه، آیه 101.
3- انسانهای ضعیف الایمان و مریض القلب. سوره احزاب، آیه 11.
4- افرادى (سست و ضعیف) که به سخنان اهل فتنه کاملًا گوش فرامى‏‌دهند و .... سوره توبه، آیات 45 – 47
5- آنان که عمل صالح و فعل قبیح هر دو را بجای آوردند. سوره توبه، آیه 102.
6- کسانی که مشرف بر ارتداد هستند. سوره آل عمران، آیه 154.
7- فاسقانی که قولشان عملشان را تایید نمی‌کند. سوره حجرات، آیه 6؛ سوره سجده، آیه 18.
8- کسانی که ایمان وارد قلوبشان نشده است. سوره حجرات، آیه 14. و صفات مذموم دیگری که برای بعضی از آنها ذکر شده است.
پیامبر اکرم نیز در مورد خالد که مسلمانان قبیله بنی جذیمه را قتل عام نمود، پس از دادن خون‌بهاى كشته‌شدگان، و جلب رضايتشان دو مرتبه فرمود: «خدايا! من از كار خالد، برائت مى‌جويم.»[صحیح بخاری، ج5، ص160]

ما هم به تأسی از قرآن و روایات، ضمن نقد صحابه‌ای که در تاریخ اشتباهاتشان آمده، از عمل بد آنان برائت جسته و معارف اسلامی خود را از صحابه‌ای که رفتار و سلوکشان مطابق با معیارهای اسلامی باقی ماند و مورد مدح و ثنای ائمه (ع) قرار گرفته‌اند، می‌گیریم.
اینطور نیست که همه کسانیکه از صحابه‌اند عادل باشند، تا زمانی که سیره و رفتار پیامبر (ص) در سلوک و رفتار شخص تبلور نیافته باشد، صحابی بودن نقشی در عدالت او ندارد.
پس معیار، رفتار و سلوک عملی است. هر کس که سیره‌اش مطابق با ملاکهای اسلامی باشد عادل است و غیر از آن غیر عادل است.

هرگز صحیح نیست که از شرابخوار فقط به دلیل صحابی بودنش یا از کسیکه با امام و خلیفه‌ی شرعی (علی بن ابی طالب) به جنگ پرداخته است، جانبداری کنیم؟
آیا صحیح است عمار یاسر و رئیس گروه سرکشان را به دلیل آنکه هر دو صحابی‌اند مساوی بدانیم، آنهم در وقتی که پیامبر (ص) فرمود: «عمار را گروه ظالم و سرکش می‌کشند»؟! آیا هیچ عاقلی چنین عمل می کند؟ بر فرض که چنین کنیم آیا از اسلام در این صورت جز دینی که سعی در توجیه اعمال زورمندان و ظالمان، به بهانه ی صحابی بودن دارد، می ماند؟!
در حقیقت اسلام عزیزتر و گرامی‌تر از آن است که آن را با جرائم مجرمین و منحرفین در هر زمان و مکانی که زندگی کنند، خلط کنیم!

از برادران اهل سنت می پرسیم آیا شما بین خلیفه ی سوم، عثمان، و قاتلین او قائل به تساوی هستید؟
اگر آنان مساوی هستند پس چرا این همه بر علی (ع) هجوم شده و به بهانه‌ی خونخواهی عثمان آتش جنگهای جمل و صفین علیه آن حضرت روشن شد؟ و اگر این دو دسته مساوی نیستند و معارضین با او و معاونین در قتلش – تا چه برسد به قاتلین او – انسانهای خارج از قانون و شرع شمرده می‌شوند، اینکه همان عدم عدالت صحابه است! پس چرا تهاجم به شیعه می‌شود در حالیکه نظر آنان همانند نظر دیگران است؟!

بنا براین از نظر شیعه معیار عدالت، تمسک به سیره‌ی پیامبر اعظم (ص) و التزام به سنت ایشان در حیات و بعد از رحلت آن حضرت می‌باشد. هر کس که در این راه باشد، به او احترام گذاشته، و از روش او پیروی کرده و برای او طلب رحمت کرده و خواستار علو درجاتش هستیم. اما کسانی را که در این مسیر نباشند، عادل نمی‌دانیم.