خانواده ای که یک دختر نماز خوان دارد؟

08:33 - 1400/06/24

من یک دختر 14 ساله هستم، توی یک خونه ای زندگی می کنم هیچ کسی جز من نماز نمی خونه، علت اینکه من هم نماز خوان شدم این بود که توی مدرسه معلمم از زیبایی های ارتباط با خدا و نماز خوندن صحبت کرد و من هم شروع کردم به نماز  و این ارتباط خیلی برای من زیبا بود و لذت بردم ... دوست ندارم این ارتباط با خدا رو قطع کنم... ولی مشکلی که الان برام پیش اومده اینکه که نمی دونم چرا هل خانه بخصوص پدرم با من خیلی بد رفتاری می کنه به نظرم علت این بد رفتارهاش به خاطر این هست که من نماز می خونم ... از این بد اخلاقی ها خیلی اذیت می شم  واقعادیگه خسته شدم با این خانواده م   من سعی کردم همیشه اخلاقم با اهل خانه خوب باشه اخلاق و ادب رو رعایت کنم ولی باز نمی دونم چرا من رو اذیت می کنن لطفا به من مشاوره و راهنمایی بدید الانم فقط میخوام برم دیگه برنگردم خونه چون دیگه واقعا خسته شدم

------------------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/registe+635

http://btid.org/node/182911

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
9 + 3 =
*****
تصویر روئین تن مهدی

سلام خدمت شما کاربر گرامی:

باید به امثال شما غبطه خورد که در روزگار کنونی چطوردر فضایی که هستید، دغدغه مند خودسازی و پایبندی به دین و مذهب و زیباییهای شریعت هستید. و قطعا دیر یا زود نتیجه این خداخواهی و تعهد مذهبی خود را خواهید دید، که ثمره نقد و پاداش بروز این روحیه و تعهد، همین لذتی معنوی است که خدا به شما چشانده  که دیگران از اون محروم اند، از این لحاظ شاکر خدا باشید و قدر خودتون رو بدونید و این روحیه رو حفظ کنید و اجازه ندید طبق سن حساسی که دارید، روزگار، این حس رو از شما بگیره و از این راه منصرف کنه.

اما چند نکته خدمت شما عرض می کنم امیدوارم مفید واقع بشه!

1- ای کاش دقیق میگفتین منظور تون از بدرفتاری چیه؟ و از کجا متوجه شدید که علت این بدرفتاریها، تقیدات شما به نماز و مذهبه؟ گاهی فشار کاری که روی پدر بزرگوارتون هست باعث میشه در ارتباطش اثر بگذاره، بهر حال پدر شما نون آور خونس و دغدغه خانوادشو داره، پس از این بابت بهش حق بدید.
درسته که شما به عقیده و مذهبتون اهمیت میدید، و جدا شدن از این حالت رو ناخوش می دونید، اما الزاما اینطور نیست که دیگران هم با عینک شما به دنیا نگاه میکنن، که در نهایت به اشتباه به این نتیجه برسید که اعضای خانواده شما بخاطر تقیدات مذهبی تون باهاتون برخورد نامناسب دارد. خیر، این طور نیست.
هر کسی در روزمره ممکنه اتفاقاتی براش پیش بیاد که در روح و روانش اثر میذاره، و این تشویش روانی در ارتباطاتش منعکس میشه! و اصلا ارتباطی با این نداره که خواهر یا دخترش اهل مذهب باشه یا نه! بخصوص اینکه معمولا روابط بین اعضاء خانواده بخاطر قرابت و عادی انگاری ، معمولا از آداب و حُسن رفتار خارج میشه. و این اختصاص به خانواده شما نداره.

دیدید وقتی در مدرسه  با کسی دوست می شید، در اون اوایل خیلی مؤدب با هم برخورد می کنید، اما بعد از مدتی که روابطتتون عادی شد، دیگه مثل قبل نیستید؟ شوخی می کنید، گاهی از هم دلخور میشید و بلکه گاهی حریمها شکسته میشه؟ دیگه از روابط بین اعضا خانواده که همگی زیر یه سقف اند و هر روز همدیگر رو می بینن، چه انتظاری دارید؟

گاهی شما از رفتاری که دریافت می کنید، از اون عنوان "بد رفتاری" برداشت می کنید. و حال که شاید از باب خیرخواهی باشه و چون احیاناً مطابق میل شما نبوده، ازش برداشت "بد رفتاری" کردید! بخصوص پدر که همینطوریشم نسبت به دختر، رابطه عاطفی داره! تا چه برسه به اینکه با نماز و آرامشی که داره، متواضع‌تر و دوست‌داشتنی تر هم شده باشه!

2- اگر واقعا حق با شما باشه و رفتارهای خانواده خارج از حد باشه، توجه داشته باشید که همانطور که نماز و روزه و حجاب جزو دین هست که شما بهش عشق می ورزید، احترام به والدین هم جزو دین هست. احترام به والدین تا جایی لازمه که حتی اگر خدای ناکرده ، والدین کافرهم باشند (که والدین شما اینگونه نیستند و فقط نماز نمی خونن) باز هم احترامشون واجبه ، حتی اگر به شما بدرفتاری کنن. جالب اینه که همین تکلیفی که در قبال والدین باید داشته باشید، خودش عبادت محسوب میشه و باعث کسب توفیقاتی میشه که قبلاً نداشته اید.
از رفتار اونها منفعل نشید و بلکه بر محبت خودتون بیفزایید که محبت شما ، خیلی قوی تر از بدرفتاری اونها خواهد بود. حتما شنیدید که  نگاه محبت آمیز به والدین عبادته، حتما شنیدید که گفتن "بهشت زیر پای مادرانه"؟  این "زیر پایی" ، نمادی از تواضع و محبت به والدین هستش ، یعنی کسی که دنبال بهشته باید اون رو در تواضع و فروتنی در مقابل والدینش جستجو کنه.
خلاصه جواب این همه زحمت توسط پدرتون و آوردن نون حلالی که بدون شک در پذیرش قلبی شما نسبت به معنویت و دوستی با خدا بی تاثیر نبوده، شایسته نیست که یک طرفه نگاه کنید و همه این خوبیها رو نادیده بگیرید.

درسته که محبت کردن در چنین شرایطی سخته، اما مطمئن باشید که محبت شما بالاخره در دل والدین بخصوص پدرنفوذ خواهد کرد. چون هیچ کس از محبت کردن ضرر نمیبینه،بلکه مثل پژواک صدا اثرش رو چند برابر می بینه! بقول معروف "از محبت، خارها گل میشن".
شما که نسبت به پدرتون حساسیت بیشتری دارید ، پیشنهاد میدم به جای اینکه منفعل بشید و اثر منفی بپذیرید، یه حرکت مثبت انجام بدید؛ یه هدیه (و لو کوچیک) برا پدرتون تدراک ببینید و ببینید چقدر در تلطیف روابطتتون اثرگذار خواهد بود.
درسته که در فضایی هستید که چندان طبق میل شما نیست اما مطمئنم پایداری و ایستادگی شما در چنین فضایی، کمتر از جهاد در راه معشوقتون (خدا) نیست. و دیر یا زود ، اعضاء خانواده شما به قدر و منزلت شما پی خواهند برد و در بین آنها عزیز خواهید شد.

3- اگر واقعا اینطور هست که اعضاء خانواده نسبت به عبادتی که انجام می دید حساسیت نشون میدن، سعی کنید عبادات خودتون رو حتی المقدور دور از نگاه اونا انجام بدید. این حالت به خلوص شما هم خواهد افزود.

4- به هیچ نحو، فکر خارج شدن از خانه رو نکنید، که دراینصورت از چاله وارد چاه شدید. در روزگار فعلی، خونه برای شما بهترین مأمن و پناهگاه است. مساله شما هم قابل حله و هم اونقدر بزرگ نیست که بخواهید چنین فکری کنید. بلکه می توانید اعضاء خانواده خود رو مؤدبانه با زبان نرم، به دنیای خودتون دعوت کنید و از خوبیهایی که حس می کنید خصوصا برای پدرتون بازگو کنید که چقدر حس خوشبختی دارید و زندگی رو پر معنا می بینید.

 

دعاگوتون هستم و براتون آرزوی موفقیت دارم